تحقیقات درباره ادعای مردی که مدعی است او و دختر جوانش دوسال قبل از سوی همسر میانسالش هدف اسیدپاشی قرار گرفته است از سوی مأموران ادامه دارد. این مرد با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران از همسرش شکایت کرد و گفت: دیگر حاضر نیست با او زندگی کند.
وی در توضیح ماجرا گفت: من و همسرم تا چندسال قبل زندگی خوبی داشتیم و حاصل زندگیمان هم یک دختر ۲۲ساله و یک پسر ۱۸ساله است. چند سالی است که همسرم به من بدبین شده و از آن زمان به بعد زندگی ما رو به تلخی رفت تا اینکه مردادسال۹۵ هنگامی که روی کاناپه خواب بودم همسرم کتری آب جوشی را روی بدنم ریخت که قسمتهایی از بدنم سوخت. پس از این آزار و اذیت او ادامه داشت و ششماه بعد در بهمنماه همان سال همسرم، من و دخترم که آن زمان ۲۰سال داشت مورد اسیدپاشی قرار داد. آن روز در خواب و بیداری بودم که دیدم همسرم با ظرفی که داخل آن مایع بود بالای سرم ایستاده است. او مقداری از مایع را روی دست چپم ریخت که فریادهای «آی سوختم» من به آسمان بلند شد و دخترم با سرعت خودش را به اتاق ما رساند که در جریان این حادثه مقداری هم از مایع اسیدی روی ساق پای دخترم پاشید و او هم دچار سوختگی شد. پس از این هر دوی ما برای درمان به بیمارستان رفتیم و الان هم برگه معاینه و نظریه پزشکی بیمارستان را درباره سوختگی با اسید دارم، اما آن روز به خاطر حفظ آبرویم و پشیمانی همسرم شکایت نکردیم و قرار شد همسرم رفتارش را تغییر دهد. پس از این مشاجرهها و درگیریهای لفظی ما ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل وقتی برای شستن صورتم به سرویس بهداشتی رفتم ناگهان همسرم آیینه سرویس بهداشتی را برداشت و به سرم کوبید. در این ماجرای اخیر پسرم شاهد بود و در اداره پلیس شکایت مرا تأیید کرده است و برگه شهادت آن هم در پرونده موجود است.
وی ادامه داد: دخترم الان در کشور آلمان در حال تحصیل است و از طریق پسرم در جریان آخرین درگیری من و مادرش قرار گرفته است و الان هم که از مادرش به اتهام اسیدپاشی شکایت کردهام به صورت تلفنی و مکاتبهای موضوع اسیدپاشی را تأیید کرده و مدرک آن هم در پروندهام موجود است. شاکی در پایان گفت: پس از این حادثه او قفل در خانه را عوض کرده و مرا به خانهام راه نمیدهد و الان من از رفتار و کارهای همسرم خسته شدهام به طوریکه تصمیم گرفتم از او به اتهام اسیدپاشی شکایت کنم، چون احتمال میدهم او دست به رفتارهای خطرناکتری بزند.
پسر این خانواده هم گفت: پس از حادثه مادرم همراه داییام و پرستار خانگی مادر بزرگم به خانه ما آمدند و قفل در خانه را عوض کردند و من حرفهای پدرم را تأیید میکنم.
پس از طرح این شکایت زن میانسال به دستور بازپرس جنایی برای تحقیق به دادسرا احضار شد.
وی با انکار اسیدپاشی گفت: من با شوهرم مشکلی نداشتم تا اینکه چند سال قبل به رفتارهای او مشکوک شدم و احتمال دادم با زن دیگری ارتباط دارد. از آن روز به بعد ما با هم درگیری داشتیم. هر وقت به او اعتراض میکردم او مرا به شدت کتک میزد و آخرین بار هم او مرا آنقدر کتک زد که از حال رفتم و هنگام کتککاری هم پارچهای داخل دهانم گذاشت تا همسایهها متوجه داد و فریاد من نشوند. پس از این حادثه من از خانه قهر کردم و به خانه مادرم رفتم و الان شوهرم به دروغ از من شکایت کرده تا مرا بترساند و به خانه برگرداند. شوهرم دروغ میگوید، چون اگر من اسیدپاشی کرده بودم آنها از من شکایت میکردند و پزشکی قانونی هم حادثه را تأیید میکرد.
وی درباره حرفهای پسر و دخترش که شکایت پدرشان را تأیید کردهبودند، گفت: دختر و پسرم از همان ابتدا طرفدار پدرشان بودند. چون او به آنها پول میدهد و امکانات زیادی در اختیار آنها قرار میدهد و اگر آنها از او حمایت نکنند و به دروغ شهادت ندهند پول توجیبیشان قطع میشود.
تحقیقات درباره این شکایت به دستور بازپرس پرونده از سوی مأموران ادامه دارد.