چاپ یک پیامک در ستون پیامک های شما باعث شد تا تعدادی مرد و زن با ارسال پیامک یا تماس تلفنی از ما بخواهند حتما به این سوال پاسخ دهیم. متن پیامک این بود: «میشه روان کاوی داشته باشید درباره مردهایی که با زنانی غیر از همسرشان خوش برخورد و مهربان هستند و حاضرند هر کاری برای آن ها بکنند و از وقت و پول شان به آن ها اختصاص دهند اما برای همسرشان نه... واقعا چرا این جوری هستند؟ از نظر علمی می خوام بدونم.» نکته جالب درباره بعضی از پیامک ها و تماس های دریافتی این بود که این سوال برای مردها هم پیش آمده بود و آن ها هم درخواست پاسخی روان شناسانه به این سوال داشتند.
در نگاه اول و قدری ساده انگارانه، می توان حدس زد پشت این رفتارها چیزی جز کام جویی نیست و نخواهد بود ولی اگر قدری با تامل بیشتر نگاه کنیم، علل دیگری نیز نمایان می شود. مردها به طور غریزی در قیاس با زنان، در موقعیت های دشوار و بحرانی، حمایتگر و کمک رسان تر هستند البته واضح تر بگویم، سریع تر و گاه بی توجه به عواقب، به فرد محتاج کمک و یاری می رسانند. به عنوان مثال مصداقی تر، اگر به زنی در خیابان تحکم یا ظلمی از سوی مردی شود، شما به راحتی می توانید تفاوت واکنش مردان در قیاس با زنان عابر را پیش بینی کنید. همین پدیده جامعه شناختی گاه علت بسیاری از همان به اصطلاح خوش خدمتی های مردانه است.
مردها ذاتا حمایتگرند
یک ذهن سالم مردانه زنان را قابل ترحم، کمک خواه و متکی به مردان می داند، هرچند شاید این موضوع چندان خوشایند بانوان گرامی نباشد ولی در واقع موجب تعادل قدرت بین خود مردان می شود و از سویی کاهنده بسیاری از دشواری های معمول زندگی برای خانم هاست. نمونه بارز آن ترس ذهنی و نه محسوس برخی آقا دامادها از پدر خانم و برادران قد کشیده همسرشان است که موجب دقت بیشتر در رفتار با همسر در روزهای ابتدایی زندگی مشترک می شود. نمونه دیگر آن رابطه حمایتگرانه مشهور و معروف پدر از دختر است. مراقبت و ملاطفت بیشتر پدر از فرزند دختر تا پسر، دلیل دیگر این گرایش فطری و ذاتی است.
موفق ترین زنان در زندگی های مشترک
مردان به طور طبیعی کنترل گر، فرمان دهنده، دوستدار مدیریت کردن و کمک رسانی به دیگران هستند. یک زن باهوش که شاید جزو موفق ترین زنان در زندگی های مشترک باشد، پس از ازدواج تلاش می کند شوهرش احساس واقعی مرد بودن کند. او با فراهم کردن امکان بروز صفات و کنش های یاد شده، این که شوهرش او را کنترل کند و به کنترل کنندگی مرد خود برچسب بدبینی نزند، این که شوهرش فرمان دهد و زن و فرزند، او را محترم شمارند و به خصوص از وی متابعت داشته باشند، آرامش را به زندگی مشترکش هدیه می دهد.
هم مرد و هم همسرش مقصرند
افراط و تفریط در موضوعات یاد شده از سوی مرد یا نادیده انگاشته شدن مرد خانه از سوی زن و فرزند، می تواند دلیل فاصله گرفتن مرد از اهل منزل خود باشد و برای بروز کنش های یاد شده به دنبال فرد دیگری بگردد که یکی از تبعات آن به ظاهر همان خوش خدمتی به زنان یا حتی فرزندان زنان دیگر است.
