همه چیز در کسری از ثانیه اتفاق میافتد. آژیر آمبولانس که به صدا در میآید تپش قلب امان تکنسینهای اورژانس را میبرد. آدرنالین خون شان به بالاترین میزان خود میرسد. با هزار اصرار از گرههای کور ترافیک در خیابان ها برای خودشان کوچه باز میکنند تا در کمتر از 4 دقیقه خود را به منزل بیماری که طبق گزارش جانش به خطر افتاده برسانند. با اضطراب وارد خانه میشوند و با در خواستی که از آن ها می شود وا میروند. خود بیمار را میبینند که روی راحتیهای سالن پذیراییاش نشسته است. خبری از علائم سکته قلبی نیست. بیمار همین طور که به پزشکان اورژانس خوشآمد میگوید مدام زبان گرفته و در خواستش این است که فشار خونش را بگیرند یا یک آمپول ناقابل بی کمپلکس برایش تزریق کنند. دکتر سید رضا معتمدی معاون عملیاتی اورژانس تهران در گفت و گویی که با او داشتیم میگوید همه این اتفاقهای تکرار شونده در حالی رخ میدهند که در همان زمان شهروندان دیگری در نقاط دیگر شهر جان شان به خطر افتاده و به دلیل این ماموریتهای کاذب دست شان از کمکهای اورژانسی همکاران ما کوتاه میماند.
***آقای دکتر میدانیم که بیش از 19 سال از عمر کاریتان را در اورژانس تهران سپری کردهاید. در طول این سال ها چه تجربههایی در چه پستهایی به شما محول شد تا به جایگاه فعلی رسیدید؟
اخبار اجتماعی- از سال 1381 به عنوان پزشک آمبولانس مشغول به کار شدم و 5 سال به عنوان پزشک داخل آمبولانس به ماموریت میرفتم. پس از آن رئیس ناحیه غرب تهران شدم. در اورژانس، تهران را به چهار ناحیه شمال، جنوب، شرق و غرب تقسیم کرده بودیم و بنده به مدت 2 سال رئیس ناحیه غرب تهران بودم. مدتی بعد به عنوان معاون فنی عملیات مشغول به کار شدم و حدود چهار سال در کنار این پست به عنوان پزشک امداد هوایی در روزهای پنج شنبه و جمعه و روزهای تعطیل که تعداد مأموریت های امداد هوایی بیشتر میشد به همکاران کمک میکردم. الآن حدود 13 سال است که مسئول معاون فنی عملیات اورژانس تهران هستم.
***به نظر میرسد در دو دهه گذشته شاهد تحولات زیادی در نظام اورژانس تهران بودهایم. فکر میکنید تا استانداردهای روز دنیا تا چه اندازه فاصله داریم؟
از نظر امکاناتی که به خودروهای اورژانس مربوط است واقعا پیشرفت زیادی حاصل شده است. سال 1381 که به اورژانس آمدم آمبولانسهای ما بنز بن بود؛ در سازمان بهشت زهرا هم برای ماموریتهایی از این نوع خودروها استفاده میشد. وقتی باران میآمد باید روی آمبولانس چتر باز میکردیم تا باران روی سرمان نریزد. از نظر امکانات شاید در آن موقع آن ماشین جوابگو بود. یادم است راجع به این که اورژانس دیر آمد و فلان مشکلات را داشت هر روز یا یک روز در حال مصاحبه و پاسخگویی بودیم.
***یعنی تا این اندازه نسبت به عملکرد اورژانس انتقاد وارد بود؟
به هر حال کمبود امکانات باعث ضعفهایی در خدماترسانی میشد. الان همکارانمان در آمبولانسهایی هستند که خودروی روز دنیاست و در همه کشورهای دیگر نیز از همین خودروها برای ارائه خدمات اورژانسی استفاده میشود.
