اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) را عموما با علائم و نشانههایی مانند ناپایداری حالت عاطفی و خلق آن ها، بیثباتی در روابط با دیگران، مشکل در کنترل احساسات برای مثال خشم و ... شناخته میشود.
مطالعه و کسب اطلاعات در مورد این اختلال زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانید در حدود ۸۴ در صد کسانی که به این اختلال مبتلا هستند به رفتارهای همانند خودکشی دست میزنند. آمار زمانی دردناکتر میشود که متوجه میشوید به طور کلی در حدود ۸ درصد مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی یا بی پی دی با خودکشی به زندگی خود پایان میدهند.
اختلال شخصیت مرزی
پیش از هر چیز نشانههای رفتاری افراد مبتلا به این اختلال را با هم مرور میکنیم:
هراس از رها شدن
البته هراس و واهمه برای از دست دادن عزیزان حسی طبیع است، برای مثال ترس از دست دادن پدر و مادر یا نا خوشایند بودن ترک شدن از طرف شریک زندگی. این ترس غریزی زمانی از طبیعی بودن خارج میشود و به عنوان نشانهای از رفتارهای مبتلایان به اختلال مرزی شناسایی میشود که به شکلی اغراق شده بروز کند و روند طبیعی زندگی را مختل میکند.
بی ثباتی در روابط و رابطههای پر تنش
با توجه به اینکه مبتلایان به اختلال شحصیت مرزی نگاهی صفر و صدی به افراد دارند، رابطه با اطرافیان سختترین بخش زندگی آنها به حساب میآید. فرقی نمیکند در مورد رابطه با مادر و پدر حرف میزنیم یا رابطهای عاشقانه، این افراد لحظهای عاشق و شیفته شما هستند و مورد اعتمادتان میخوانند و رازهای مگوی زندگی شان را با شما در میان میگذارند و لحظهای دیگر آن چنان از بند بند وجودتان متنفرند که تحمل اینکه با شما در یک اتاق باشند را ندارند.
غیر واقعی بودن تصویر فرد از خودش
برای درک بهتر این خصوصیت رفتاری میتوانید آزمایشی انجام دهید. اگر از یک فرد نرمال با فاصله یک ماه این سوال را بپرسید که خود را چگونه توصیف میکند و تواناییها و آرزوهایش چیست، احتمالا با اندکی تفاوت جواب یکسانی خواهید شنید. حالا از فردی که مبتلا به اختلال شخصیت مرزیست همین پرسشها را ماهی یک بار بپرسید، به نتیجهای عجیب خواهید رسید. نه تنها هربار با آرزوها و اهدافی جدید و به کل متفاوت مواجه خواهید شد بلکه در خواهید یافت توصیف فرد مبتلا به اختلال از خودش هم در طول یک ماه از اساس تغییر کرده است.
رفتارهای پر خطر
بیشتر این افراد خیلی زود از روند معمول زندگی خسته میشوند و تمایل به رفتارهای پر خطر برای اضافه کردن هیجان به زندگی مانند مصرف مواد مخدر یا محرک، روابط جنسی پر خطر یا قمار در آنها بیشتر از دیگر افراد است.
سیب زدن به خود، خودزنی و خود کشی
البته بیشتر مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی برای فرار از تنها گذاشته شدن از تهدید به خودکشی همانند یک سلاح استفاده میکنند، اما این موضوع به این معنی نیست که هرگاه این افراد حرف از خودکشی زدند، بلوف میزنند. در حقیقت با توجه به آمار که حاکی از مرگ ۸ درصد این افراد از طریق خودکشی است، تهدید به خودکشی از طرف مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی باید به شدت جدی انگاشته شود. لازم به ذکر است اعتیاد به مواد مخدر یا ابتلا به افسردگی احتمال خودکشی را در این افراد بالا میبرد.
الاکلنگ هیجانی
هرچند این مورد به عنوان آخرین نشانه مطرح شده است، اما شاید مهمترین نشانه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی باشد. در این افراد نه واکنش احساسی به محرکهای بیرونی طبیعی است و نه مدت زمان باقی ماندن آن احساس. علاوه بر آن، این افراد در صورت تجربه یک هیجان مانند غم، احساس میکنند برای اولین بار است که آن را تجربه میکنند و هر بار شوکه میشوند و احساس میکنند در یک دریای پرتلاطم رها شده اند.
اختلال شخصیت مرزی چگونه به وجود میآید؟
اختلال شخصیت مرزی در مرز بین روان پریشی و روان نژندی دسته بندی میشود و همانند دیگر مشکلات مربوط به روان، نمیتوان به آسانی یک دلیل برای بروزش بیان کرد. اما به طور کلی میتوان این عوامل را در بالا رفتن شانس ابتلا به این اختلال موثر دانست:
- رابطه با والدین در کودکی
- ژنتیک و سابقه خانوادگی
- تجربه آزار فیزیکی یا جنسی توسط اعضای خانواده
- تجربه طلاق والدین یا رها شدن از نظر عاطفی در کودکی
درمان اختلال شخصیت مرزی:
همان گونه که پیشتر هم اشاره شد، اختلال شخصیت مرزی هم مانند دیگر اختلالات و مشکلات حوزه روان به آسانی قابل ردیابی و درمان نیست. جدا از دارو درمانی که حتما باید توسط متخصص و بعد از جلسات معاینه فشرده و پیچیده تجویز شود، درمان این اختلال از طریق روان درمانی نیازمند صرف انرژی و زمان است. این اختلال یک روزه به وجود نیامده و انتظار بهبود آنی، انتظاری بیهوده است.
در ادامه در رابطه به یک روش درمانی رایج توضیحاتی داده خواهد شد، اما ذکر این نکته حیاتی به نظر میرسد که همان گونه که برای مداوای بیماریهای جسمی سخت به حرف هر فرد غیر متخصصی گوش نمیکنید، درمان این اختلال هم نیازمند تخصص و تجربه است. روان خود را به دست هر مدعی نسپرید.
یکی از بهترین نوع درمانها را میتوان برنامههای ۱۲ قدمی دانست. در رابطه با این بیماری، انجمن ۱۲ قدمی و رایگان «وابستگان گمنام» گزینهٔ مناسبی است که به انجمن کدا نیز معروف میباشد که با جستجویی ساده در اینترنت، نشانی جلسات آن در هر شهر را میشود به راحتی پیدا کرد.
بهبود یافتن در این انجمن، مانند انجمنهای ۱۲ قدمی دیگر، بر اساس تجربه بهبودی اعضا میباشد؛ ولی در ادامه:
- نباید انتظار داشت که درمان کوتاه مدت باشد.
- یک رابطه قوی مبتنی بر کمک و یاری میان بیمار و درمانگر برقرار میشود.
- مسئولیتها و نقشهای بیمار و درمانگر به روشنی و وضوح تبیین میشوند.
- درمانگر فعال و هدایتکننده است. نه این که صرفاً شنوندهای منفعل باشد.
- بیمار و درمانگر به صورت متقابل سلسله مراتبی از اولویتها ارائه میدهند.
- درمانگر با همدلی به بیمار اعتبار میبخشد و نیاز او را به کنترل رفتارش برطرف میکند.
- به تدریج که شرایط جدید (و از جمله استرسهای جدید) پدید میآیند، انعطافپذیری لازم خواهد بود.
- حد سازی، که ترجیحاً از جانب دو طرف مورد توافق قرار گرفته باشد، مورد استفاده قرار میگیرد.
- به صورت همزمان از رویکردهای فردی و گروهی استفاده میشود.