کرونا و تشدید بیماری های روانی

اخبار اجتماعی- دوران قرنطینه و فشارهای روانی ناشی از مراقبت‌های بهداشتی علاوه بر تاثیرات و تغییرات ملموس در رفتار و شیوه ی زندگی فردی و اجتماعی ، توان ایجاد و بروز اختلال‌هایی مهم در ساختار روانی را نیز دارد. این اختلال‌های روانی هر چند می‌توانند ریشه در مسائل دیگری داشته باشند و چرایی و چگونگی شکل‌گیری آنها را باید در لایه‌هایی عمیق‌تر و به شکلی جدی‌تر بررسی کرد، اما نقش فشار روانی ناشی از کرونا  در آشکار کردن، ایجاد و شدت بخشیدن به این آسیب‌های روانی حتمی است. بحران کرونا با شرایط و التهاب خاص روانی که خلق کرد، می‌تواند باعث گسترش بروز و شیوع آسیب‌های روانی شود که در صورتی که از هم‌ اکنون به آن پرداخته نشود،  آثار زیان‌بارش را در آینده‌ای نزدیک نشان خواهد داد.

به گزارش افکارنیوز، آقای دکتر علیرضا ملازاده ، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، نویسنده و روان درمانگر و بهروز امامی اردستانی، کارشناس ارشد روانشناسی در مصاحبه با خبرنگار افکارنیوز در ارتباط تشدید بیماری های روانی در ایام کرونایی این‌چنین می‌گویند:

افسردگی و کرونا

طبق تعریف کتابنامة آماری و تشخصیصی  DSM5 اختلالات خلقی عبارتند از "ناراحتی‌ها و نابسامانی‌های هیجانی و عاطفی که باعث می‌شوند فرد از درون ناراحت باشد و یا نتواند کارها و وظایف فردی را خودش  انجام دهد". از ویژگی‌های بارز افسردگی می‌توان به غم شدید، دوری جویی از دیگران، و احساس بی‌ارزشی اشاره کرد. یک دوره طولانی غم، روحیه بد، و گوشه‌گیری که همه انسان‌ها در مقاطع مختلف زندگی خود به نوعی آن را تجربه کرده‌اند و علت آن را به رویدادهای گوناگونی ربط داده‌اند،

افسردگی

 اما در این میان دو نوع رویداد از بقیه پررنگ‌تر بوده ، از اهمیت ویژه‌تری برخوردار است. یکی فقدان و از دست دادن عزیزان و دیگری انزوای حاصل از قرنطینه است. این دو مورد  می توانند در بحران کرونا و قرنطینه به اشکال مختلفی تجربه شوند. تجربه‌هایی مانند از دست دادن شغل، از دست دادن ارتباط انسانی ، تنهایی، از دست دادن عزیزان و مشاهده مداوم تجربه بیماری  و فقدان در بستگان، جامعه و کل دنیا که همگی ناشی از اپیدمی کروناست. به طور اجباری  این موارد می‌توانند باعث شروع دوره‌ای از افسردگی و علایم آن  با شدت افکار منفی مربوط به مرگ و بیماری شوند.

کرونا

آنچه افسردگی را در دوران کرونا مهم می‌کند، تداوم نامعلوم شرایطی است که می‌تواند تجربه فقدان و مرگ عزیزان و انزوای حاصل از قرنطینه  را شامل شود. از سوی دیگر احتمال تکرار شرایط حاد بحران کرونا در فصل های سرد سال می رود، یا اگر به طور واقعی این بیماری صعودی در آینده نداشته باشد، ترس از آن در بسیاری از بیماران وسواسی باعث حالات وسواس کرونایی می شود. حالات افسردگی به جنبه‌های گوناگون زندگی فرد رخنه کرده و به حالتی پایدار در او تبدیل می‌شود که می‌تواند عوارض و اثرات منفی خود را تا مدت‌ها بعد در زندگی فردی و اجتماعی نشان دهد.

وسواس

از جمله نشانگانی که جزء لاینفک علایم افسردگی هستند و به  طور قطع در افسردگی‌های ناشی از بحران کرونا به شکل ملموسی خود را نشان خواهند داد  به شرح زیر است :

