نگارنده نیز در نظر دارد از حیث جرمشناختی به چند ویژگی این ماجرا که موجب تشدید نگرانی اجتماعی شده، اشاره نماید.
ویژگی اول که مرتبط با شغل متهم اصلی است ارتکاب تعرض و آزار جنسی توسط ناظم مدرسه بوده که قاعدتاً مورد اعتماد اولیا و همچنین مسئولان آموزشی بوده و خود وی وظیفه برخورد با تخلفات اخلاقی دانشآموزان در مدرسه را بر عهده داشته است و انتظار بوده که بهعنوان پشتیبان و حامی برای امنیت اخلاقی دانشآموزان در مقابل تهدیدات بالقوه عمل نماید نه اینکه خود تهدید بالفعل برای نوجوانان باشد.
ویژگی دوم مرتبط با شخصیت قربانیان است که همگی نوجوان و دانشآموز هستند. جامعه بهطور منطقی احتمال بزهدیدگی جنسی کودکان کار یا نوجوانان معتاد یا بیسرپرست یا بدسرپرست را میدهد، اما اینکه نوجوانانی از خانوادههایی منسجم و متعارف که تمکن مالی کافی برای تحصیل در مدرسه غیرانتفاعی در محلهای نسبتاً مرفه را داشتهاند، بسیار دور از ذهن و غافلگیرکننده بوده است.
ویژگی سوم مربوط به محیط ارتکاب جرم است. از حیث جرمشناختی بزهدیدگی جنسی نوجوانان در محیطهای پرخطر مانند حاشیه شهرها یا محیطهای کارگری دورافتاده بیشتر محتمل است و حتی بزهدیدگی نوجوانان دانشآموز در محیطهای خارج از مدرسه نیز دور از ذهن نیست، اما درون مدرسه در این مورد نوعاً محیطی امن محسوب میشود و ارتکاب این ماجرا در درون مدرسه بسیار غیرمتعارف و حیرتآور بوده است.
ویژگی چهارم مرتبط با شمار قربانیان در یک پرونده آزار جنسی است. قبلاً مواردی از تعرض مربیان یا مدیران مدرسه به یکی دو دانشآموز مشاهده شده بود، اما تعرض جنسی به قربانیان پرشمار سابقه نداشته و این امر حکایت از احساس حاشیه امن و گستاخی بیشازحد مرتکب و طولانی بودن زمان ارتکاب اقدامات مجرمانه وی دارد.
ویژگی پنجم این پرونده نحوه اقدام غیرمتعارف متهم و سعی وی در سازماندهی اعمال منافی عفت گروهی در میان نوجوانان آماج جرم بوده است که علاوه بر شدت رذالت اخلاقی وی نمایانگر آن است که وی نه بهعنوان یک متجاوز عادی و فاسد اخلاقی بلکه بهعنوان یک مفسد و مشوق نیز عمل نموده است و انگیزههای وی از این شیوه اقدام نیازمند بررسی دقیق کارشناسی است.
ویژگی ششم اجتماع بزهکاری- بزهدیدگی در برخی از قربانیان این پرونده بوده است که در آن با برنامهریزی و هدایت متهم اصلی پرونده برخی از نوجوانان در عین اینکه مورد تعرض قرارگرفتهاند، به سایر دوستان خود نیز تعرض جنسی داشتهاند. بهنظر میرسد که شاید این سناریو توسط متهم برای وادار کردن نوجوانان به سکوت و درعینحال وادار کردن آنان به تکرار اقدامات مجرمانه طراحی و اجرا شده است.
ویژگی هفتم مرتبط با نحوه کشف و پیگیری و افشای این ماجرا است که همگی توسط والدین نوجوانان قربانی صورت گرفته و در این پرونده والدین (برخلاف برخی موارد مشابه) از ترس آبرو سکوت نکردهاند بلکه تلاش کردهاند با افشای واقعیت زنگهای خطر را به صدا درآورده و موجب سلب فرصت تکرار تعرضهای مشابه متهم به قربانیان بالقوه بعدی و مآلاً سبب حساسیت جامعه و سازمان آموزش و پرورش به این قبیل تهدیدات در محیطهای آموزشی و تربیتی شوند.
ویژگی هشتم ناکامی سیستم نظارت رسمی در پیشگیری و کشف اعمال مجرمانه گسترده و طولانیمدت متهم بوده است. بهطور منطقی یکی از وظایف مدیران مدارس و ادارات آموزشوپرورش نظارت بر عملکرد مسئولان مدرسه و اطمینان از صحت عملکرد آنهاست، اما در خصوص این پرونده ضعف در تدابیر نظارتی احساس میشود که موجب دامن زدن به نگرانی شده است.
هرچند که برخی از این ویژگیها ولو با شدت بیشتر قبلاً در برخی پروندهها وجود داشته است، اما اجتماع این خصوصیات در کنار هم و در یک پرونده تاکنون مسبوق به سابقه نبوده است و همین امر به نظر نگارنده موجب دامن زدن به نگرانی اجتماعی شده است و مسئولان امر باید با تدابیر سریع و متناسب به این نگرانیها خاتمه دهند و احساس امنیت و اعتماد والدین به فضاهای آموزشی و تربیتی را ارتقا دهند.