دو روز قبل فایل صوتی عجیبی از اورژانس خمینیشهر اصفهان در فضای مجازی پخش شد؛ دختربچهای شش ساله وضعیت مادرش را که قرص خورده و بیهوش است، دقیق و بدون ترس به متصدی اورژانس گزارش و نشانی خانهشان را با کمی سختی به او میدهد و مدتی بعد، اورژانس در محل حاضر میشود.
حواسجمعی و شیرینزبانی بچه، واکنش برانگیزترین نکته این صوتِ دو دقیقهای بوده است؛ بیشترین کپشنی که همراه آن دستبهدست چرخیده، اعتراف به این است که بزرگ سالها هم در شرایط مشابه، مانند دخترک شش ساله خونسرد و مسلط به وضعیت نیستند. نکات مهم دیگری، اما در اینباره وجود دارد؛ حال مادر چطور است؟ احتمال خودکشی که در فضای مجازی مطرح شده است، چقدر صحت دارد؟
مادر مرخص شده است
عابدی، روابط عمومی اورژانس اصفهان به سوالاتی که مطرح کردیم، اینگونه پاسخ میدهد: «حال مادر خوب و مرخص شده است. در فرم اطلاعات اش خودکشی ثبت نشده و همکار ما، او را با تشخیص مسمومیت دارویی به بیمارستان انتقال داده است. نمیدانیم در بیمارستان چه تشخیصی دادهاند، ولی قصد خودکشی هم مطرح نشده است. ممکن است قرص اشتباهی خورده یا به دلیل بیماریاش، دارو خورده و دچار مسمومیت شده باشد».
نیاز اورژانس کشور به سیستم مکان یابی
مسئله مهم دیگر، رفتار صبورانه متصدی اورژانس است که بدون هول کردن بچه، به او کمک میکند نشانی خانه را دقیق بگوید، اما نقطه ضعف سیستم اورژانس کشور هم دقیقا همینجا خودش را نشان میدهد. اگر امکان پیدا کردن نشانی از روی شماره تلفن وجود داشت، کل فرایند سریعتر انجام میشد.
اهمیت این امکان وقتی مشخصتر میشود که افراد فاقد توانایی تکلم را هم به حساب بیاوریم؛ ضمن اینکه میدانیم آدرس دادن برای کودکان و سالمندان کار آسانی نیست و کنترل کردن ترس و استرس در موقعیتهای اضطراری اصولا برای همه سخت است.
عابدی توضیح میدهد: «بله واقعا به چنین امکانی نیاز داریم، اما متأسفانه هنوز زیرساختهایش آماده نیست. البته به تازگی سیستمی تحت عنوان «نرمافزار شهروندی اورژانس» طراحی شده است که میتوانیم مکان تماسهایی را که از طریق آن برقرار میشود، پیدا کنیم. این نرمافزار که به صورت آزمایشی اجرا میشود، روی سایت اورژانس کشور بارگذاری شده است».
نحوه آموزش رفتار درست در شرایط اضطراری به کودکان
این قضیه، وجه تأمل برانگیز دیگری هم دارد؛ برگردیم به دختربچه. طبق اعترافی که ابتدای مطلب مطرح شد خیلی از ما بزرگ سالها هم در مواقع بحرانی، دستوپایمان را گم میکنیم چه برسد به بچهها، اما معنیاش این نیست که بچهها حق دارند از پس چنین وضعیتهایی برنیایند. بهنفع خودشان است که برای بحران و خطر، آماده و آموزش دیده باشند.
دکتر «محمدباقر ذبیحی»، روانشناس میگوید: «آموزش رفتار درست در شرایط اضطراری به کودکان، میتواند از سنی که شروع به حرف زدن میکنند، شروع شود. این آموزشها باتکرار، درونی میشوند. علاوه بر بخش کلامیِ فرایند تعلیم به کودکان، «ایفای نقش» روش موثر دیگری است که پیشنهاد میشود. مثلا درباره موقعیتی که حرفش شد، میتوانم فرزندم را در وضعیتی قرار بدهم که فرض کند حال من به هم خورده است و بعد با هم تصمیمها و اقدامات درست آن لحظه را تمرین کنیم.
با تصور و بازی کردنِ این صحنه، غیر از اطلاعات ضروری، مدیریت استرس را هم به فرزندم یاد میدهم. او میفهمد که مثلا اگر عجله کند، ممکن است تلفن ازدستش بیفتد یا شماره را اشتباه بگیرد پس کافی است که سه بار نفس عمیق بکشد. باید بداند مشکلی را که پیش آمده است، با کمک گرفتن میتواند حل کند و اتفاق بدی نمیافتد. کار سختی هم نیست؛ همانطور که مانورهای زلزله در سالهای اخیر، باعث شده است بچهها رفتار درست را هنگام زمینلرزه بلد باشند. والدین باید بدانند آماده کردن فرزندانشان برای وضعیتهای بحرانی، اگر درست انجام بشود، قرار نیست آنها را بترساند یا مضطرب کند.