چند ماه پیش وقتی که در گرمای طاقت فرسای تابستان سوار مترو می شدم، انگار یک سونای متحرک عمومی بود که همه از اینکه راننده کولر را روشن نمی کرد شاکی بودند.
علاوه بر گرمای زیاد، بعلت ازدحام جمعیت بوی تعریق بدن افراد در فضای متراکم مترو هم مزید بر علت بود که تا جایی که امکان داشت از مترو استفاده نکنم و هر وقت که به دلیل مسافت زیاد منزل تا محل کار مجبور بودم مترو سوار شوم، همیشه شاهد اعتراض مردم و شهروندان بودم.
هر از چندگاهی هم این اعتراضات بطور شفاهی به مسئول خط منتقل می شد و به سختی تاثیر گذار بود و گویا گوش شنوایی نبود. به هر سختی که بود بالاخره تابستان را در این کابین های جهنمی گذراندیم و به پاییز دل انگیز رسیدیم و بالاخره با شروع پاییز حجم زیاد اعتراضات درباره روشن کردن کولرهای مترو نتیجه داد و بعد از سه ماه تابستان و همزمان با آغاز فصل پاییز کولرهای مترو هم روشن شد.
در ابتدای فصل پاییز هوای خنک دلچسب بود و حداقل باعث می شد که هوای داخل کابین ها اندکی جریان پیدا کند و همه مسافران از چرخش هوا و خنکی آن راضی بودند تا اینکه گذر ایام بالاخره به نیمه های پاییز رسید.
در حال حاضر و در حالیکه پاییز از نیمه گذشته، هوا به سردی گراییده و بطور طبیعی همه انسان ها بخوبی سردی هوا را حس می کنند. متاسفانه گویا متصدیان امور مترو و به خصوص رانندگان مترو هنوز در گرماگرم تابستان هستند و به تلافی خاموش بودن کولرها در فصل تابستان در این روزهای سرد کولرها را با تمام قدرت روشن می کنند تا دیگر کسی هوس هوای خنک و کولر نداشته باشد!
دیروز وقتی از خط 2 پیاده شدم تا وارد خط 5 شوم، از سرما می لرزیدم و با مراجعه به مسئول خط 2 نسبت به بی توجهی رانندگان به سرمای هوا و روشن کردن کولرها اعتراض کردم و ایشان هم با نگاهی معنا دار فقط به این جمله بسنده کرد که پیگیری می کنم .
همینطور در حال نیمه انجماد وارد خط 5 شدم و از ایستگاه صادقیه قصد عزیمت به سمت کرج را داشتم که دیدم قطار خط 5 نیز از سرما و برودت زیاد به یک یخچال عمومی تبدیل شده است.
در بین راه چندین تن از مسافران با فشار دادن دکمه قرمز ارتباط با کابین راننده درخواست کردند تا کولرها خاموش شود اما دریغ از گوش شنوا و همه مسافران از سرمای زیاد کل مسیر تهران تا کرج را به امید اینکه هوای بیرون گرم تر باشد طی کردند.
در ایستگاه کرج از مترو پیاده شدم و از سرمای زیاد دیگر رمقی برای اعتراض کردن نداشتم و خود را خیلی سریع به تاکسی و پس از آن به منزل رساندم.
چند روز پیش وقتی دوباره با مترو از کرج به سمت تهران می آمدم، هوای بیرون به مراتب قابل تحمل تر از داخل کابین بود و سرمای زیاد و حرکت هوای سرد دوباره اعتراضات عمومی مسافران مترو را سبب شده بود و باز هم همان داستان تکراری نبودن گوش شنوا.
همین موضوع باعث شد تا علت روشن بودن کولرها در فصل سرد سال را پیگیری کردم و چون خط 2 ید طولایی در این زمینه داشت، وقتی از مسئول خط 2 مترو علت را جویا شدم، مسئول ایستگاه به من اینگونه پاسخ داد که بنا به درخواست مسافرین خانم مبنی بر بوی نامطبوع در سالن ۱ سیستم تهویه فعال بوده است.
وی می گفت که در خصوص روشن نبودن کولرها بصورت مداوم تذکرات لازم داده می شود، ولی متاسفانه مزاج حال مسافران نیز بسیار متنوع است و برخی تقاضای روشن بودن کولرها را می کنند .
در هر صورت سیستم تهویه مترو دارای سیستم فن است می تواند بدون ترزیق هوای سرد باعث جریان هوا در کابین ها شود و بدون اینکه هوای داخل مترو را غیر قابل تحمل کند، باعث چرخش هوا و رفع بوی نا مطبوع داخل کابینها شود .
دیروز عصر وقتی باز از همان مسیر همیشگی سوار مترو شدم، یاد آن شعر معروف یغمای جندقی افتادم که می گوید:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است