در گزارشی وضعیت مخوف زندان مخفی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به «سیا» در افغانستان و نقض حقوق بشر را به تصویر کشید.
نوامبر سال 2002
«گل رحمان» در زندان مخفی سازمان سیا در نزدیکی شهر کابل زندانی است، وی در سلولی بتونی که گرمایش نیز ندارد از مچ به میلهای در بالای سر خود زنجیر است تا به عنوان شکنجه از خوابیدنش جلوگیری شود.
این زندانی تنها جوراب و پوشک به تن دارد و دمای بدنش نیز به شدت افت کرده است.
رحمان با وجود 48 ساعت بیخوابی، رفتار خشن، دوش آب سرد و اقداماتی از این قبیل همچنان با ماموران سازمان سیا همکاری نمیکند.
وی که در شرایط بسیار سختی قرار داشت و کمترین غذا و خواب در اختیارش قرار میگیرد به دلیل خستگی مفرط و کمبود آب بدن در حالت گیجی بسر میبرد.
برای همکاری وی با سازمان سیا طرح ادامه محرومیت محیطی (عدم دسترسی به شرایط محیطی که به سلامتی کمک میکند) و بازجویی 18 ساعت در روز توسط بازجویان پیشنهاد میشود.
- بازجویان درباره احتمال «هیپوترمی» (افت شدید دمای بدن) این زندانی تحت شرایطی که قرار دارد میپرسند.
19 نوامبر ساعت 10 شب، نگهبان بررسی میکند، رحمان زنده است.
ساعت 11 شب، نگهبان بررسی میکند، رحمان زنده است.
20 دسامبر ساعت 4 بامداد، نگهبان بررسی میکند، رحمان زنده است.
ساعت 8 صبح، نگهبان بررسی میکند، رحمان زنده است.
ساعت 10 صبح نگهبان بررسی میکند، رحمان به دلیل افت شدید دمای بدن جان داد.
در این زندان 20 سلول با دیوارهای جدا و بتونی وجود دارد و در 16 سلول آن زندانیانی به حلقه فلزی که در دیوار بود زنجیر شده بودند. در چهار سلول دیگر نیز که برای جلوگیری و محروم کردن زندانیان از خواب طراحی شده بود، زندانیان از مچ به میله فلزی بالای سر خود زنجیر بودند.
سطل پلاستیکی در اختیار زندانیان مستقر در سلولهای عادی قرار داده شده بود اما زندانیانی که از خواب محروم بودند را تنها پوشک پوشانده بودند. وقتی این پوشکها در دسترس نبود نیز نگهبانان از چسب نواری به عنوان جایگزین آن استفاده میکردند و یا زندانیان برهنه در سلولهای خود در بند بودند.
سلولها نیز گرمایش نداشت و در طول روز و شب تاریک بودند. در تمام روز نیز صدای بلند از بلندگوهای زندان پخش میشد.
«جان بروس جسن» از اعضای سازمان سیا و یکی از دو روانشناسی که تکنیکهای بازجویی پیشرفته را ابداع کرده بود، در نوامبر سال 2002 ده روز را در یک زندان مخفی در نزدیکی شهر کابل گذراند.
پنج روز پس از رفتن جان برو جسن از این زندان، «گل رحمان» از زندانیان این زندان مخفی که از کمر به پایین برهنه و به کف بتونی و سرد سلول زنجیر شده بود و در سلول خود در حالی که از «هیپوترمی» یا کمبود دمای بدن جان داده بود، پیدا شد.
در ماه آگوست خانواده گل رحمان همچنین دو زندانی به نامهای «محمد بن سعود» و «سلیمان عبدالله سلیم» که از این زندان تاریک در افغانستان نجات یافته بودند، در دعوی خود علیه جسون و «جیمز میچل» برای پرداخت غرامت مصالحه کردند و از ادامه پیگیری این پرونده در دادگاه خودداری کردند بنابراین با مصالحه در این باره از محاکمه شدن میچل و جسون و همچنین تبین آنچه در زندان مخفی سیا در افغانستان اتفاق افتاد جلوگیری شد.
