یادش بخیر، زمانی که در نیمکتهای دو نفره و سه نفره کلاس جا میشدیم و چه با شور و اشتیاق الفبای زندگی را از معلمانمان میآموختیم.
به جای امتحانات نوبت اول و دوم، سه ثلث داشتیم و هر سال سه بار مزه امتحانات را میچشیدیم.
اما امروز دیگر به واسطه تغییر کتابها و نظام آموزشی کشور، دانش آموزان درس معروف «بابا آب داد، بابا نان داد» و دیگر درسهای کتابهای قدیمی دوره ابتدایی را نمیخوانند، «کبری» دیگر تصمیمی نمیگیرد و «کوکب خانم» و «دهقان فداکار» و «روباه حیلهگر» هم وجود ندارند.
از «دندان شیری هُما» و «پژمردگی گلهای ژاله» و «حیوانات حسنک» هم دیگر خبری نداریم و شاید «چوپان دروغگو» هم دیگر ادب شده و دروغ نمیگوید.
آن شیرینی نمره 20 که زیر زبانمان مزه میداد، دیگر نمانده و نمرههای توصیفی خیلی خوب و خوب و ضعیف جای آن را گرفتهاند؛ امروز دیگر نمره 19 و 19.5 برادر نمره 20 نیستند.
چه خوشحال بودیم که از کلاس پنجم، یک راست میرفتیم کلاس هفتم و دوره راهنمایی را شروع میکردیم، اما امروز کلاس ششم بین کلاس پنجم و هفتم جا خوش کرده و از طرفی دیگر، دوره پیش دانشگاهی هم حذف شده است.
گچهای رنگی و تختههای سیاه هم، گویا با مدارس قهر کردهاند و ماژیک و تختههای سفید جای آنها را گرفتهاند.
دلهرههای ننوشتن مشق شب، تکلیف ریاضی، کلمات سخت فارسی و املا و انشاء هم امروز کمتر شده است و همین چند روز پیش بود که رضوان حکیم زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در مصاحبه با ایسنا اعلام کرد که در پایههای اول تا سوم دوره ابتدایی، تکالیف مهارت محور را به جای مشق شب خواهیم داشت و مشق شب حذف خواهد شد.
نمی دانم، شاید دانش آموزان امروز هم وقتی بزرگ شدند نوستالژیهای خاص خود را داشته باشند اما اگر در سن دهه 60 و یا نیمه اول دهه 70 بوده باشید قطعا کتابها و درسهای حدود 15 الی 20 سال پیش به گونهای دیگر در ذهن شما خاطره بستهاند.
در پایان دعا کنیم برای دانش آموزان این سرزمین که آینده سازان فردای کشورمان هستند؛ دعا کنیم که دیگر شاهد تکرار حوادثی همچون حادثه دانش آموزان شین آباد نباشیم، هیچ کودکی در مدرسههای بیاستاندارد درس نخواند و دانش آموزان به خاطر فقر اقتصادی ترک تحصیل نکنند و در زمره کودکان کار قرار نگیرند.