شهرداری تهران حساس ترین و سنگین ترین وظایف دستگاههای اجرایی را برعهده دارد و اداره شهر تهران با جمعیتی بالغ بر 15 میلیون نفر(حدود 8 میلیون جمعیت ثابت) به مدیریت مسنجم، علمی و حرفهای و جهادی نیاز دارد.
در این میان باید گفت توجه و تمرکز مدیران شهرداری نه تنها روزانه بلکه هر ساعت و دقیقه باید بر روی تحولات شهری و نیازهای آن متمرکز باشد.
شهر تهران با توجه به گستردگی خود در رده یکی از مهمترین اَبَر شهرهای منطقه و جهان است که تحولات آشکار و نهان آن لحظه به لحظه بر روند و سبک زندگی شهروندان تاثیر گذار است و به طور حتم هستند کسانی که به منظور سودجویی تمایل زیادی به قانون شکنی و رفتارهای هنجار شکنانه دارند.
وجود همین عوامل و خلاءهای قانونی میتواند تهران را به بهشت قانون شکنانی تبدیل کند که میخواهند با سوءاستفاده از سهل انگاری و نبود مدیریت موثر در عرصههای مختلف شهری به سودهای کلانی برسند.
شاید از همین منظر است که باید گفت تهران مانند کودکی بازیگوش نیاز به مراقبت و نظارت دایمی و لحظه به لحظه دارد. در این شرایط اگر به هر دلیلی ابزار نظارتی در این زمینه کارآمد نباشد در واقع عرصه برای قانون شکنی و سودجویی های بیشمار برخی عوامل قانون گریز فراهم می شود.
چندی است که مدیریت شهر تهران در سطح کلان دچار نقصان و هاله شده است. این بلاتکلیفی نه تنها همه ارکان مدیریت شهری را دچار رکود و سکون میکند، بلکه ضرر و زیان ناشی از نبود این نظارت قانونی به مراتب بیشتر از مدیریت ناکارآمد در این زمینه است.
در واپسین روزهای سال 96 محمدعلی نجفی شهردار تهران استعفای خود را اعلام و شورای شهر تهران بررسی به این موضوع را به اولین جلسه بعد از نوروز 97 موکول کرد. در اولین جلسه علنی شورای شهر تهران موضوع استعفای شهردار مطرح و بررسی شد و پس از اظهارنظر موافقان و مخالفان استعفای شهردار با 16 رای مخالف و 4 رای موافق و یک رای سفید پذیرفته نشد.
نجفی برای بار دوم استعفای خود را اعلام کرد و این بار استعفای او با 15 رای موافق و 5 رای مخالف پذیرفته شد و سمیع الله حسینی مکارم به عنوان سرپرست شهرداری برای مدت زمان گذار تا انتخاب شهردار جدید انتخاب شد.
این استعفاهای پی در پی که علت آن بیماری نجفی اعلام شد سبب بلاتکلیفی و از بین رفتن امنیت شغلی مدیران شهرداری شد. این روند تا آنجا ادامه پیدا کرد که بسیاری از مدیران شهرداری از اجرای برنامههای زیر بنایی در عرصه شهری خودداری میکردند و تا مشخص شدن وضعیت نهایی بسیاری از امور شهرداری و شهرسازی را به حالت تعطیل درآورده بودند.
در این زمان افراد در ردههای میانی سازمانها و زیر مجموعه مختلف شهرداری تنها به رتق و فتق امور سطحی و روزمره پرداخته و به طور آشکاری روند خدمت رسانی به شهروندان تهران دچار نقصان شده بود.
در بسیاری از مناطق ابر شهر تهران هستند کسانی که با استفاده از فرصت بوجود آمده شروع به قانون شکنی با فروش اراضی ملی و یا ساخت و ساز بدون مجوز و تراکم کنند که این عامل نه تنها به تاراج منابع ملی و عمومی ختم میشود، بلکه ساز ناهمگونی را کوک میکند که صدای آن سالهای سال گوش ساکنان تهران را کر میکند.
این موضوع که سرپرست شهرداری نیز قدرت اجرایی لازم برای اقدامات و تحولات اساسی را ندارد بر کسی پوشیده نیست و نبود اراده و توان تصمیم گیری دراز مدت در حوزه شهری میتواند بر وخامت اوضاع بیافزاید.
استعفای پی در پی بعضی از معاونان نجفی نیز تائیدی بر صحت این گفتار است که نه محمدعلی نجفی که توان ادامه کار را نداشت و نه سرپرست جدید این حوزه توان تصمیم گیریهای اساسی و زیر بنایی برای اداره ابر شهر تهران را نداشته و ندارند و همین امر لزوم تصمیم گیری عاجل برای انتخاب قطعی شهردار تهران را صد چندان میکند.
الزامی که پیش از پایان دوره قانونی سرپرستی باید برای اداره شهر تهران به صورت قطعی و اصولی فکری کرد و با جلوگیری از بلاتکلیفی در حوزه تصمیم گیری و تصمیم سازی جلوی بسیاری از انحرافات و سوء استفاده را گرفت
روند نامیمونی که در سایه بلاتکلیفی مدیریت شهرداری تهران آغاز شده نه تنها قابل جبران نیست، بلکه برای جبران آن باید سال ها با تحمیل هزینههای گزاف به بیت المال و مالیاتهای مردمی تاوان اشتباهات و تعلل امروز مدیران شهرداری را داد.