نکاتی درباره نیاز به احساس مفید بودن
یکی از نیازهای اساسی هر زن و مردی، احساس «مفید بودن» است که بی شک در متاهلان بهترین جای اغنا و بروز آن، خانواده خود فرد و عزیزان نزدیک به او هستند. جالب این که این حس با بالا رفتن سن، شدت بیشتری برای ابراز و عملیاتی شدن می یابد. در واقع یکی از نشانه های اصلی یک خانواده سالم و موفق، فراهم کردن زمینه شکل گیری این احساس و از سویی بروز آن است. مرد و زن در ازدواج سالم می دانند که چقدر در تعامل عاشقانه مشترک خود، «مفید و مهم» هستند و این احساس و یقین را دایم با عملکرد خود به یکدیگر متبادر می کنند. این که قلبی و کلامی به همسر خود بگویید که چقدر از بودن در کنار او احساس افتخار و خوشحالی می کنید، یکی از راه هایی است که هر مرد و زنی را مشتاق تر و امیدوارتر به زندگی و تلاش برای بهتر بودن با همسر و کل خانواده می کند. حال اگر در ازدواجی به هر دلیلی، این احساس به وجود نیاید یا کم انرژی تر باشد، مردان متاسفانه به واسطه شرایط خاص خود که امکان تعامل بیشتری با افراد جامعه دارند، انرژی جمع شده میل به مفید بودن، یاری رسانی و به زبان ساده و خلاصه «مرد» بودن را به انحای مختلف بروز خواهند داد که یکی از اشکال نادرست و اشتباه آن، توجه به زنان دیگر است.
2 دسته از مردان ناکام عاطفی!
دلیل دیگری که معمولا درصد بیشتری از مردان را متمایل به توجه و یاری رسانی به زنان غیر می کند، وجود «ناکامی های عاطفی» است که از آن به «عقده های سرکوب شده جنسی» نیز یاد می شود. مردانی که در همتایابی جنسی و عاشقانه خود به هر دلیلی موفق نبوده اند، می خواهند احساس تنهایی خود را با نمایش هایی از این دست قدری تحمل پذیرتر کنند. در این مقوله مردان دو دسته اند:
1- دسته اول مردانی که صرفا تنهایی خود را با «تن خواهی» می پوشانند درست مانند تشنگانی که به قصد نوشیدن خود را به دریا می افکنند و هرروز تشنه تر از قبل می شوند. البته تعدادی هم به ساحل ندامت می رسند و متاسفانه بقیه معتاد و غرق در توهمات کام جویی خود زندگی شان را تباه می کنند.
2- دسته دوم که تعدادشان اندک است با حفظ شأن خانم مقابل، گوهر وجود زن را که همانا «عشق و محبت به مرد» است، می کاوند و صرفا دنبال زیبایی ظاهری نیستند. این دسته میل غریزی و حتمی «تن خواهی» خود را مدیریت می کنند و آن را پس از انتخاب مناسب، مبتنی بر شناخت، تجربه و شکل گیری رابطه مقبول و عاشقانه و مطابق عرف انسانی به سرانجام می رسانند.
شایان ذکر است که هر دو دسته این مردان در واقع به واسطه غریزه مردانه شان به جای حل یک سری مشکلات در زندگی مشترک فعلی، در مسیری پر خطر گام برمی دارند که عاقبت معلومی دارد. البته ناگفته نماند که تشخیص این دو دسته از مردان برای زنان باهوش و باتجربه کار چندان مشکلی نیست اما برای دختران کم تجربه تقریبا محال است و همین امر گرفتن رضایت و اجازه والد را برای دختران در ازدواج ضروری کرده است.
شناخت شناسی جنس مرد و زن
از آن چه بیان شد می توان دریافت که علل ریشه دار و گاه بسیار مهم و قابل تاملی پشت ماجرای توجه مردان به زنان است و نباید همه مردان را به یک چوب راند هرچندکه ممکن است گاهی مقصر اصلی هم باشند. با این حال و از سوی دیگر باید به عملکرد ناقص و گاه بی مهارت همسران این مردان هم اشاره کرد. در مجموع، نکات یاد شده برخی از علل این نوع توجهات از دریچه شناخت شناسی جنس مرد بود و بی شک دلایل بی شمار دیگری نیز وجود دارد از جمله شناخت شناسی جنس زن که خود می تواند متغیرهای دیگری را وارد این موضوع کند.