زلزله ٥,٢ ریشتری تهران، بیش از ساختمانها و سازههای تهران، دلهای تهرانیها را لرزانده است. بعد از سالها بحث احتمال زلزله، تهران بالاخره تکان خورد. معلوم شد که تهران هم میتواند بلرزد. خوشبختانه لرزش چهارشنبهشب تهران چنان نبود که ویرانی و تلفاتی داشته باشد؛ اما نگرانیها را دامن زد. این لرزش ما را با این پرسش تکراری، جدیتر از همیشه مواجه کرده است که زمینلرزه احتمالی تهران چه مقیاسی خواهد داشت، چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و چه آثار و ابعادی به جای خواهد گذاشت. در سه روزی که از لرزش تهران میگذرد، حدس و گمانهای مختلف برای پاسخ به همان سؤال قدیمی و تکراری رونق بیشتری یافته است. از گمانهزنیهای علمی کارشناسان برجسته تا برآوردهای عامیانهای که از ذهن بعضی مقامات یا مردم عادی در رسانههای مختلف در حال انتشار است. برخی از این گمانهها و احتمالها، درست یا غلط، ممکن است تصویری تباه و سیاه در پیشروی تهرانیها باز کند. تصویری که حاصلی غیر از استیصال و عجز ندارد. احساس نگرانی تا زمانی خوب است که بتواند قدرت حرکت و دفاع ایجاد کند. نگرانی و اضطراب وقتی به اندازهای برسد که غیر از بنبست و ناتوانی محض محصولی نداشته باشد، بهعنوان اضطراب منفی، زیانبار است. در جریان اطلاعات، باید پرسید رسانهها چگونه باید اخبار کارشناسی مربوط به بحث احتمالهای وقوع زمینلرزه در تهران را مطرح کنند؟ بهویژه اینکه تمام مباحث صرفا بر «احتمال» تأکید دارند. از نظر اخلاق حرفهای، با توجه به انعکاس اخبار احتمال وقوع زمینلرزه در تهران، باید همه احتمالها بههرترتیب در معرض اطلاع افکار عمومی قرار گیرد. نویسنده نمیتواند به این پرسش پاسخی بدهد؛ ولی میتواند این تردید را داشته باشد که دانستن چنین احتمالاتی کمکی به مردم عادی میکند. مردم باید زندگی روزمره خود را سپری کنند. کار، مدرسه، کاسبی و همهچیز در جریان است. واقعیت این است که گستردگی موضوع و نامعلومبودن زمان، امکان هر واکنشی را سلب میکند؛ جز اینکه برخی اقدامات احتیاطی مانند احتیاطهای شبانگاهی و زمان خواب یا آمادهبودن برای گریز سریع از ساختمان یا آمادهداشتن کیف و ساک کمکهای اولیه، تدارک دیده شود. کسانی که باید از این احتمالها حتما مطلع باشند، مسئولان کشوری هستند تا بتوانند تدارک لازم برای مواجهه با احتمال حادثه را فراهم آورند؛ اما مردم چه باید بکنند. با این مقدمه به نظر میرسد رسانهها از یک سو و دولت از سوی دیگر باید در اطلاعرسانی درباره احتمالهای زمینلرزه تهران، سیاست خاصی را پیش بگیرند. سیاستی که در آن، اضطراب بتواند مولد حرکت باشد؛ نه موجب سردرگمی و بنبست و استیصال. انتشار اخبار و اطلاعاتی که بیانگر احتمال وقوع زلزله در تهران باشد، باید با رعایت معیاری به نام اضطراب منفی و اضطراب مثبت، برنامهریزی شود. وقتی خبری، مردم را در نگرانی گریزناپذیر و بنبست قرار میدهد و هیچ راهحلی ارائه نمیدهد، مفید نیست. چنین فضایی بیشک بیشتر به هرجومرج و بینظمی و اغتشاشات ذهنی میانجامد، بدون آنکه بتوان در برابر آن کاری کرد. این یک اضطراب منفی است؛ اما در مقابل، بیآنکه نیازی به تصریح به اخباری باشد که صرفا بیانگر احتمالهای کارشناسانه است، رسانهها میتوانند به آگاهکردن مردم به شیوههای مقابله با آثار فوری زلزله بپردازند. این درواقع یک اضطراب مثبت است. رسانه درعینحال که باید اخبار و اطلاعات درست و دقیق را منتشر کند...
اما در مواقع بحرانخیز عمومی، اخلاق حرفه روزنامهنگاری اقتضا میکند به کمک مقابله با بخشهای مختلف بحران برآید. اینک وضعیت روانی و روحی مباحث مربوط به احتمال زمینلرزه تهران، از موارد کمیابی است که همه رسانهها را به اتخاذ روشی حرفهای برای ترمیم و احیای وضعیت روانی مردم دعوت میکند. دولت نیز نباید از وظیفه خود غفلت کند. دولت میتواند بهعنوان یک منبع مستقل خبری و با استفاده از کارشناسان خبره، اخبار معتبر و درجهاول مربوط به احتمال وقوع زلزله در تهران را پیگیری کرده و شیوه انتشار آنها را با اتخاذ روشهای حرفهای، نه سانسور، مدیریت کند. زندگی در تهران جاری است.