***در زمینه تجهیزات پزشکی نیز شاهد تحولات مثبتی بودهاید؟
بله. از نظر تجهیزات پزشکی هم میتوان گفت در سالهای گذشته و از زمان دکتر کولیوند ریاست سازمان اورژانس کشور و دکتر صابریان مدیر مرکز اورژانس تهران انقلاب بزرگی در خصوص تجهیزات پزشکی ایجاد شده است. در هشت سال پیش شاید چیزی به عنوان تله مدیسین و تجهیزات داخل آمبولانس نداشتیم. 10 سال پیش یک پتوی ساده برای همه بیماران استفاده میکردیم ولی الان پتوهای داخل خودروهای امداد و نجات یک بار مصرف هستند. در سالهای گذشته پتوها را میشستیم و برای بیمار بعدی استفاده میکردیم اما الآن همه لوازم بیمار به صورت یک بار مصرف تعبیه میشوند. اگر بخواهیم با آن سال ها مقایسه کنیم اگر اغراق نکنم میتوان گفت صددرصد تغییرات خیلی خوبی چه در تجهیزات خودرویی و چه تجهیزات پزشکی ایجاد شده است.
علاوه بر این در آن سالها از امکاناتی مانند موتورلانس بیبهره بودیم. این موتورلانسها در سالهای اخیر به ناوگان ما اضافه شدند. این نوع امکانات در شهری مثل تهران با این حجم بالای ترافیکی که در ساعتهای مختلف روز دارد بسیار تعیین کننده است. موتورلانسهایی که اکنون در اختیار داریم همان مدلی است که با آن به شهروندان کشورهای پیشرفته خدمات رسانی امدادی میشود و همه این ها باعث مباهات است. در یک مقایسه اجمالی میبینید که کشورهای همسایه ما از این داشته ها محروم هستند.
***این موتورلانسها فقط در زمانی که ترافیک بالا داریم پاسخگوی نیازهای اورژانسی شهروندان میشوند؟
ترافیک و رسیدن بر بالین بیمار یک موضوع است و مسأله دیگر به صرفه بودن استفاده از این دستگاههای تک نفره است. یک آمبولانس که بر بالین بیمار میرود هزینه استهلاک دارد و دو نیروی انسانی باید در آن به ماموریت بروند. این درحالی است که تعداد بالایی از بیماران نیاز به انتقال ندارند و در خانه میتوان برای آن ها مداوای اولیه را انجام داد. هزینه استهلاک آمبولانس ها بالاست و موتورلانسها در این شرایط به کمک این ناوگان ارزشمند میآیند.
***اکنون فرایند تماس تا اعزام چگونه است؟
وقتی فردی زنگ میزند، کارشناس پرستاری که در اپراتوری 115 حضور دارد باید در یک دقیقه از بیمار شرح حال بگیرد و برای او یک تشخیص احتمالی بگذارد و نسبت به فوریتی که بیمار دارد تصمیم بگیرد که چه وسیلهای اعزام شود. گاهی با توجه به شرایط یک بیمار هر دو وسیله ناوگان ما اعزام می شوند. بدیهی است که در ترافیکهای دائمی خیابان های پایتخت ابتدا این موتورلانسها به محل ماموریت میرسند و خانوادهای که گزارش ایست قلبی عزیزش را به ما داده از این که یک موتور برای او و بیمارش اعزام شده اظهار نارضاینی میکنند. اما این در حالی است که حضور سریع تر همکاران ما با موتورلانس باعث احیای بیمار میشود و او را از مرگ حتمی نجات میدهد.
***در حال حاضر چه تعداد موتورلانس در ناوگان اورژانس تهران فعالیت میکنند؟
در شهر تهران دویست موتورلانس مشغول خدمات رسانی هستند.
***آیا این تعداد برای خدماترسانی به تمام نقاط تهران کفایت میکنند؟ در هر پایگاه چه تعداد از این موتولانسها حضور دائمی برای اعزام به ماموریت دارند؟
جمعیت تهران بین هشت تا ده میلیون نفر است؛ ما به ازای هر پنجاه هزار نفر باید یک پایگاه داشته باشیم. الآن باید 450 پایگاه داشته باشیم و به طور استاندارد در هر پایگاه باید یک آمبولانس و یک موتور وجود داشته باشد. اگر 200 موتور دیگر داشته باشیم به حد استاندارد میرسیم. در حال حاضر ما نقاط کور را پیدا کردیم و با این روشها قصد کم کردن زمان تماس تا رسیدن نیرو ها به بالین بیمار را داریم.
