۴ خرداد زن میانسالی هراسان به پلیس زنگ زد و از ربوده شدن دخترخواندهاش در یکی از بوستانهای پایتخت خبر داد. او به مأموران گفت: ۵ سال قبل دختر چند ماههای را به سرپرستی گرفتیم. من خودم دو دختر دارم اما وقتی دریافتم این بچه مادری معتاد دارد و پدرش نیز در زندان است دلم برایش سوخت و با موافقت همسرم قرار شد از بچه نگهداری کنیم. اسمش «مهسیما» بود با کمک یک وکیل وکالتنامهای تنظیم شد و پدر بچه آن را امضا کرد و قرار بود تا زمانی که پدرش از زندان آزاد شود حضانتش با ما باشد.
او ادامه داد: ما ساکن شهرستان قزوین هستیم و وضع مالی خوبی داریم «مه سیما» را مثل دختر خودمان بزرگ کردیم و برای رفاه و آسایش او همه کار کردیم. اما بعد از مدتی تصمیم گرفتیم که مادر مه سیما را پیدا کنیم. چرا که این حق را به او میدادیم تا دخترش را ببیند. به سختی او را پیدا کرده و متوجه شدیم که اعتیاد شدیدی به مواد مخدر دارد. به همین خاطر چندین بار او را در کمپ ترک اعتیاد بستریاش کردیم. اما او هر بار پس از ترخیص از کمپ دوباره به سراغ مواد میرفت. در این مدت مه سیما را چند باری نزد او بردیم اما او با بچه رفتار خوبی نداشت و حتی یکبار به او قرص داده بود و قصد کشتن بچه را داشت.
مادر مه سیما در یک کانون که مخصوص زنان بیخانمان و معتاد بود نگهداری میشد. تا اینکه متوجه شدیم مادر مه سیما با مردی ازدواج کرده است. او به ما گفت برای آخرین بار بچه را ببریم تا ببیند. طبق خواسته مادر مه سیما، کودک را به پارک سهند بردیم تا او را ببیند اما زن معتاد به بهانه خوراکی خریدن بچه را ربود. او وضع روحی و جسمی خوبی ندارد و ممکن است بلایی سر بچه بیاورد یا او را بفروشد.
با شکایت مادرخوانده مه سیما و همسرش، تحقیقات آغاز شد. در گام نخست شوهر دوم مادر مه سیما بازداشت شد اما او مدعی بود که از همسرش بیخبر است. با گذشت چندین ماه از ناپدید شدن کودک، بازپرس جنایی با درخواست انتشار تصویر دختربچه از مردم خواست تا چنانچه کسی از سرنوشت او با خبر است با پلیس تماس بگیرد.