این موضوع کاملا طبیعی و قابل درک است که مدیرانی که به فردای خود امیدی ندارند و روزهای متمادی را در بلاتکلیفی به سر میبرند جرأت و جسارت برنامه ریزی کلان و بلند مدت را نداشته و به روزمرگی می افتند و از این بدتر اینکه در این آشفته بازار دلسوزانه کار کردن به مضحکه ای تلخ تبدیل میشود که کمتر کسی تن به آن میدهد.
امروز پس از استعفای نجفی ضروریترین نیاز شهرداری تهران تعیین تکلیف فوری و بدون قید و شرط مدیریت این مجموعه است. مدیریتی که بتواند با برنامه ریزی دقیق و بلند مدت نه تنها در مقابل قانون گریزان و قانون شکنان بایستند، بلکه پاسخگوی نیاز شهر تهران باشد. نیازی که هنوز به آن لبیک گفته نشده و همچنان در چم و خم بازیهای سیاسی گرفتار است.
محمدحسین نژادفلاح هاشمی شهردار سابق منطقه 12 و کارشناس مسائل شهری در خصوص اهمیت و ضروریت انتخاب سریع یک شهردار برای شهر تهران میگوید: اگر مدیریت شهری به فوریت انتخاب نشود با چالشها و غفلتهای متعددی روبرو میشویم.
کارشناس مسائل شهری هزینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را نتیجه تاخیر در انتخاب شهردار با صلاحیت دانست و گفت: شاهد بلاتکلیفی در شهر تهران هستیم.
نژادفلاح با تاکید بر اینکه در مدت بلاتکلیفی، شهر باری به هر جهت اداره میشود، گفت: در صورت وقوع بحران در شرایطی که تکلیف مدیریت شهر مشخص نباشد، هیچکس پاسخگو نخواهد بود.
کارشناس مسائل شهری با اشاره به اینکه یکی از ویژگی هایی که باید شهردار منتخب داشته باشد سابقه مدیریت شهری است، گفت: انتخاب جناحی شهردار به نفع مردم نیست.
میرصادقی مدیرعامل سازمان نوسازی بافت فرسوده شهر تهران که بعد از استعفای نجفی، استعفای خود را نوشته است و از ریاست سازمان نوسازی بافت فرسوده شهر تهران کناره گیری کرده است نیز با بیان اینکه در این مدت گذار تا انتخاب شهردار بعدی زمینه برای سوء استفاده افراد سودجو فراهم میشود، گفت: در واقع سرپرست شهرداری، هم اجازه امضا دارد و هم ندارد، این عامل باعث میشود اگر برای شهر مشکلی پیش آید و در بحرانی قرار گیریم هیچکس پاسخگو نباشد، دلیل اصلی استعفایم آن بود که از این بَل بَشو خارج شوم.
وی با بیان اینکه در این مدت شهر به صورت دیمی اداره میشود، گفت: من به خاطر تجربهام در این زمینه استعفا دادهام، چراکه نمیخواستم انگشت اتهامی سمت من قرار گیرد.
میرصادقی تأکید کرد: در زمان نبود مدیریت واحد شهری زمینه برای فساد فراهم میشود.
مدیرعامل سازمان نوسازی بافت فرسوده شهر تهران خاطر نشان کرد: همانگونه که انتخاب شهردار فوریت دارد؛ انتخاب عجولانه او می تواند هزینه های گزافی را بر شهر متحمل شود و یا شهر را ویران کند.
با تمام این تفاسیر تکلیف مدیریت شهری باید به سرعت مشخص شود، چرا که تهران شهری است که میشود آن را با مدیریت صحیح و علمی به شهری نمونه تبدیل کرد و این شهر در نبود یک مدیرت علمی و جهادی ظرفیت تبدیل به یکی از بی سامان ترین و در حاشیه ترین شهرهای جهان را دارد، لذا برای داشتن شهری قابل سکونت و امن، مدیریت با ثبات و علمی یکی از ضروری ترین نیازها است.
آنچه در نهایت قابل ذکر و تامل است توجه ویژه همه ارکان تصمیم گیری به زیانهای ناشی از نبود مدیریت کلان در حوزه تصمیم گیری شهری است.حوزه ای که به طور مستقیم با زندگی میلونها نفر ارتباط دارد و هر گونه اخلال و نقصان در ارائه دقیق و هدفمند خدمات شهری میتواند موجب ضرر و زیان به شهروندان و منافع ملی شود.
اینکه امروز بسیاری از افراد سود جو با استفاده از خلاء موجود در حوزه تصمیم گیری شهری با زد و بند و استفاده از انواع رانتها میتوانند تحرکات غیر قانونی خود را افزایش دهند خود معضل و زنگ خطری است که الزام و ضرورت تصمیم گیری قطعی و انتخاب سریع شهردار تهران را نمایان میکند. همچنین اَبَر شهر تهران با میلیونها نفر جمعیت نه ظرفیت لازم برای جبران تصمیم گیریهای خلق الساعه و غیر اصولی را دارد و نه می توان چنین پهنه گسترده شهری را با تصمیمات موقتی و باری به هر جهت اداره کرد.
شهر تهران به عنوان پایتخت ایران اسلامی و ویترین زیبای کشور نیازمند مدیرانی قاطع، قطعی، دلسوز، متخصص و پاسخگو است که بتوانند با اتخاذ تصمیمات دقیق و کارشناسی ضمن استفاده بهینه از منابع مالی انسانی و ظرفیتهای این سازمان گسترده بتوانند ضمن اعتلای شهر تهران از بروز هر گونه تخلف و اقدامات غیر قانونی جلوگیری کنند.