***نقاط کور شهری در اورژانس تهران چه تعریفی دارند؟
ببینید بسیاری از محلههای تهران در پهنه بافت فرسوده قرار دارند. کوچهها و معبرها در این نقاط به گونهای است که آمبولانس در آن ها نمیتواند تردد داشته باشد. یعنی تنها وسیله کاربردی در این محلهها برای بیماران اورژانسی همان موتولانس است. به همین دلیل بیشتر موتورلانسهای ما در این نقاط مستقر میشوند تا همکاران ما بتوانند در زمان تعیین شده خود را به بالین بیماران برسانند.
***در حال حاضر هزینه هر مأموریت برای لجستیکهای مختلف چقدر است؟
اگر تمام دارایی های اورژانس و حقوق پرسنل را بر تعداد مأموریت ها تقسیم شود هزینه هر مأموریتمان مشخص شود.
***با توجه به تورم و نوسان قیمت دلار که به طور مستقیم بر بهای تجهیزات پزشکی تاثیر دارد در اورژانس تهران نیاز فوری داریم که روی زمین مانده باشد؟
خوشبختانه این طور نیست. یعنی با وجود این مسائل و تحریمها شرایط به گونهای نیست که از خدماترسانی باز بمانیم. الان وضعیت به گونهای است که از همین تجهیزات موجود باید نهایت مراقبت به عمل بیاید. همان طور که اشاره شد تجهیزات پزشکی با نوسان قیمت دلار و افزایش بی سابقه آن بسیار گران تر از قبل شدهاند. به عنوان مثال در دو سال گذشته ما یک دستگاه الکتروشوک را با قیمت 14 میلیون تومان خریداری میکردیم و حالا همین دستگاه بهای 45 میلیون تومانی پیدا کرده است. به طور تخمینی هر ماموریت ما بین یک و نیم تا دو میلیون تومان هزینه دارد و متاسفانه در چنین شرایطی هنوز هم با ماموریت های کاذب و معضل مزاحمتها برای اورژانش رو به رو هستیم.
***با وجود جمعیت 8 تا 10 میلیونی ساکن در تهران، شیوع بیماری کووید 19 تا چه میزان این ماموریت ها را افزایش داده است؟
قبل از شیوع بیماری کرونا تعداد تماس هایمان در روز تقریبا به ده تا دوازده هزار مورد می رسید. در اسفند ماه که پیک کرونا بود به 47 هزار تماس در 24 ساعت رسید که یک رکورد بود و اصلا چنین چیزی پیش از این برای ما سابقه نداشت. از این تعداد تماس همکاران ما به سه تا چهار هزار مأموریت اعزام میشوند و از این تعداد حدود هزار تا هزار و پانصد نفر را به بیمارستان منتقل میکنیم.
***آماری وجود دارد که بر اساس آن مشخص شود چند در صد از تماسها مربوط به مزاحمان تلفنی است؟
حدود 30 درصد از این تماسها مربوط به مزاحمان است. برخی از آنها گوشی را نگه میدارند یا با توهین به اپراتورها باعث ناراحتی شان میشوند. در همین زمانی که تلفن ها مشغول هستند ممکن است شهروندی وضعیت وخیمی داشته باشند. بر اساس این تماسها برخی از ماموریتهای ما کاذب اعلام میشوند. تا آمبولانس برود و بیاید زمان زیادی را برای ماموریت همزمان دیگر از دست میدهیم که این باعث پرخاشگری برخی شهروندانی که بیمارشان وضعیت اضطراری دارد، میشود.
***موانع قانونی برای برخورد با این مزاحمان برطرف شده است؟
در سالهای گذشته این موانع برای ما کمتر شده است. به عنوان مثال شهروندی بود که با یک خط ایرانسل در طول 24 ساعت بیش از 70 بار به اورژانس تماس گرفته و خط را اشغال نگه داشته بود. متاسفانه تعدادی از این مزاحمان از بیماران اعصاب و روان هستند و بعد از پیگیریهای حقوقی و رسیدن به شخص نمیتوانیم کاری انجام دهیم. در گذشته بسیاری از سیم کارتها بی نام و نشان بودند. تلفنهایی بود که با یک دکمه به 115 متصل میشدند و خیلی از افراد نیز سهوا این کار را میکردند. الان این سیم کارتها شناسه هویت کاربر دارند و بر اساس آن ها ابتدا به فرد مزاحم اخطار داده میشود و در صورت تکرار مزاحمت آن خط تلفن را مسدود میکنند.
