چندی قبل مأموران پلیس در غرب تهران در جریان تعرض به یک زن جوان قرار گرفتند. این زن که وحشت زده و پریشان حال بود در شکایت خود به پلیس گفت: وضع مالی من و همسرم خوب است و مدتی بود که تصمیم داشتیم خانه مان را بفروشیم و خانهای ویلایی بخریم. برای یافتن ملک مناسب به سایتهای اینترنتی مراجعه کردم و در میان آنها چشمم به آگهی فروش خانهای ویلایی در غرب پایتخت افتاد. متراژ و قیمت فروش مناسب بود. با شماره تلفنی که در آگهی بود تماس گرفتم.
اخبار اجتماعی- با صاحب آگهی که مردی بنگاه دار بود قرار گذاشتم و ساعت ۵ عصر روز حادثه به آدرس ملک رفتم. بنگاه دار پسر جوانی بود و من متوجه نشدم که افغانستانی است. او خانه را به من نشان داد و خوشم آمد. مرد بنگاه دار که بعدها متوجه شدم جمعه نام دارد به من گفت که خانه باغی را در منطقه غرب تهران سراغ دارد. او گفت که این خانه باغ یک ملک موروثی است و صاحبان آن که فرزندان یک پزشک هستند و در خارج از کشور زندگی میکنند میخواهند هر چه زودتر ملک را به فروش برسانند و سهم الارث خود را بردارند.
خانه باغ مخوف
زن جوان ادامه داد: مرد بنگاه دار به قدری از ملک تعریف کرد که متقاعد شدم آن را ببینم. باهم به آنجا رفتیم. مقابل در ورودی که رسیدیم یک لحظه تردید کردم و به جمعه گفتم که بعداً با همسرم برای دیدن خانه میآیم. خواستم آنجا را ترک کنم که وی مرا به داخل باغ هل داد و در را بست. میخواستم جیغ و داد کنم، اما او دستش را روی دهانم گذاشت و در چشم برهم زدنی ۷ مرد افغانستانی دیگر که داخل آنجا بودند به کمکش آمده و مرا به داخل ساختمان بردند. بعد هم مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و حدود ۴ ساعت گروگان گرفتند. سپس با تهدید اینکه اگر به پلیس حرفی بزنم مرا خواهند کشت، رهایم کردند.
کشف سرنخ
با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار مأموران پلیس قرار داد، آنها پس از هماهنگیهای قضایی راهی خانه باغ شدند. اما از مردان افغان خبری نبود.
درحالی که مأموران به بازرسی کامل خانه پرداختند سرنخی پیدا کردند که آنها را به اعضای این باند مخوف رساند. در یکی از اتاقها آنها کارت ویزیت متعلق به مرد بنگاهی را پیدا کردند که شماره تلفن همراهی نیز روی آن نوشته شده بود. با این احتمال که شماره تلفن متعلق به یکی از همکاران جمعه باشد، مأموران به عنوان خریدار با صاحب خط تماس گرفته و با او قرار ملاقات گذاشتند. زمانی که به آدرس مورد نظر رفتند بعد از شناسایی صاحب خط به نام شهریار، موضوع تعرض متهمان به زن جوان گفته شد. شهریار در تحقیقات گفت: جمعه همکار من است و مدت هاست که باهم در کار خرید و فروش ملک هستیم. اما الآن نمیدانم کجاست.
قرار سوری
بدین ترتیب مأموران آموزشهای لازم را به شهریار داده و از او خواستند با جمعه تماس بگیرد و به بهانه فروش یک ملک گران قیمت در خیابان پاسداران وی را به محل قرار بکشد.
دستگیری دو مرد تبهکار
با آموزشهایی که مأموران کلانتری به شهریار داده بودند او با جمعه تماس گرفت؛ زمانی که جمعه و یکی دیگر از متجاوزان به محل قرار آمدند، مأموران کلانتری وارد عمل شدند. مردان افغان که متوجه حضور مأموران شده بودند، اقدام به فرار کردند. بدین ترتیب عملیات تعقیب و گریز صورت گرفت، اما خیلی زود دو مرد افغان دستگیر شدند.
در تحقیقات اولیه آنها به جرم خود اعتراف کردند و جمعه در تحقیقات گفت: مدتی است که در کار خرید و فروش ملک هستم؛ زمانی که زن جوان به عنوان خریدار ملک به سراغم آمد وسوسه شدم. چند وقت قبل خانه باغی را برای فروش به من داده بودند، چون خالی بود من و دوستانم شبها آنجا میماندیم. وسوسههای شیطانی باعث شد که زن جوان را به خانه باغ بکشانم و با دوستانم او را قربانی نقشهام کنم.
با اعترافات متهمان ۶ همدست دیگر متهمان نیز دستگیر شدند. پرونده این جنایت سیاه برای رسیدگی به دادگاه کیفری تهران ارجاع شد.