اوایل مرداد امسال بود، دختر و پسر جوان که به تازگی نامزد شده بودند دست در دست هم به یک بوستان در منطقه مسعودیه رفتند و روی یک نیمکت نشستند تا دقایقی با هم صحبت کنند. زوج جوان درباره آینده و مراسمی که پیش رو داشتند حرف میزدند و از این که بعد از مدتی دوستی توانسته بودند به مرحله ازدواج برسند خوشحال بودند که ناگهان دو پسر جوان از انتهای بوستان به سمت آنها رفتند.
سرقت عجیب
دختر و پسر جوان سرگرم حرف زدن بودند که دو پسر جوان با چاقویی که در دست داشتند پیش روی آنها قرار گرفتند، پسر جوان که در کنار نامزدش نشسته بود از ترس این که دو جوان چاقو به دست برای دختر جوان ایجاد مزاحمت نکنند در برابر آنها ایستادگی کرد و دو جوان او را به باد کتک گرفتند و بعد از زخمی کردن او با تهدید چاقو اقدام به سرقت گوشی موبایل دختر و پسر جوان کردند. دختر جوان ترسیده بود و التماس میکرد تا دزدان دست از سر شوهرش بردارند که با سر و صداهای این دختر، دزدان خشن در حالی که گوشی موبایل زوج جوان را در دست داشتند به سرعت پا به فرار گذاشتند و از پارک خارج شدند.
دست شیطان
دختر جوان اشک میریخت و این در حالی بود که نامزدش از ناحیه دست زخمی شده بود و سعی داشت همسرش را آرام کند. آنها ترس از آن داشتند که اگر بخواهند از بوستان خارج شوند با دو جوان خشن روبه رو میشوند و درگیری آنها دوباره از سر گرفته میشود. در همین لحظه بود که جوان ۳۰ سالهای نزدیک پسر و دختر جوان شد و از آنها خواست که آرام باشند و یک پیشنهاد عجیب پیش روی زوج جوان قرار داد.
پسر فریبکار ادعا کرد که دختر جوان از در عقب پارک خارج شود و پسر جوان نیز از در جلو که اگر دو جوان خواستند بار دیگر به سراغ پسر جوان بروند بتواند به راحتی فرار کند و قول داد تا زمان خروج دختر جوان از پارک همراه او بماند تا کسی برای او ایجاد مزاحمت نکند. دختر و پسر جوان پیشنهاد او را پذیرفتند ومونا ۱۸ ساله همراه جوان فریبکار به سمت انتهای پارک رفتند که دختر جوان دید یک خودروی پراید که دو مرد جوان سوار بر آن هستند در خیابان پارک کرده و نگاههایشان به سمت جوان ۳۰ ساله و اوست.
مونا احساس خطر و قدمهایش را آهسته کرد و به سمت بیرون پارک رفت و این در حالی بود که پسر جوان سایه به سایه و هم قدم با مونا بود و وقتی دختر جوان قصد داشت از کنار پراید عبور کند ناگهان پسر جوان دست او را گرفت و با تهدید و با توجه به قوی هیکل بودنش توانست مونا را سوار بر پراید نقرهای رنگ کند.
التماسهای بی جواب
مونا شوکه شده و زبانش بند آمده بود که پراید شروع به حرکت کرد، دختر جوان سعی داشت خود را از پراید به بیرون پرت کند، اما پسرشیطان صفت مانع کار او شد و با زور و تهدید سر دختر جوان را به زیر صندلی فرو برد تا کسی متوجه حضور مونا در داخل خودرو نشود. پراید به سرعت در خیابانهای جنوب تهران حرکت کرد و به بیابانهای اطراف تهران رفت و مونا در مسیر گریه میکرد تا دست از سرش بردارند و او را رها کنند، اما التماسهای او بی جواب ماند. سه پسر جوان پس از توقف خودرو در بیابانهای اطراف تهران، نقشه شومی را که در ذهن داشتند، یکی پس از دیگری به اجرا رساندند و این در حالی بود که مونا حاضر بود او را به قتل برسانند و زندگی و آیندهاش را به سیاهی نکشند، اما التماسها و مقاومتهای او نتیجهای نداشت.
شیاطین پس از اجرای نقشهشان، مونا را سوار بر خودرو به یکی از خیابانهای جنوب تهران بردند و در خیابانی خلوت او را از پراید به بیرون پرت کردند و با سرعت پا به فرار گذاشتند.
شکایت در دادسرا
مونا با رهایی از اسارت سه جوان شیطان صفت به دادسرای امور جنایی تهران رفت و در حالی که اشک میریخت از سرنوشت شومی که سه پسر جوان برای او رقم زده بودند پرده برداشت. بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره ۱۶ پلیس آگاهی تهران برای دستگیری متهمان وارد عمل شدند و کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات نامزد مونا را هدف تحقیق قرار دادند. اشکان به ماموران گفت: با نامزدم در پارک بودیم که دو جوان چاقو به دست مرا به باد کتک گرفتند و زخمی کردند و سپس گوشی موبایلمان را سرقت کردند سپس یک پسر جوان به سراغمان آمد و ادعا کرد که قصد کمک به ما را دارد و نامزدم همراه او از در عقب پارک خارج شدند، اما بعد از آن وقتی مونا را دیدم متوجه نقشه شوم آنها شدم.
دستگیری ۲ سارق خشن
کارآگاهان به کمک زوج جوان، تصویر چهرهنگاری دو سارق خشن و سه جوان شیطان صفت را به دست آوردند و با همین تصاویر تجسسها برای دستگیری متهمان آغاز شد. تیم پلیسی در این مرحله به بوستانی که سرقت خشن در آن جا صورت گرفته بود رفت و با توجه به تصویر چهرهنگاری متهمان خیلی زود دو سارق جوان در پارک شناسایی و در عملیات پلیسی دستگیر شدند.
لو رفتن شیاطین
متهمان پس از دستگیری به سرقت گوشی موبایل زوج جوان اعتراف کردند، اما آنها از سرنوشت شوم مونا بی اطلاع بودند. ماموران احتمال دادند دو سارق خشن با توجه به تصویر چهرهنگاری شده سه جوان شیطان صفت و بچه محل بودن شان، آنها را بشناسند. یکی از دزدان وقتی تصاویر چهرهنگاری شده را دید ادعا کرد که یکی از این تصاویر عمویش است و همین سرنخ کافی بود تا ماموران برای دستگیری یکی از متهمان پرونده سیاه وارد عمل شوند. تیم پلیسی با اطلاعات به دست آمده به مخفیگاه منصور رفتند که مشخص شد او همراه دو همدست شیطان صفتش پس از اجرای نقشه شومشان پا به فرار گذاشته و ناپدید شده اند.
بنا بر این گزارش، تحقیقات پلیسی برای دستگیری سه جوان شیطان صفت در دستور کار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.