***این روند بوروکراسی دست و پا گیر و و زمان بری دارد یا این که با توجه به رفع شدن موانع قانونی به سرعت انجام میشود؟
درباره مزاحمان تلفنی اورژانس تهران به صورت مرحلهای اقداماتی انجام میشود. ابتدا به فرد اخطار میدهند. بار دوم شکایتی از سوی ما تنظیم میشود و به گردش در میآید. پیدا کردن صاحب خط بورکراسی زمان بری دارد اما با پیگیریهای انجام شده موفق به برخورد قانونی با تعدادی از مزاحمان تلفنی شدهایم.
***در صحبتهای تان فرمودید تعدادی از این مزاحمان از بیماران اعصاب و روان هستند. با این وجود مزاحم ثابت هم دارید که به قول خودتان درباره آنها نمیتوانید کاری انجام دهید؟
بله. جالب است بدانید اپراتورهای ما دیگر با بعضی از آن ها آشنا شده اند و آن ها را با نام کوچک صدا میزنند. مثلا بچه ای بود که پدر و مادرش او را تنها میگذاشتند و به محل کارشان می رفتند. ساعتها در خانه تنها میماند و حوصلهاش که سر میرفت چون شماره اورژانس را میدانست به همکاران ما تماس میگرفت. یا بیمار اعصاب و روانی داشتیم که هر روز تماس میگرفت و متاسفانه خیلی سخت می شد به او تفهیم کنیم که گوشی را بگذارد. همکاران من اسمش را صدا میکردند و با مهربانی میگفتند که گوشی را بگذار خودمان الان با تو تماس میگیریم. خلاصه هر طوری بود مجابش میکردند و بعد با یک خط دیگر شمارهاش را می گرفتند و با او حرف می زدند. تا مدتی هر روز همین روند ادامه داشت.
***در روزهای پیک کرونا با وجود این که بارها اعلام شد شهروندان برای پرسشهای شان به سامانههای 4030 و 1616 تماس بگیرند تا چه اندازه خط اورژانس اشغال میشد؟
متاسفانه به نظر می رسید که اطلاع رسانی در این زمینه کافی نبوده و یا این که شهروندان توجهی به اشغال ماندن تلفن اورژانس نداشتهاند. گاهی سوالهایی از همکاران ما میشد که شوخی و جدی آن معلوم نبود. یعنی فردی چند دقیقه تلفن اورژانس را اشغال میکرد تا بپرسد آیا ممکن است طوطی که در خانه نگهداری میکند کرونا بگیرد و چه کار کنیم که طوطیمان مبتلا نشود و این قبیل سوالها. توجه داشته باشید که در روزهای پیک شیوع بیماری ثانیهها نیز اهمیت ویژهای برای همکاران ما پیدا کرده بود. چرا که بسیاری از بیماران قلبی و عروقی و تنفسی حالتی اورژانسی داشتند و باید مورد احیا قرار میگرفتند. در این وضعیت مطرح شدن این سوالها و اشغال شدن خط اورژانس واقعا برای ما و همکارانمان ناراحت کننده بود.
***در 3000 مأموریت روزانه که دارید بیشتر چه بیمارانی را به بیمارستان منتقل میکنید؟ آیا برایتان پیش آمده که تشخیص دهید که بیمار نیازی به منتقل شدن ندارد و با پرخاشگری خانواده بیمار رو به رو شده باشید؟
بیمارانی که دچار سکتههای قلبی و مغزی، سقوط و تصادف شدید شده باشند را به بیمارستان منتقل میکنیم. بیشترین سکتههای قلبی و مغزی در ساعتهای 3 تا 7 صبح به ما گزارش میشود و آمار تصادف در ساعتهای میانی روز بیشتر است. حوادث دیگری مثل آتش سوزی، برق گرفتگی و حوادث منزل و شغلی نیز در آمار ما وجود دارد و همکارانمان در همه نوع اتفاق بحرانی حاضر میشوند. ما این را یاد گرفتیم که همیشه در کار پزشکی همراه بیمار یا خود بیمار به خاطر درد یا اضطرابی که دارند ممکن است با ما برخورد نامناسب داشته باشند و تیم ما هستیم که در این مواقع باید با احترام جوابگویشان باشیم و هیچ عکسالعملی نشان ندهیم. این جزئی از اخلاق پزشکی ماست.
