رویارویی با عشق، از آنجا که هیجان زیادی در انسان بهوجود میآورد، امر آسانی نیست. آنچه حائز اهمیت است، باورکردن هیجانی بودن پدیده عشق است و باز هم باور کردن اینکه هر هیجانی قابل مدیریت و کنترل است. چنانچه عشق مانند تمام پدیدههای هیجانی، بدون یاری منطق و استدلال هدایت شود، بیگمان، پرآسیب خواهد بود. هنگامی که سعی میکنیم هیجان عشق، در عین بروز، مدیریت و کنترل شود، آن را آرام کردهایم. تیرهای منطق و استدلال که برپیکره هیجان عشق وارد میشود، هیجان را آرامتر و سر بهزیرتر کرده، آن را از پا میاندازد.
گرچه شاخصترین و جذابترین ویژگی عشق (هیجان) است اما چنانچه مدیریت کامل ارتباط عاشقانه را بر دوشاش بگذاریم، نابودی تلخ رابطه را به نظاره نشستهایم.
2- یکی از چالشهایی که عشق با آن روبهرو میشود، چالش هویت عشاق است. حفظ هویت من در برابر هویت ما. هیچیک از این هویتها، نباید به نفع هویت دیگری کنار رود، بهترین راه تداوم یک رابطه، حفظ هویت فردی در کنار هویت ارتباطی است.
3- هر فرازی را نشیبی است و عشق نیز از این امر مستثنا نیست. چنانچه باور کنیم هیجان عشق طی مدت زمانی، فروکش خواهد کرد، واقعبینانهتر به ارتباط عاشقانه مینگریم و از هرگونه ایدهآلسازی دست برمیداریم.
4- باور کنیم، نخستین ارزیابی ما در ارتباط عاشقانه هرگز واقعبینانه نیست. بنابراین، برای پیشگیری از تمرکز هیجانات غیرواقعی، ضروری است پس از مدیریت هیجانی، بار دیگر فرد مورد نظر را مورد ارزیابی قرار دهیم و چنانچه به تنهایی قادر نیستیم، از دیگران، مشاوران و متخصصان یاری جوییم.
5- هنگامی که به فرد بخصوصی توجه میکنیم، عواطف، زمان بیشتری بر او متمرکزشده، وزن بیشتری دریافت میکند؛بنابراین برای پیشگیری از مدیریت غالب هیجانات در روابط عاشقانه، بهتر است توجه خود را به امور دیگری مانند کار، مطالعه، ورزش و... متمرکز کنیم. در این صورت از عمق و شدت هیجانی عشق کاستهایم و شاخ و برگ پیدا کردن آن را به تعویق انداختهایم.
6- در سیر یک رابطه عشق بهنجار، عشق شرطی میشود. هیچ انسان سالمی نمیتواند دیگری را تحت هر شرایطی دوست داشته باشد. یک ارتباط سالم پیام دوست داشتن میدهد و پیام دوستداشتن دریافت میکند.
توصیههایی برای عشاق ناکام
چنانچه پس از تجربه ناکامی در عشق، عمیقا برانگیخته شدهاید، خشم و عصبانیت زیادی را تجربه میکنید و با افکار انتقامجویانه اجباری و تکرارشونده مواجهید، وضعیت خود را اورژانسی ببینید و جدأ توصیه میشود در نخستین فرصت ممکن از متخصصان بهداشت روان، مراکز مشاوره، پزشکان، والدین و نزدیکان، درخواست کمک کنید. باور کنید که تمرکز شما بر خشم و انتقام، تنها اوضاع را بحرانیتر کرده و تغییری درحال بد شما ایجاد نخواهد کرد.
در مورد اینکه چه کارهایی میتوان برای حل وضعیت موجود انجام داد، بیندیشید،فهرستی از تمامی کارهایی که به ذهنتان میرسد آماده کرده و آن را با دیگران، ترجیحا افراد بالغ پیرامون خود، مطرح کنید.
از روشهای کنترل خشم، مانند فنون آرامدهی، تمرکز بر افکار خوشایند، پرت کردن افکار منفی و... استفاده کنید.
از روابط حمایتی بهرهمند شود؛ با دیگران درددل کنید و خود را تسکین دهید. بار هیجانی درد پیشآمده را با دیگران تقسیم کنید.
باور کنید که اکنون «خشمگین» هستید. خشم تفکر شما را غبارآلود و اجازه هر نوع رفتار مناسبی را از شما سلب کرده است.
افکار خود را وارسی کنید. چنانچه به تنهایی قادر نیستید، از دیگران یاری بگیرید؛ ردپای تحریفات شناختی و خطاهای شناختی را در پیدایش خشم شدید خود جستوجو و سپس اصلاح کنید.
به یاد داشته باشید، خشم، سریع حرکت میکند و کنترل اوضاع را بهدست میگیرد و چنانچه بلافاصله متوقف نشود، زود، دیر خواهد شد.
چنانچه نمیتوانید افکار مزاحم انتقامجویانه خود را کنترل کنید، سریعا متخصصان بهداشت روان، والدین و نزدیکان را در جریان قرار دهید و از یاریشان بهرهمند شوید.