سه سال بود که بتول نامزد پسردایی پدرش شده بود. خانواده اش او را در حالی که ۱۵ سال بیشتر نداشت وادار به این ازدواج کرده بودند.
اخبار اجتماعی- جواد ۱۷ ساله بود که با هزار آرزو و به خواسته خانواده اش به خواستگاری بتول رفته بود، اما نمیدانست بتول هیچ علاقهای به او ندارد.
سه سال نامزدی برای این که علاقهای در بین این زوج به وجود بیاید، کافی به نظر میرسید، اما در این مدت بتول مدام به دنبال بهانهای بود تا با جواد ازدواج نکند، ولی ترس از پدر و شرم از شکستن پیمان او را از صحبت با جواد باز میداشت.
پدر بتول آخرین بار وقتی بهانههای دخترش را دید به او گفت:، چون پدر جواد، دایی ام مرا از کودکی بزرگ کرده و در تمام سختیها و مشکلات همراه من بوده است نمیتوانم به او جواب رد بدهم و تو هم دخترم هستی و باید اطاعت کنی و زن جواد شوی.بتول با شنیدن این حرف گریه سرداد و از پدر دور شد.
چند روزی بود که بتول به پارک میرفت و روی نیمکت مینشست، به نقطهای خیره میشد و آرام آرام اشک میریخت.آن روز جوانی به خود جرئت داد و به بتول نزدیک شد و از او دلجویی کرد.
همین برخورد ساده باعث شد بتول فریب بخورد و به آن جوان علاقهمند شود، اما پاسخ جواد را چه میداد؟
با فشارهای خانواده جواد، عروسی پس از سه سال نامزدی سرگرفت. جواد همسرش بتول را به خانه خود در تهران برد تا زندگی زناشویی خود را آغاز کنند. او در اواخر نامزدی احساس کرده بود بتول در ازدواج با او مردد است، اما سعی میکرد این واقعیت را باور نکند.
هنوز ۱۷ روز از زندگی زناشویی آنها گذشته بود، جواد تازه از سرکار به خانه آمده بود که بتول به او گفت: شام خوردیم مرا بیرون ببر! جواد با تعجب او را نگاه کرد و با خوشحالی گفت: هرچه شما بفرمایید، کجا بریم؟ بتول گفت: یکی از پارکهای نزدیک خانه.
یک ساعت بعد آن دو در کنار بزرگراهی در غرب تهران قدم میزدند تا به پارک برسند. در همین هنگام جوانی در تاریکی شب به آنها نزدیک شد و بدون این که یک کلمه حرف بزند با چاقو جواد را از پای در آورد.
بتول شوهرغرق خون خود را در کنار بزرگراه رها کرد و به خانه آمد و از نبودن شوهرش پیش همه اظهار بی اطلاعی کرد تا این که جسد جواد پیدا و راز مرگ داماد ۱۷ روزه فاش شد.
قاتل همان جوانی بود که در پارک قزوین با بتول گفتگو کرده بود.
به راستی عامل این جنایت کیست؟
از نظر قانون بتول و آن جوان عامل جنایت هستند، اما از نظر جامعه چطور؟
آیا نباید به اصرارهای بتول در تمایل نداشتن به ازدواج با جواد توجهی میشد؟
وظیفه پدر و مادر در این گونه موارد چیست؟