من همیشه میگویم ما کادر پزشکی اورژانس هم کتک خورمان و هم فحش خورمان چه در بیمارستان و چه در ماموریتها ملس است؛ علی رغم این که قانون داریم توهین به کارمند دولت در حین انجام وظیفه شش ماه حبس و فلان تعداد شلاق دارد ولی درک این وجود دارد که شغل ما این است و به هیچ عنوان شکایتی صورت نمیگیرد. فرد درد و اضطراب دارد و ناراحت است و عزیزش را میبیند که دارد درد میکشد و در این لحظات فکر میکند کمکاری صورت گرفته و شروع به ناسزا گفتن میکند. گاهی با همکاران ما برخورد فیزیکی نیز اتفاق میافتد. اما بعدا که به آرامش رسیدند با جعبه شیرینی به دیدن ما میآیند و عذرخواهی میکنند و میگویند در حالت عادی نبودهاند. همه این ها برای ما قابل درک است و در این لحظات تنها روی کار تمرکز میکنیم.
***در ماموریتهای بسیاری حضور داشتهاید. آیا تجربهای در این زمینه هم دارید؟
بله. به مأموریتی رفتیم که پدر خانواده فوت شده بود. دیدم که پسرش خیلی بیقرار است و اگر همان موقع میگفتم فوت شده از نظر روحی به هم میریخت. حالت نرمالی نداشت. بسیار عصبی بود و ممکن بود حرکات تهاجمی انجام دهد؛ به آنها گفتیم میرویم پایین برانکارد را بیاوریم. خانواده و پسر بیمار دائما در حال توهین بودند. تهدید میکردند و بیقرار بودند. یادم هست تا سر کوچه میدویدم تا به آمبولانس برسم. چون ممکن بود با آن میزان از عصبانیت هر اتفاقی برای ما و تجهیزاتمان بیفتد. به مرکز آمدیم و آن ها خبر فوت را به آن خانواده دادند. گاهی در خیابان آژیر میزنیم تا فرد کنار برود. متاسفانه برخی از افراد در این شرایط نه تنها کنار نمیروند بلکه با نوعی لجبازی سرعت خود را هم کاهش میدهند. چند باری این اتفاق افتاده بود و حتی کار به برخورد فیزیکی با همکاران ما کشید. گاهی در محلههایی میرویم که جای پارک آمبولانس نیست و مجبوریم دوبله یا جلوی پارکینگ همسایهها پارک کنیم و در آن شرایط آن همسایه میآید و برخورد بدی با همکاران ما میکند. متاسفانه این موارد هست و برطرف شدن آن به فرهنگ سازی نیاز دارد.
***در حال حاضر جدیترین انتقادهای مردم از اورژانس مربوط به چه مواردی میشود؟
این انتقادها بیشتر در دو بخش است؛ با توجه به این که وقتی فرد در بحران است زمان برایش خیلی سخت میگذرد بسیاری انتقادشان این است که اورژانس خیلی دیر رسید؛ اما با توجه به این که در آمبولانسهای ما GPS وجود دارد و تمام زمانها ثبت و ضبط می شود وقتی این موارد را بررسی میکنیم میبینیم واقعا این گونه نبوده و نیروهای اورژانس به موقع حرکت کردند. همه عملیاتهای ما زمان دارد؛ یعنی پرستار 115 تا یک دقیقه زمان دارد تشخیص دهد و در یک دقیقه آدرس به پایگاه ارسال شود و زیر سه دقیقه آمبولانس باید اعزام شود. دومین انتقادشان در مورد خواستههایی است که از تکنسینهای ما دارند و آن را پای برخورد بد همکاران میگذارند. مثلا بیماری که 100 کیلو است و داخل منزل سکته مغزی کرده 200 کیلو میشود. درست است وظیفه ماست که این شخص را انتقال دهیم ولی همکاران ما دو نفر هستند و نیاز است دیگران هم کمک کنند که در این رابطه کم لطفی میکنند و میگویند نمیتوانیم و بهانههای مختلف میآورند و این را بر حسب این که برخورد همکارانمان خوب نبوده و یا کارشان را درست انجام ندادند، میگذارند.
