والدین نسل جدید از طرفی تحت تاثیر آموزههای سنتی پدر و مادر خود قرار دارند و از سمت دیگر تحت فشار تربیت نوینی هستند که از سمت رسانهها و فضای مجازی در اختیار آنها قرار میگیرد. همین موضوع، کار تربیت فرزند را بسیار سختتر از گذشته کرده است. برای مثال هنگامی که کودک گریه میکند یا خواستهای از والدینش دارد، آنها پر از تردید میشوند که اگر جوابش را بدهم و فرزندم لوس بشود چه؟ اگر عقدهای شود چه؟ اگر تشنه محبت بار بیاید چه؟ و همین موارد زمینهساز تربیتهایی سرشار از تناقض میشود. برای روشن شدن موضوع و در ادامه این مطلب تصمیم گرفتیم که حد و مرزهای محبت به کودک را مشخص کنیم تا از سردرگمی والدین در این زمینه کاسته شود.
محبت بی، چون و چرا تا قبل از ۲ سالگی
مطابق با دیدگاههای نوین روان شناسی، سن ایجاد اعتماد در کودک تا دو سال اول زندگی است یعنی در طی دو سال اول، باید بدون هیچ تردیدی تمام خواستههای کودک برآورده شود و پدر و مادر تمام نیازهای کودک را اجابت کنند.
بدین ترتیب کودک به این نتیجه میرسد که جهان مکان امنی است و نیازی به احساس خطر نمیکند؛ بنابراین او به اطرافیان بی اعتماد نمیشود و به دیده شک و تردید نمینگرد. همین توجه، زیربنای یک رابطه سالم در آینده با دیگر انسانها را فراهم میکند.
ضرورت تعیین چارچوب برای محبت بعد از ۲ سالگی
بعد از دو سالگی لزوم گذاشتن قوانین و چارچوب برای کودک ضروری است، زیرا کودک مانند موجودی افسار گسیخته است که اگر مهار نشود، دردسرساز میشود و تربیت را در ادامه راه سخت میکند، ولی این به معنی این نیست که محبت نکنیم تا بچه لوس نشود. متاسفانه تعدادی از والدین به اصطلاح «گربه را دم حجله میکشند» و از ابراز محبت اجتناب میکنند تا مبادا کودک سوء استفاده کند و طبق گفته خودشان سوار کولشان بشود. در حالیکه این استدلال کاملا مردود است و سلامت روان کودک را تهدید خواهد کرد.
ابراز محبت فقط کلامی و مالی نیست
برای ابراز محبت به کودک فقط لازم نیست که قربان صدقهاش بروید بلکه همین که با کودک بازی میکنید یعنی محبت میکنید. وقتی با هم نقاشی میکشید، از او تعریف میکنید، به خاطرات مهدکودک او گوش میدهید، با هم شعر میخوانید و ... به نوعی در حال محبت به کودک هستید، ولی همزمان باید این را بدانید که در همین فعالیتها هم قوانین را باید رعایت کنید. مثلا اگر با او به پارک میروید فقط میتواند یک ساعت بازی کند و بیشتر از آن نمیتواند در پارک بماند یا در هنگام نقاشی نباید آبرنگ را روی میز بریزد یا هنگام کشتی گرفتن نباید شما را کتک بزند و .... این کار به بچه یاد میدهد که من میتوانم در چارچوب قوانین خاصی با پدر و مادرم کاملا صمیمی باشم.
این نوع محبت، کودک را لوس خواهد کرد
متاسفانه بعضی والدین در قالب ابراز محبت، کودک را لوس و نازپرورده بار میآورند و تمام نیازهای کودک را اجابت میکنند. این دسته از والدین از تمام خواستههای غیر منطقی فرزند اطاعت میکنند و به نوعی قدرت در رابطه آنها جابه جا شده است. معمولا استدلال این والدین این گونه است که ما نمیخواهیم کودکمان طعم تلخ نداشتن را مانند خودمان تجربه کند یا عقدهای شود. غافل از اینکه چنین استدلالی کاملا مردود است. والدین با این کار باعث میشوند کودک به نوعی اشباع برسد و هیچ چیزی او را راضی و خوشحال نگه ندارد. برای مثال اگر کودکی در هشت سالگی انواع و اقسام عروسکها و اسباببازیها را داشته باشد و تمام خواستههایش برآورده شده باشد، چگونه میتوان به او وعده چیزی را داد؟ چگونه میتوان انگیزه را در او حفظ کرد؟ ایجاد احساس شادی در چنین فرزندی بسیار دشوار است. طبق تجربهای که در این سالها در کار کلینیکی به دست آوردهام، بیشتر والدینی که وقت مفیدی با فرزندان خود نمیگذرانند از این حربه استفاده میکنند تا به نوعی احساس عذاب وجدان خود را کم کنند، در حالیکه راههای به مراتب آسانتری برای ابراز محبت به کودک وجود دارد که در آخرین مبحث این مطلب به آن اشاره میکنیم.
وقت گذاشتن برای کودک بهترین شیوه محبت کردن است
لازم نیست محبت خود را فقط به صورت مادی و با جایزه به کودک نشان دهید. بازیهای فکری یکی از بهترین راهها برای ابراز محبت و وقت گذراندن با کودک است و زمینهای را فراهم میکند تا تمام اعضای خانواده زمان مفیدی را با یکدیگر بگذرانند. محبت کلامی، تحسین کردن، مقایسه نکردن و کودک را صرفا به خاطر وجود خودش دوست داشتن یکی از مصداقهای بارز محبت کردن به شیوه اصولی است. مطمئن باشید اگر با محبت به چشمان کودک نگاه کنید، او را تایید و این احساس را به او منتقل کنید نه تنها او لوس و نازپرورده نمیشود بلکه با اتکا به این انرژی و عشق میتواند شخصیتی کاملا مستحکم و مستقل در خود پرورش دهد.