بنا بر شنیدهها به زودی پیام رسان تلگرام فیلتر میشود و گزینههایی داخلی مانند سروش، بیسفون و ای گپ جایگزین آن میشوند.
با توجه به اینکه مکان جدید کوچ ایرانیان در فضای مجازی تا حدودی قابل پیش بینی است، از همین حالا باید نهضت تولید محتوای مفید و جذاب در این پیام رسانها ایجاد کنیم تا ابتکار عمل در دست ما باشد. به بیان دیگر قبل از جابجایی جامعه مجازی ایرانی به این پیام رسانها، این مکانها را آکنده از کانالهای مفید کنیم.
در همین راستا با محمد هادی بیات روزنامه نگار، پژوهشگر و فعال حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به گفتوگو پرداختیم.
به نظر شما این خبر صحت دارد که تلگرام به زودی فیلتر میشود؟
در خصوص اینکه تلگرام فیلتر میشود یا خیر باید عرض کنم از بس فضای مجازی متولی نداشته و نداره و از این فضا بعنوان ابزار وجه المسامحه سیاسیون استفاده شده و کمترین نگاه فرهنگی و رسانهای به این فضا شده، نمیشود روی اینجور شایعات و اخبار حساب کرد. چون فاکتورها در این بخش صرفا قانونی، فرهنگی و رسانهای نیست و مولفههای تاثیر گذار سیاسی در این بخش وجود دارد و تعیین کننده است.
با جایگزینی اپلیکیشنهای ایرانی مشابه به تلگرام موافق هستید؟
بنده موافق انسداد سرویسهای خارجی طبق قانون و موافق استفاده از سرویسهای داخلی بنا بر حکم عقل و علاقه به درخشش استعدادهای این آب و خاک بوده و هستم و به نظرم باید حاکمیت به این نکته بعنوان مطالبه شهروندان و ضامن سلامت فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی اسلامی نگاه کند که تجربه نشان داده دولتها بیشتر به استفاده از قابلیتهای سیاسی این طور ابزارهای ارتباطی نوین گوشه چشم دارند و طبیعتا به بهانه آزادی با فیلترینگ مواجهه میکنند. در این میان بعضا جریاناتی هم هستند که نه با هدف رعایت حقوق کاربران و مصرف کنندگان بلکه به بهانه حقوق کاربران و با هدف عدم شکل گیری ابزارهای قوی و کاربردی بومی ارتباطی در این راه سنگ اندازی کرده و خواهند کرد.
به نظر شما چه بلایی بر سر تلگرام بعد از فیلتر میآید؟
طبیعتا ذات ابزارهای عبور از فیلتر برای استفاده از خدمات و آدرسهای مسدود شده استفاده میشود و مثل بقیه اپلیکیشنهای مسدود شده این فرصت در اختیار برخی علاقمندان پیگیر اپلیکیشنها به واسطه مسامحه در انسداد ابزارهای گذر از فیلترینگ قرار میگیرد که از این سرویس استفاده کنند اما باید در نظر گرفت که عموما درصد بسیار زیادی از کاربران بعد از فیلترینگ به خدمات یا آدرسها مراجعه نمیکنند و قاعدتا در پی عدم استفاده و حضور کاربران ایرانی در اپلیکیشن فیلتر شده این فضا عمومیت استفاده خود را ز دست خواهد داد و عمده جذابیت این ابزارها به فراگیر شدن آنهاست که با کوچ بخش عمدهای از کاربران عملا بعد از مدتی به فراموشی سپرده خواهد شد. ذات فناوری هم پویایی زیادی دارد که کاربران را به صورت گروهی به خدمات جدیدتر و کامل تر سوق خواهد داد. این مهم درباره صدها سرویس جهانی معروف صدق میکند که هم اکنون کاملا به فراموشی سپرده شده اند.
اگر تلگرام فیلتر شود با استفاده از فیلترشکن میتوان همچنان به آن دسترسی داشت؟
اپلیکیشنهای پیام رسان برای عضویت کاربران هم به اتصال کاربر به اینترنت نیاز دارند که کاربر بتواند به سرور متصل شود و در کنار این اتصال عموما اپلیکیشنها یک پیامک تایید عضویت به موبایل کاربر ارسال میکنند که وارد کردن کد ارسالی از سوی پیامک در اپلیکیشن به منزله تایید در اختیار داشتن سیمکارت موبایل شماره مد نظر به وسیله کاربر است. وقتی اپلیکیشنی فیلتر میشود یعنی دسترسی اپلیکیشن به سرور اصلی مسدود میشود. گرچه میتوان پیامکهای ارسالی از سوی سرویسهای پیام رسان مسدود شده را هم از طریق انسداد شمارههای خاص خارج از کشور مسدود کرد که این مورد در اختیار اپراتورهای موبایل است.
اگر شماره خارجی داشته باشیم با اینترنت ایران میتوانیم به تلگرامی که به عنوان مثال فیلتر شده وصل شویم؟
عملا دراختیار داشتن شماره خارجی یا ایرانی در این حالت تفاوتی نمیکند مگر اینکه اپراتورها پیامکهای تایید عضویت اپلیکیشنهای فیلتر شده را کنترل و مسدود کنند و یا اینکه اپلیکیشن کدهای موبایل کشوری را فیلتر و مسدود کند. در این حالت کاربر باید از شمارههای غیر ایرانی برای عضویت در اپلیکیشن فیلتر شده استفاده کند.