***در حال حاضر زمان رسیدن اورژانس بر بالین بیماران چقدر است؟
میانگین رسیدنمان بر بالین بیمار در سال 1381، 20 تا 22 دقیقه بود. آن زمان تعداد پایگاهها خیلی کم بود. خاطرم هست در پایگاه کن مشغول به کار بودم و از کن به شهرک غرب میآمدیم و از اول جاده امام زاده داوود (ع) میآمدیم و مأموریتهای شهرک غرب را انجام میدادیم. بعدا در پایگاه دربند مشغول به کار بودم و از آنجا به ونک و نیاوران برای مأموریت میآمدیم که خیلی زمان میبرد. الآن میانگین رسیدنمان بین 10 تا 12 دقیقه است. اگر بخواهیم میانگین را 30 ثانیه کم کنیم باید تعداد پایگاهها افزایش پیدا کند.
در حال حاضر 218 پایگاه داریم. این در حالی است که استاندارد تهران 450 پایگاه است و به این تعداد پایگاه نیاز دارد. الآن داریم با ظرفیت نصف پوشش میدهیم و چون پایگاههایمان به حد استاندارد نرسیده است. آمبولانسها را در نقاط کور در ساعتهای پیک مستقر کردیم. حتما در ساعتهایی میبینید آمبولانس در کنار خیابان ایستاده است تا در مأموریتهایی که در آن منطقه پیش میآید همکاران ما زودتر به بیمار برسند. متاسفانه در مبلمان شهری در سالهای گذشته چندان برای اورژانس جایگاهی دیده نشده است؛ اما الآن با توجه به همکاریهایی که شهرداری تهران، سازمان مدیریت بحران و آتش نشانی داشتند فضاهایی را دیدند و مثلا اگر سوله بحرانی ساخته شده داخل سوله بحران برای اورژانس پایگاهی در نظر گرفته شده است. در ایستگاههای آتشنشانی اگر فضا اجازه دهد یک پایگاه اورژانس در کنار آتش نشانی ساخته میشود. ما جزء ارگانهای همکار هستیم و آتش نشانی معمولا به هر مأموریتی که اعزام میشود اورژانس هم همراه آتش نشانی اعزام میشود. در یک سری از پایگاهها به طور مشترک سهیم هستیم و به ماموریتهای مشترک اعزام میشویم.
***با شیوع بیماری کرونا همکاران شما خط مقدم مبارزه با این بیماری شدند. خدمات شما در این دوره چه تفاوتهایی با قبل داشته است و تا به جال چه تعداد از همکارانتان در اورژانس تهران به بیماری کووید 19 دچار شدهاند؟
وقتی کرونا در چین شروع شد با توجه به تهاجمی بودن این ویروس پیشبینی این را داشتیم که به ایران هم برسد. به همین دلیل شروع به خرید تجهیزات اولیه مثل ماسک و لباس کردیم تا خودمان را در مقابل این ویروس محافظت بکنیم. متاسفانه در اوایل اسفند که این بیماری به تهران رسید یک موج تماس تلفنی داشتیم و مجبور شدیم جدای از دیسپج خودمان یک دیسپج کرونا تعبیه کنیم تا بتوانیم پاسخگوی مردم باشیم. با توجه به آمارهایی که از سامانههای 4030 و 1616 متوجه شدیم تماسهای مردم با 115 خیلی بیشتر است. علاوه بر این تمام مأموریتهای ما افزایش پیدا کرد و نیروهایمان که پیش از آن 24 ساعت کار و 48 ساعت استراحت داشتند یک روز در میان خدمت خود را انجام میدادند.
