10 تمرین ذیل که به آنها میپردازیم، به شما کمک میکند که به زندگی خود جهت تازهای بدهید و به سمت اهداف خود حرکت کرده و بتوانید برای رسیدن به آنها بهتر برنامه ریزی کنید.
به یک سفر جالب بروید: بسیار خوب، شما دوست دارید که حال خوبی پیدا کنید و به یک سفر خوب بروید. اما از خود میپرسید که باید به کجا سفر کنید؟ بهتر است یک برگه کاغذ بردارید و در آن برگه این سؤالات را از خود بپرسید. من بیشتر آرزو دارم به کجا سفر کنم؟ در کجا احساس آرامش به من دست میدهد؟ در کجا احساس فوق العاده و منحصر بفردی به من دست خواهد داد؟ سپس از این سؤالات دو مورد از جوابهایی را انتخاب کنید که برایتان مهم تر و جالب تر است و از خود بپرسید که کدامیک از این دو مورد برایم اهمیت بیشتری دارد؟
درباره زندگی خود گزارشی تهیه کنید: درباره همه مسائل زندگی خود مانند خانواده، شغل، وضعیت اقتصادی، سلامت و... گزارشی تهیه کنید و بنویسید میزان رضایت شما از هر کدام از این موارد چقدر است ؟ و آن را از صفر تا شماره 10 طبقهبندی کنید. پس از آن به این سؤالات فکر کنید. درباره چه چیزی بزرگترین نگرانی را دارید چه آرزویی درباره آن دارید ؟ دوست دارید که ابتدا کدام مورد، تغییر پیدا کند ؟ و برای هر کدام از این هدفها، در خود انگیزه ایجاد کرده و برنامه ریزی کنید. مثلاً «برای من مهم است که... »و در جای خالی ایدهها و آرزوهایی را که دارید بنویسید.
انعطاف پذیر باشید: مغز ما عادات ما را دوست دارد و در برابر تغییرات مقاومت میکند. برای اینکه انعطاف بیشتری از خود نشان دهید میتوانید، مثلاً یکبار در هفته بر خلاف عادات خود عمل کنید. به عنوان مثال شما میتوانید قاشق و چنگال را در دست مخالف همیشگی بگیرید. یا به یکی از دوستان خود، یک تی شرت عجیب و غریب هدیه بدهید. نگران نباشید، کسی به شما نمیخندد. مردم افراد خلاق را تحسین میکنند.
زندگی خود را دوست بدارید: حداقل به مدت 10 دقیقه این تمرینها را انجام دهید. در ابتدا این جمله را بنویسید. « اکنون ماه.... سال..... است و من زندگی خود را دوست دارم. برای رسیدن به اهدافم تلاش میکنم و با تلاش و کوشش به اهداف خود خواهم رسید. (اکنون اهداف خود را بهطور کامل توضیح دهید و همه آنچه را میخواهید بدون سانسور بنویسید دوباره بنویسید) من زندگی خود را دوست دارم (و سپس آن را با احساسات مهیج و شگفت انگیر ارتباط دهید).
مشخص کنید که از گذشته خود چه درسهایی گرفته اید: گاهی ما به گذشته و وقایعی که برایمان اتفاق افتاده است، فکر میکنیم. حالا شما این کار را بکنید. به زمان درس و مدرسه، و... فکر کنید. چه صدماتی در گذشته دیده اید ؟ و چه رنجهایی را تحمل کرده اید ؟ و از مسائلی که برایتان اتفاق افتاده چه درسهایی گرفته اید ؟ به این نکته فکر کنید که هنگامی که موانع در مسیر شما ظاهر شدند، چگونه ایدهها و انگیزههای شما، آنها را از بین بردند.
هدف خود را مشخص کنید: برای خود هدفی خاص، جذاب، واقعی، و اساسی در نظر بگیرید. مثلاً در روزهای جمعه به مدت 2 ساعت در باغ به نقاشی خواهید پرداخت و این برنامه ریزی را بهطور کتبی نوشته و به آن عمل کنید.
هدف خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید: مطالعات نشان میدهد که هدف باید بصورت ملموس و کوچک طرح ریزی شود. یعنی شما باید اهداف بزرگ خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید. شما در روز میتوانید 15 دقیقه برای رسیدن به هدف خود تلاش کنید.
به قدمهای بعدی بیاندیشید. مثلاً شما میخواهید دوشنبهها در اتاق کار خود به نقاشی کردن بپردازید. شما باید بدانید که به رنگ، قلممو، کاغذ، سه پایه نیاز دارید.و در کدام ساعت میخواهید نقاشی کنید.
موانع را پیشبینی کنید: برنامههای شما ممکن است سبب ایجاد مزاحمت برای دیگران شود و شما پس از فکر کردن به این نتیجه میرسید که مثلاً میخواهید نقاشی کنید اما همسرتان به اتاق کار نیاز دارد یا موانع دیگری وجود دارد. بنابراین بایستی طوری عمل کنید که به مزاحمت برای دیگران منجر نشود و موانعی برای شما ایجاد نکند .
ایدههای نو را جمعآوری کنید: فکر کنید که افراد دیگر چگونه مشکلاتشان را حل میکنند یا حل کردهاند. مثلاً بزرگان و دانشمندان که در گذشته زندگی کردهاند چه ایدهها و نظراتی داشتهاند. و یا مثلاً همسایه شما چگونه به حل مشکلات خود میپردازد. و یا افرادی که در جاهای دیگری زندگی میکنند. مشکل خود را از زوایای مختلفی بررسی کنید.
به خود پاداش دهید: موانع و سدهای موجود را در سر راه خود ببینید. اما به موفقیتها و پیشرفتهای خود حتی اگر اندک هم باشند، پاداش دهید. مثلاً با وجود اینکه روز گذشته خسته بودید، تابلوی جدید خود را نقاشی کردید. بنابراین به خود پاداش دهید.