عوارض تنهایی را دست کم نگیرید

 همه ما به زمان‌هایی برای تنها بودن نیاز داریم تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کنیم و تصمیم‌گیری‎های درستی درباره زندگی‎مان بگیریم. اما زمانی که تنهایی طولانی مدت را تجربه می‎کنید و به علائمی که نشان می‎دهند چیزی منفی و مضر در حال رخ دادن است، توجهی نداشته باشید، عوارض جانبی این شرایط می‎تواند پیامدهای جدی برای شما داشته باشد.

تحریف واقعیت

زمانی که با دیگران صحبت می‎کنید، آنچه انجام می‎دهید مبادله دیدگاه‎های مختلف است. این به شما کمک می‎کند آنچه را درک می‎کنید، با آنچه دیگران می‎بینند و درک می‎کنند، مورد مقایسه و سنجش قرار دهید. اگر فرد پر حرف‌تری باشید، ممکن است متوجه شوید که بسیاری مواقع عقاید و نظرات خارجی به شما در داشتن قضاوت متعادل‌تر کمک کرده‎اند.

اما کمبود اطلاعات آن چیزی است که در زمان تنهایی تجربه می‌کنید. این شرایط موجب می‎شود تا هرچه بیشتر بر ایده‎های خود متکی باشید تا جایی که دیدگاهی تحریف شده از دنیای اطراف خود شکل دهید. بر همین اساس ممکن است سختگیرانه‌ترین و شدیدترین شرایط را درباره زندگی خود در نظر بگیرید و به تعمیم دادن آن تمایل داشته باشید.

به عنوان مثال، اگر دوستتان در مسیر رفتن به سر کار با شما خداحافظی نکند، اجازه می‎دهید این احساس در تمام طول روز شما را آزار دهد و در نهایت این گونه نتیجه‎گیری کنید که وی در کنار شما احساس راحتی و خوشحالی نمی‎کند. با این وجود، اگر با دوستان خود مستقیم صحبت کنید، ممکن است توضیحاتی قانع‌کننده بگیرید.

اضطراب

مثال پیشین تنها یک نمونه‌ از بسیاری موارد است که می‌توان مدنظر قرار داد. اکنون درباره تمام شرایطی که ممکن است طی تنها یک روز برای شما رخ دهد فکر کنید. این شرایط را در طول روزهای هفته و اینکه چند بار فکر می‎کنید فردی ممکن است موجب آزار و اذیت شما شود، ضرب کنید. این حالت بدگمانی در نهایت به وضعیتی که در بر گیرنده اضطراب خفیف یا شدید است، منجر خواهد شد. افزون بر این، شدت این شرایط زمانی که ایده‎های تحریف شده به خودتان ‌اشاره دارند، بیشتر می‎شود.

شما ممکن است‌اشتباهی را در خانه یا محیط کار انجام دهید و به ناگاه عباراتی مانند «تو بی‎ارزش هستی» در ذهن شما نقش ببندند. از این رو، شما به دیگران اعتماد ندارید، به خودتان اعتماد ندارید و با کسی که می‌تواند اعتماد به نفس شما را تقویت کند یا احساس شما نسبت به عوامل بیرونی را تغییر دهید، صحبت نمی‎کنید. در این شرایط، اضطراب پدیدار می‎شود و تحریف هرچه بیشتر شما را در موقعیتی دشوار قرار می‌دهد که توقف آن بسیار دشوار است.

افسردگی

هنگامی که انزوا، سوء ظن و اضطراب به هم پیوند می‎خورند، نتیجه آن فقدان امید و از دست رفتن معنای زندگی می‎شود. هنگامی که نگاه شما به همه چیز منفی است و هیچ محرک مثبتی را نمی‎توانید بیابید، وارد فاز بسیار پیچیده و دشوار می‎شوید.

یادتان باشد، اگر چه کارتان برای شما اهمیت دارد، اما شادی و خوشبختی با رابطه شما با دنیا پیوند خورده است. بر همین اساس است که شبکه‎های اجتماعی در دنیای امروز از موفقیت بالایی برخوردار شده‎اند. شما نیاز دارید درباره آنچه برای شما رخ می‎دهد، اینکه چقدر به شما در یک مهمانی خوش گذشته است، اینکه حضور در یک رستوان چقدر جذاب بوده است و حتی موارد بدی که برای شما رخ می‌دهند، صحبت کنید.

تجربه مجدد رویدادهای گذشته برای لذت بردن دوباره از آنها یا اینکه احساس تنهایی نکنید، یکی از نیازهای پایه و اساسی انسان است. با این وجود، پدیدار شدن عوارض جانبی تنهایی اغلب حالت انتخابی ندارد، بلکه بیشتر به شما تحمیل می‎شود. بر همین اساس، ترکیب فعالیت‎هایی مانند مدیتیشن، تامل و اندیشه، یا کارهای انفرادی با تعاملات اجتماعی خارج از محیط کار و خانه ایده خوبی است.