  1. نشانه‌های هیجانی و انگیزشی : که شامل هیجانات منفی همچون ناامیدی، پریشانی، حزن، عدم نشاط و دلسردی است. احتمال بروز بی‌انگیزگی در افسردگی‌های دوران کرونا بسیار بالا بوده و عدم لذت از انجام دادن کار یا پیشقدم شدن در آن می‌تواند مشکلات عدیده‌ای را در زندگی فردی و اجتماعی آحاد جامعه بوجود آورد.
  2. نشانه‌های شناختی : دوران کرونا می‌تواند باعث بروز بدبینی‌های بیمارگونه در خود و کارآمدی خود شود. این مشکل شناختی باعث تصور بی‌عرضه‌گی و بی‌لیاقتی در خود شده و این باورهای غلط و ناقص می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های بسیار مضر و بدی منجر شود.
  3. نشانه‌های رفتاری : تحمل تنهایی و دوران قرنطینه  و استرس‌های ناشی از آن که منجر به افسردگی می‌شود می‌تواند با نشانه‌های رفتاری همراه باشد. علایمی هم‌چون آهسته شدن گفتار و رفتار به طوری که فرد با جملات کوتاه و بریده پاسخ می‌دهد. این افسرگی باعث کندی حرکت و عدم فعالیت می‌شود به طوری که فرد برای کوچکترین کارها احساس کمبود انرژی می کند.
  4. نشانه‌های فیزیولوژیک : تقریبا بیشتر افراد جامعه که شرایط قرنطینه را تجربه کرده‌اند متوجه پرخوری یا بی‌اشتهایی خود شده‌اند که می‌تواند باعث افزایش یا کاهش وزن و متعاقب آن بسیاری از عارضه‌های جسمانی دیگر شود. این اختلال در رفتار خوردن یکی از نشانگان بروز افسردگی است که هر چند در شرایطی می‌تواند موقتی بوده و تمام شود ولی در صورت عدم تشخیص دلایل روانی آن می‌واند به رفتاری ماندگار تبدیل شده و زندگی فرد را در تمام ابعاد جسمی و روانی به مخاطره بیاندازد.

افسردگی

افسردگی در نوجوانان

یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی در نوجوانان، به‌ویژه دختران است. افسردگی در دوران نوجوانی احتمال خطر خودکشی را افزایش می‌دهد و اغلب با اضطراب، سوءمصرف مواد و بیماری‌های جسمانی همراه است. بنابراین نظارت و سنجش مناسب برای نشانه‌های افسردگی در نوجوانی به‌منظور کمک‌رسانی بهنگام و ارائه‌ی برنامه‌های درمانی در مدرسه، جهت جلوگیری از تبدیل‌شدن نشانه‌های افسردگی به بیماری، دارای اهمیت است. نوجوانان در اوایل دوران نوجوانی، کمتر احساسات خود را ابراز می‌کنند و اگر انتقاد یا احساس منفی نسبت به خود داشته باشند، کمتر بروز می‌دهند. در آنان احساس غم و اندوه و درماندگی که بزرگ‌سالان افسرده از خود نشان می‌دهند دیده نمی‌شود. بسیاری از نوجوانان افسردگی خود را به‌صورت خستگی و بی‌قراری و تظاهر به بیماری جسمانی، نشان می‌دهند. در حالت‌های افراطی به‌صورت فعالیت‌های جنسی و پرخاشگری و نیز رفتارهای بزهکارانه، بروز می‌دهند (ون لانگ، فردیناند و ورهالست، ۲۰۰۷). در این مورد باید دقت داشت نوجوانانی که زمینه ی افسردگی را دارند، بحران کرونا می تواند آنها را در ورطة افسردگی قرار دهد یا افسردگی آنها را تشدید کند یا احتمال خودکشی در آنها بالا رود.

لزوم کنترل و نظارت در افسردگی

برخی از گروه ها ی جنسی و شغلی استعداد بیشتری برای بروز افسردگی دارند ، مثل زنان، نوجوانان دختر، زنان باردار یا تازه فارغ شده و مشاغل دشوار. این افراد نیاز به رسیدگی ها و مداخلات درمانی بیشتری دارند. از سوی دیگر کلیه کسانی که دچار افسردگی هستند، در شرایط قرنطینه و جداسازی اجتماعی به خصوص اگر مدیریت مناسب نداشته باشند، دچار عود می شوند. متعاقب عود و شدت گیری افسردگی، چنانچه فرد و اطرافیانش مراقبت و فعالیت های کنترل کننده ی افسردگی نظیر ورزش ها ی خانگی و غیره را نداشته باشند، احتمال بروز خودکشی افزایش می یابد.

وسواس

اختلال وسواسی-اجباری  وکرونا

همان طور که در نام این اختلال مشاهده می‌کنید،  از دو بخش وسواس‌ها و اجبارها تشکیل شده است. وسواس‌ها در یک تعریف کلی به سه دسته تقسیم می‌شوند که می‌توانند خود را در افکار، ترس‌ها و اجبارها نشان دهند. افکار وسواسی کلمات تکرار شونده ذهنی هستند که به صورتی مداوم به فرد نهیب می‌زنند. به عنوان نمونه در مورد یک فکر وسواسی در شرایط کرونا می‌توان به تکرار مداوم این عبارت‌ها " باید دستم را ضد عفونی کنم " یا " باید همه چیز را بشویم " اشاره کرد. ترس‌های وسواسی اما شامل هیجان‌ها یا احساس‌هایی هستند که به صورت تشدید شده و غیر طبیعی بروز می‌کنند به طور مثال در شرایط همه گیری کرونا ترس مداوم از بیمار شدن یا آلوده شدن و یا مواجه شدن با بیماران و یا مرتکب رفتاری شدن که باعث بیماری شود، را شامل می شود. از سوی دیگرتصاویر ذهنی ناخوش‌آیند در اختلال وسواسی-اجباری ، در بحران کرونا می‌توانند به شکل ملموسی بروز کنند. نمونه این مورد را می‌توان به تداعی تصاویر در بیمارستان یا شرایط بسیار بد جسمی و یا دیدن عزیزان و نزدیکان در این شرایط اشاره کرد.

