این پرونده پس از آن گشوده شد که به مأموران پلیس استان فارس خبر دادند مردی در جریان آتشسوزی خانهاش جان باخته است. مأموران بعد از حضور در محل جسد این مرد را که کاوه نام داشت، به پزشکی قانونی منتقل کردند و آتشنشانان بهدستور بازپرس جنایی موظف شدند علت حریق را مشخص کنند.
کارشناسان بعد از بررسی محل حادثه و جمعآوری ادله لازم به این نتیجه رسیدند که آتشسوزی عمدی است و فردی با ریختن بنزین در خانه آتش به پا کرده است. بهاینترتیب تحقیقات وارد مرحلهای تازه شد.
کارآگاهان هنگام تلاش برای پیداکردن مقصر این حادثه پی بردند کاوه و همسرش به نام نرگس از مدتها قبل با هم اختلاف داشتند به همین دلیل احتمال وقوع جنایت به وسیله نرگس قوت گرفت و این زن بازداشت شد. او در بازجوییها به جرمش اعتراف کرد و گفت: «من سهساله بودم که پدرم فوت شد. از آن به بعد زندگی سختی داشتیم. مادرم در خانه مردم کار میکرد تا بتواند مخارج زندگی ما را تأمین کند. او با همین پول من را به مدرسه فرستاد و بعد از اینکه دیپلم گرفتم در رشته روانشناسی قبول شدم و درس خواندم. بعد از اینکه لیسانس گرفتم مردان زیادی به خواستگاریام آمدند تا اینکه بالاخره قبول کردم با کاوه ازدواج کنم، اما ما از همان اول با هم دچار اختلاف شدیم. دلیل اصلیاش هم این بود که شوهرم خواستههای غیرمنطقی داشت و کارهایی از من میخواست که نمیتوانستم انجام بدهم. با وجود اختلافاتی که داشتیم با هم زندگی کردیم و صاحب دو فرزند شدیم. پسرم الان ۱۰ سال دارد و دخترم چهارساله است».
متهم به قتل افزود: اختلافات من و همسرم ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفتم از او جدا شوم، ولی شوهرم قبول نکرد به همین دلیل مجبور شدم به زندگی با کاوه ادامه دهم، اما برای اینکه او از خواستههای غیرمنطقیاش دست بردارد، به او اجازه دادم با زنی دیگر ازدواج کند. این کار هم فایدهای نداشت و من بهشدت اذیت میشدم. کاوه مردی بدرفتار بود که مادر پیرم را هم اذیت میکرد و زندگی را برای او تلخ کرده بود. همه این اتفاقات باعث شد از دو سال پیش به این فکر بیفتم که شوهرم را بکشم و خودم را از این شرایط خلاص کنم.
نرگس در ادامه اعترافاتش گفت: روز حادثه وقتی شوهرم کنار بخاری خوابیده بود، فرصت را برای اجرای نقشهام مناسب دیدم و با ریختن بنزین روی او خانه را به آتش کشیدم و خودم فرار کردم. فکر میکردم ماجرا یک حادثه فرض خواهد شد و کسی متوجه کاری که کردهام، نمیشود.
این زن بعد از اعتراف به جرمش صحنه قتل را بازسازی کرد. در ادامه پرونده به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد. اولیای دم مقتول در دادگاه برای این زن درخواست قصاص کردند و متهم نیز جرمش را پذیرفت. بهاینترتیب او به مرگ محکوم شد، اما وقتی پرونده به دیوانعالی کشور رفت قضات اعلام کردند حکم صادره ایراد دارد. به همین دلیل نرگس یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت و اینبار هم تأکید کرد شوهرش را به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رسانده است. پس از آن بود که هیئت قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و زن جوان را یک بار دیگر با توجه به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم کردند. اینبار وقتی پرونده روی میز قضات دیوانعالی کشور قرار گرفت، آنها رأی صادره را درست تشخیص دادند و حکم قصاص را تأیید کردند. بهاینترتیب نرگس در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.