آنها هفته گذشته دادخواست طلاق توافقیشان را به دادگاه خانواده تهران ارائه دادند. وقتی قاضی دلیل این درخواست را از زوج جوان پرسید، مرد پاسخ داد: من و ستاره هیچ تناسبی با هم نداریم. ستاره دو برابر من وزن دارد، در صورتی که من یک مرد لاغراندام هستم، برای همین وقتی کنارش راه میروم خجالت میکشم. میدانم که ستاره هم همین احساس را دارد. من و ستاره به هم نمیخوریم.
هرکس ما را میبیند تعجب میکند که زن و شوهر هستیم. ستاره پیش از ازدواج کمی لاغرتر بود، ولی بعد از ازدواجمان خیلی وزن اضافه کرد؛ تا جایی که دو برابر من شد. او به کل تغییر کرد و دیگر مثل قدیم نبود. ما هردویمان از این وضعیت ناراضی هستیم.
میدانم که ستاره دوست ندارد کنار من باشد. مرتب از اینکه جایی همراه من بیاید، طفره میرود. به هر بهانهای در میان جمع بودن را کنسل میکند. در این چند ماه اخیر من و ستاره خیلی از هم دور شدهایم و دیگر هیچ جا با هم نمیرویم. همه جا تنها هستیم. حتی دیگر در خانه با هم صحبت هم نمیکنیم. من و ستاره دیگر مثل گذشتهها ارتباط خوبی با هم نداریم. زندگیمان سوت وکور شده و دیگر با هم در هیچ مسالهای شریک نیستیم.
از کنار هم بودن خجالت میکشیم و این موضوع کم کم به یک عذاب طولانی تبدیل شد. وقتی دیدیم که دیگر نمیتوانیم کنار هم خوشبخت باشیم و به همدیگر آرامش بدهیم، تصمیم به جدایی گرفتیم. ما در کنار هم عاقبت خوبی نداریم و میدانیم اگر زندگیمان ادامه پیدا کند، از این هم دورتر میشویم. ما الان فقط همخانه هستیم نه زن و شوهر.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم درست میگوید. ما هیچ تناسبی با هم نداریم. زندگیمان خیلی وقت است که نابود شده؛ هرکس شوهرم را میبیند تصور میکند از من کوچکتر است. جواد از من میخواهد لاغر شوم. او به من میگوید که چاق هستم، در صورتی که خودش زیادی لاغر است.
این جواد است که باید کمی چاقتر شود، حتی نسبت به گذشتهها لاغرتر هم شده است. هیچ تلاشی برای چاق شدن هم نمیکند. هرچه از او خواستم بیشتر غذا بخورد یا اینکه به پزشک مراجعه کند تا با دارو چاقتر شود، فایدهای نداشته؛ او از من میخواهد لاغر شوم. در صورتی که میدانم اگر لاغر هم بشوم، باز هم جواد از من لاغرتر است. او مرد زندگی من بود و باید برای خوشبخت شدن و آرامشمان تلاش میکرد؛ اما روز به روز از من دورتر شد و در نهایت زندگیمان از هم پاشید.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، اما آنها قبول نکردند و اصرار به جدایی داشتند. در نهایت رسیدگی به این پرونده به جلسه آینده موکول شد و قاضی از این زوج خواست تا برگزاری جلسه بعدی، حتما به یک مشاور مراجعه کنند و مشکلشان را با او در میان بگذارند.
تناسب نداشتن را جدی بگیرید
مصطفی تبریزی، روانشناس در این رابطه میگوید: مسالهای که در ازدواج خیلی اهمیت دارد و زن و مرد باید به آن دقت زیادی داشته باشند، انتخاب است. یک انتخاب هوشمندانه و عاقلانه میتواند ضامن یک زندگی لذتبخش و آرام باشد.
وقتی دختر و پسر در همان ابتدا در انتخابشان دقت نکنند و عجولانه تصمیم بگیرند، ممکن است در زندگی مشترک دچار مشکلات زیادی شوند. برخی از عیبها و نواقص است که بعد از آغاز زندگی مشترک میتواند کمکم زن یا مرد را دلزده و خسته کند. برای همین است که باید پیش از آغاز زندگی مشترک تمام ایرادات و عیبهای طرف مقابل را با دقت بررسی کرد و نبود تناسب را شناخت و درباره همه این موارد فکر کرد، بعد از آن تصمیم گرفت.
در زندگی مشترک گاهی وقتها حتی کوچکترین اختلافات و تناسب نداشتن میتواند به ایجاد فاصلههای زیاد بین زن و شوهر ختم شود؛ فاصلههایی که گاهی آنقدر زیاد میشود که دیگر نمیتوان آن را از بین برد. برای همین باید از همان ابتدا نسبت به همه مشکلات و اختلافات واکنش منطقی نشان داد و درباره تمام تفاوتها و حتی عیبها و نواقص همدیگر صحبت کرد. باید تمام اینها را جدی گرفت تا دوری و فاصله بهوجود نیاید. ایجاد فاصله و دوری در زندگی مشترک میتواند بسیار خطرناک باشد. آنقدر که به نابودی زندگی مشترک بینجامد.