اما بسیاری از اسناد درباره وضعیت زندانیان این زندان سری در 272 پروندهای یافت میشود که سیا و پنتاگون مجبور به غیرمحرمانه کردن آن و انتشار آن پیش از محاکمه شدند.
غیرمحرمانه شدن این اطلاعات، تصویری کامل از آنچه این زندانیان در سیاهچال مخفی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا تجربه کردند را ترسیم میکند.
در این میان، گزارشی که پس از مرگ گل رحمان به دست «جیمز پاویت» معاون عملیاتی سازمان سیا رسید اطلاعات زیادی را درباره شرایط زندانیان این زندان ارائه میدهد.
براساس گزارشهای به دست آمده، این زندان مخفی که در سال 2002 آغاز به کار کرد، توسط برنامههای از پیش تعیین شده و ابتکارات مسئولان زندان اداره میشد.
سلولها به گونهای طراحی شده بود تا «محرومیتهای حسی» را به وجود آورد و رئیس این زندان نیز در این باره گفت که پخش صدای بلند از طریق بلندگوهای بزرگ ایده وی بوده است.
رئیس این زندان افزود: طرح تاریک نگه داشتن سلولها در طول روز و شب نیز ایده وی بوده و یک کلید کنترل چراغ سلولها را داشته و وی به تصمیم خود میتوانسته همیشه آن را روشن و یا خاموش نگه دارد.
وقتی رحمان درباره سردی هوا شکایت میکرد، رئیس این زندان که پیش از آن تجربه کار در این مقام را نیز نداشت ادعای بازجویان را قبول کرد که میگفتند وی از تکنیکهای القاعده برای مقاومت علیه ارائه اطلاعات استفاده میکند.
وقتی رحمان به دلیل سردی هوا ، رفتار نامناسب و نقض حقوق بشری خود شکایت میکرد بازجویان اینها را تکنیک وی برای مقاومتو عدم همکاری و ارائه اطلاعات با بازجویان عنوان میکردند.
اما در حالی که زمستان و سرمای آن در راه بود، رحمان بسیار سردش بود و پس از 2 هفته به دلیل افت شدید دمای بدنش در سلول خود جان داد.
به گفته مترجمان و نگهبانان زندان، رحمان در تمام مدت دو هفته حضور در این زندان برهنه بود و تنها جوراب و پوشک به تن داشت و همچنین برای جلوگیری از خواب، وی را مجبور به گرفتن دوش آب سرد میکردند.
براساس این گزارش، پس از رفتن جسون از این زندان، وی به دیگر بازجوی سازمان سیا گفت که اقدامات مذکور رحمان را ضعیف کرده و از وی خواست تا همین اقدامات را ادامه دهد.
وی افزود که رحمان از لحاظ فیزیکی قوی است و ضرب و شتم وی نتیجهای نخواهد داشت و باید از طریق فیزیکی و روانی خسته شود و ممکن است 1 تا 7 ماه تا همکاری وی زمان ببرد.
پس از گذشت 5 روز در ساعت 3 بعدازظهر 19 نوامبر سال 2002، رحمان در حالت نشسته و برهنه به زمین بتونی زندان زنجیر شده بود و نگهبانان در طول شب چهار مرتبه از وی سرکشی میکردند.
در طی سرکشی ساعت 4 بامداد در حالی که دمای بیرون به زیر صفر درجه میرسید، یک زندانبان «به درون سلولش نگاه کرد و سوت زد»، در ساعت 8 صبح، «رحمان در سلولش زنده نشسته بود و میلرزید و چشمانش باز بود و پلک میزد».
نگهبان با خود فکر کرد که لرزیدن وی غیر عادی نیست و تمام زندانیان در اینجا از سرما میلرزند و در نهایت در سرکشی بعدی و پس از 2 ساعت نگهبانان جسد وی را در سلولش پیدا کردند.
«کنت راس» مدیر اجرایی دیدبان حقوق بشر نیز در واکنش به این گزارش گاردین نوشت:
این گزارش نمونه خوبی از شکنجهای است که بوش دستور آن را داد، اوباما آن را نادیده گرفت و ترامپ نیز در صدد احیای آن است، آنچه که باید سازمان بینالمللی لاهه به آن رسیدگی کند.