در این مدت افزایش ناوگان داشتیم. نیروهای ستادی و سرپرستان پایگاهها به آمبولانس آمدند تا بتوانیم تعداد آمبولانسهای اعزامی را افزایش دهیم. صددرصد نیروها حضور داشتند. مرخصیها را لغو کردیم و همه آمادهباش بودند تا بتوانیم در سه بخش فعالیت کنیم. یک بخش از فعالیت هایمان فعالیت ذاتی خودمان مثل سکته ها و تصادفات بود، بخش دیگر مأموریتمان این بود که افرادی که به کرونا مبتلا بودند و در منزل از ما مراقبت میخواستند به منزلشان میرفتیم و میدیدیم که تب داشتند یا فشارشان پایین بود به آنها خدمات میدادیم و بخش سوم مأموریتمان انتقال بین بیمارستانی بود؛ یعنی فردی به بیمارستان خصوصی مراجعه کرده و دچار کرونا بود می خواست به بیمارستان دیگری برود انتقال بین بیمارستانی وظیفه اورژانس 115 است. دو کار به وظیفه ذاتی ما اضافه شده بود که یکی درمان و مراقبت از بیماران کرونایی در منزل و دیگری انتقال بین بیمارستانی بیماران کرونایی بود. برای این که خودمان ناقل انتقال این بیماری نباشیم علی رغم این که بعد از هر مأموریتی که بیمار کرونایی و تبدار عفونی تشخیص داده میشد آمبولانس گندزدایی میشد. تقریبا 20 تا 30 دقیقه طول میکشید تا آمبولانس گندزدایی شود و دوباره به چرخه عملیات برگردد؛ در نتیجه باید توان آمبولانسیمان را افزایش میدادیم تا زمانی که آمبولانس برای گندزدایی میرود را آمبولانس دیگری جبران کند.
حدود 2500 نیروی عملیاتی داریم. تا به امروز حدود 282 نیروی ما از اول اسفند به کرونا مبتلا شدند. در حال حاضر 30 نفر از نیروهای ما در قرنطینه هستند که وضعیتشان خوب است. متاسفانه یکی از نیروهای 29 سال خدمتمان که قرار بود چند ماه بعد بازنشست شود دچار بیماری کرونا شد. ایشان در داخل پایگاه دچار ایست قلبی و تنفسی شده و فوت کردند.
***چه تعداد از نیروهایتان در دیگر مأموریت ها جانشان را از دست میدهند؟
در استانهای دیگر داشتیم که در حین مأموریت و زمان رسیدگی به مصدوم در جادهها خودرویی با همکاری تصادف کرده و جانش را گرفته است. یکی از همکاران ما در اتوبان شهید بابایی در حال امدادرسانی به خانم بارداری بودکه داخل خوردو گرفتار شده بود. متاسفانه در همان لحظه خودروی دیگری با همکار ما تصادف کرد. این نیرو در این تصادف دچار شکستگی شدید در ناحیه پا و لگن شد و هنوز هم سلامتی خودشان را به دست نیاورده است.
***همکاران تکنسین شما با توجه به شغل پر مخاطرهای که دارند چه میزان حقوق دریافت میکنند؟
امسال با توجه به پیگیریهایی که سازمان اورژانس کشور و مدیریت محترم اورژانس داشتند حقوق هایمان افزایش خوبی داشت. تکنسینهای ما تا سال گذشته سه میلیون تومان حقوق میگرفتند. خوشبختانه حقوق این عزیزان زحمتکش امسال دو برابر شده است. البته باید این را هم در نظر بگیریم که تورم به همین نسبت بالا رفته است. همان طور که اشاره کردید تکنسینهای ما شغل پر مخاطرهای دارند. طول عمر آنها کم است و بیشترشان دچار سکتههای قلبی میشوند. این عزیزان مدام شریک لحظات بحرانی شهروندان و خانوادهها هستند و این در دراز مدت آثار روحی مخربی در آن ها باقی میگذارد. یک تکنسین باید مدام مهارتهای خود را افزایش دهد و در لحظه بحران لنگ کار نماند. چرا که این عزیزان بیشتر مواقع در ماموریت ها تنها و یا نهایتا با یک همکار دیگر هستند. آرزویم این است که بتوانیم تعداد پایگاه هایمان را افزایش دهیم و تعداد مأموریتهای پرسنل را کم کنیم. در همه جای دنیا یک تکنسین اورژانس در 24 ساعت باید به پنج تا هفت مأموریت اعزام شود؛ در صورتی که همکاران ما روزانه به 15 تا 20 عملیات می روند. این کار فرسودگی دارد و این نیرو بعد از 20 سال تا 30 سال دیگر نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد. با همه این مشکلات حال همکاران من زمانی خوب است که توانسته باشند یک خانواده را از نگرانی نجات دهند. غم خانواده هایی که عزیزشان حال وخیمی دارد حال روحی آن ها را نیز به هم می ریزد و همه تلاش شان در این راستاست که بتوانند در این شاریط بحرانی کمک حال خانواده های تهرانی باشند و خدمات درست و شایسته ای به آن ها ارائه دهند.