به گزارش ايسنا، زن جواني كه تنها ۲۲ سال سن داشت در دادگاه حضور يافت و درخواست طلاق خود را به قاضي دادگاه ارائه كرد و گفت: چهار ماه گذشته از طريق يكي از دوستان مادرم با خانواده همسرم آشنا شدم و به دليل كم بودن سنم، راضي به اين ازدواج نبودم اما تحت تاثير صحبتهاي پدر و مادرم قرار گرفتم و به اين وصلت، پاسخ مثبت دادم و اي كاش هيچگاه به اين ازدواج رضايت نميدادم.
وی ادامه داد: ۴۵ روز از شروع زندگیمان میگذشت که تصمیم به جدایی گرفتم و در واقع تازه عروس بودم که از زندگی کردن با همسرم خسته شده و به منزل پدرم پناه آوردم.
زن جوان با بیان اینکه در این ۴۵ روز به اندازه ۴۵ سال زجر کشیدم، عنوان کرد: دوران مدت نامزدی ما بسیار کوتاه بود، و به دلیل همین دوران کوتاه نتوانستم همسرم را به خوبی بشناسم، زیرا در آن مدت، هفتهای یکبار همسرم را میدیدم و هیچگاه نمیشود فردی را در آن مدت زمان به خوبی شناخت.
وی خاطرنشان کرد: در دوران نامزدی همسرم فردی محترم و باادب به نظر میرسید اما به محض اینکه زندگی مشترک خود را شروع کردیم، رفتارهایش به کلی تغییر کرد و گویی به فرد دیگری تبدیل شده است.
زن جوان درحالی که به آرامی اشک میریخت، گفت: دقیقا دو روز بعد از جشن ازدواجمان همسرم به دلیل اینکه با وجود او در منزل من تلفن را جواب دادم، به شدت مرا کتک زد، هر چقدر به او گفتم که تلفن از طرف مادرش بوده، باور نکرد.
زن جوان دیگر نتوانست به صحبت کردن ادامه دهد و وکیل او در دفاع از موکلش اظهارکرد: شوهر، موکل من فردی شکاک بود، در واقع در آن مدت کوتاه ۴۵ روزه، موکل من از طرف همسرش علاوه بر آسیبهای روحی، دچار آسیبهای بدنی نیز شده است.
وکیل زن خاطرنشان کرد: شوهر موکلم از نظر روحی و روانی تعادل نداشته و بیدلیل همسرش را مورد ضرب و شتم قرار میداده است و دلیل رفتارهای خود را بیاعتمادی به همسرش میداند.
وی در پایان گفت: شوهر موکلم، ۲۵ سال سن دارد و دیگر نمیتواند این رفتارها و حرکات خود را ترک کند. بنابراین ادامه زندگی این زوج باعثآسیب رساندن شدید به موکلم است.
به گزارش ايسنا، قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات زن جوان و وكيل وي به دليل عدم حضور مرد در دادگاه حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و ادامه رسيدگي به پرونده را به جلسه بعد موكول كرد.
شناسه خبر:
۶۷۷۸۷
درخواست طلاق، پس از ۴۵روز زندگی مشترگ
زنی در دادگاه گفت: بعد از گذشت ۴۵ روز از زندگی مشترک و به دلیل رفتارهای همسرم خواهان طلاق هستم و دیگر نمیتوانم با او زندگی کنم.
۰