وسواس اجباری

بخش مهم‌تر این اختلال شامل اجبارها می‌شود. اجبارها همان رفتارهایی هستند که فرد برای مقابله و کنترل وسواس‌ها به کار می‌گیرد و از انجام آنها چهار هدف اصلی را دنبال می‌کند.

 اول کاهش اضطراب است که در مورد بحران کرونا می‌تواند شامل اطمینان از رعایت کلیه موارد بهداشتی باشد. فرد در این حالت ممکن است چندین بار دست خود را بشوید یا بارها گوشی موبایل خود را ضد عفونی کند.

دوم برای کم کردن ناراحتی است یعنی یک رفتار صرفا برای رسیدن به این حالت که حالا بهتر شد انجام می‌شود. در این حالت فرد ممکن است برای خود رفتار  یا آیین خاصی را قرار داده باشد که با انجام آن احساس راحتی کند مثل مرتب کردن اتاق یا حمام و یا خواندن اوراد و غیره.

سوم در جهت افزایش اطمینان است؛  به طور مثال برای این که مبادا کسی را آلوده کند، بعد از هر تمیزکاری و نظافت چندین بار آن را مرور می‌کند.

 چهارم افزایش احساس امنیت است که خود را در رفتارهای تکراری خصوصا در مواجهه با تصاویر ذهنی نشان می‌دهند.

همانند آنچه در مورد افسردگی در دوران کرونا ذکر کردیم، تداوم نامعلوم شرایط حاصل از قرنطینه  در فصل بهار از یکسو  و احتمال تکرار شرایط حاد بحران کرونا در فصل  پاییز ، شرایط بیماران وسواسی را دشوارتر می سازد.  حتا اگر به طور واقعی این بیماری صعودی در آینده نداشته باشد، ترس از آن در بسیاری از بیماران وسواسی باعث استمرار حالات وسواس کرونایی می شود.

اختلال خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا و کرونا

خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا یک حالت‌ اضطرابی است و شیوع زیادی دارد. کسانی را دیده‌اید که به شکلی غیر طبیعی نگران بیمار شدن خود هستند و یا از داشتن بیماری‌های مختلف ناله می‌کنند. این اضطراب زنگ خطری برای شکل‌گیری اختلال خودبیمارانگاری است. از دید DSM5 علت این اختلال سوء تفسیر نشانگان فیزیکی است، وقتی پزشکان برای یک نشانه بیماری شواهد و مستندات پزشکی پیدا نمی‌کنند. هیپوکندریا در بحران کرونا می‌تواند شیوع زیادی پیدا کند و از آنجایی که این اختلال باعث نقص در عملکرد و نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی می‌شود نباید از اهمیت پرداختن به آن و پیش‌‌گیری از بروزش غافل شد.

خودبیمار انگاری. بیمار

به طور کلی اختلال خودبیمارانگاری در بحران کرونا یعنی بیمار شدن از ترس از کرونا و سه نشانه اصلی را شامل می‌شود.

  1. فرد به صورت مداوم تمایل به مشاهده حس‌ها و حالت‌های بدنی خود دارد تا حالت های مشابه با کرونا در خود بیابد و به همین دلیل آژیر خطر در ذهنش نواخنه می‌شود.
  2. فرد به طور مداوم دچار ترس از ابتلا و مرگ به خاطر کرونا است
  3. فرد به طور قاطع معتقد است که به کرونا دچار شده است حتی اگر آزمایش کرونای او منفی باشد.

البته آنچه در اینجا مهم است صرفا بروز این علایم در دوران کرونا نیست بلکه تداوم آن بعد از این دوران است که در صورت استمرار شش ماهه آن است که می‌تواند به طور قطع به هیپوکندریا و عوارض تلخ آن منجر شود.

نتیجه گیری

از بین بیماری های روانی ما فقط سه  مورد را که شاید از نظرکرونا اندکی مهم تر وشایع تر بود ذکر کردیم. تمام افراد دارای  بیماری روانی به واسطه ی بیماری که دارند، نسبت  به قرنطینه  و جداسازی اجتماعی که در اثر کرونا ایجاد شده است ، حساس می باشند. به تدریج با افزایش زمان قرنطینه سازی ممکن است مشکلات بیشتری روی دهد. پس لازم است این بیماران واطرافیان آنها دقت ونظارت برای پیشگیری از عود و شدت بیماری داشته باشند.