در صورت فیلتر تلگرام، چه اپلیکیشنهایی را میتوان جایگیزین آنها کرد؟
اپلیکیشنهایی مثل سروش، بیسفون و غیره میتوانند جایگزین تلگرام باشند اما نکته اینجاست که مدیران این ابزارها هم باید نگاهی در خور و شایسته ملی شدن و حتی جهانی شدن خدماتشان داشته باشند و قواعد بازی را بپذیرند. مثلا در پیام رسان سروش اگر شما بخواهید یک کانال راه اندازی کنید باید کارت ملی تان را بفرستید و کلی اطلاعات به اپراتور تلفنی بدهید تا یک کانال ساده راه اندازی کنید درحالیکه رقبای خارجی به هیچ عنوان چنین عملکرد اشتباهی را ندارند. یا در بیسفون ناپایداری سرویس وجود دارد که متاسفانه پیگیریهای متعدد از پشتیبانی نتیجهای در بر نداشته و باید خدمات با کیفیت و صد البته نگاه متعالی بر اساس مدیریت فرهنگی رسانهای به اینگونه ابزارها داشته شود. به عبارتی باید برای مخاطب و شعورش ارزش قائل بود تا اعتماد و احترام مخاطب جلب شود. مثال اینگونه سیاست گذاریهای اشتباه هم میتواند سرویسهای ایمیل داخلی باشد که بعضا مراجعه حضوری کاربر را برای ساخت و فعال سازی یک ایمیل با حجم پایین باکس و کیفیت نازل خدمات میطلبد. در این مسیر یقینا چنین نگرشی محکوم به شکست خواهد بود.
آیا اپلیکیشنهای ایرانی قابلیت رقابت با تلگرام را دارند؟
سرویسهای پیام رسان زیادی در ایران وجود دارد که می تواند خدمات مطلوبی ارائه دهد و البته طبیعتا باید وزارت ارتباطات و سازمان تنظیم مقررات رادیویی در خصوص کیفیت خدمات کنترلهای لازم را در نظر گیرد و ضمانتهای لازم را در این خصوص ارائه دهد و از سوی ارایه دهنده خدمات و دستگاههای مسول خدمات به لحاظ کمی و کیفی پایش شوند و اعتماد کاربران به بهترین شکل جلب شود تا با استقبال عمومی از آن سرویس یا اپلیکیشن به ابزار ارتباطی غالب تبدیل گردد که البته نقطه شکست خدمات و اپلیکیشنهای داخلی در همین نقطه خواهد بود.
خلاءهایی که در حوزه سرمایهگذاری بر اپلیکیشنهای ایرانی داریم را چگونه باید برطرف کرد؟
ارایه سرویس دو بخش دارد یکی در حوزه مدیریت رسانه و دیگری در حوزه پلتفرم. مدیریت رسانه موضوعی است که کمتر در حوزه راه اندازی خدمات و ابزارهای فناوری محور مد نظر قرار میگیرد. این موضوع یک علم است و می طلبد با نگاه مدیریت فرهنگی رسانه ای بومی مسایل سنجیده و بررسی شود. در عین حال داشتن پلتفرم روز آمد نیز جذابیت فناورانه ابزارها را برای کاربران فراهم می آورد و باید بر این مهم تاکید کرد که این دو با هم معنی پیدا می کنند و موفقیت را رقم خواهند زد. یعنی در عین حال اینکه یک سرویس بر اساس نیازهای فرهنگی و اجتماعی کاربر ایرانی طراحی می شود همزمان بلحاظ کیفیت اجرا نیز استاندارد های کیفی رعایت شود که نهایتا منجر به استقبال کاربران خواهد بود. وگرنه کپی کاری ناشیانه از ابزارهای ارتباطی وضعیتی مشابه همین وضعیت فعلی را فراهم خواهد آورد. شاید درک این نکته یکی از کلیدی ترین ابزارهای موفقیت در حوزه سرمایه گذاری در این بخش باشد که کمتر مد نظر قرار میگیرد.
***
در نهایت اگر قرار است محدودیتی در دسترسی کاربران فراهم شود به جایگزینها و رفتار کاربران هم باید نگاه شود، مثلا نیاییم به دست خودمان پای ابزارهای ناشناخته و خطرناکتری را به فضای مجازی کشورمان که جزیی از مرزهای فرهنگی و اجتماعی ماست بازکنیم.
متاسفانه کمتر توجه میکنیم که کاربران بر اساس نیازشان رفتار میکنند و هیچ وقت معطل نمیمانند تا ما سر فرصت فکر و اقدام کنیم.
باید قبل از هر اقدامی بر روی عواقب فرهنگی و رسانهای موضوعات اندیشه کرد و روشهای جایگزین را برای کاربران در دسترس قرار داد که بتوانند به آسانی و با کمترین مشکل و تبعات سو به ابزارهای جدید مهاجرت کنند.