آرش قندهاری درباره علل و ریشه گرایش بعضی از افراد به اعتیاد اظهار کرد: اعتیاد و وابستگی به موادمخدر یک مشکل جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی است.
وی افزود: اعتیاد اختلالی است بسیار مقاوم به درمان و حتی در صورت درمان، عود و بازگشت بسیار بالایی دارد و قطعا علل و ریشههای شکلگیری این اختلال نیز متعدد و متنوع است.
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه افرادی که به مرحله وابستگی به موادمخدر میرسند و جامعه آنها را به عنوان معتاد می شناسد از ۳ مرحله عبور میکنند، گفت: مرحله اول مصرف آزمایشی یا تفننی، مرحله دوم مصرف مداوم که در آن تعداد دفعات مصرف بیشتر شده ولی هنوز فرد دچار اختلال اعتیاد نشده است و مرحله سوم که همان مرحله وابستگی یا سو مصرف مواد مخدر است.
وی خاطرنشان کرد: ریشه و علت ابتلاء افراد به اعتیاد را باید از دورانکودکی و طفولیت تا زمان حال پیگیری کرد و حتی بعضی معتقدند بررسی ریشه اعتیاد از زمان انعقاد نطفه فرد قابل بررسی است.
قندهاری ادامه داد: هر کودکی با خلق و خوی مخصوص به خود که امری سرشتی و وراثتی است به دنیا میآید اگر به کودکان تازه متولد شده دقت کنیم متوجه تفاوت خلقوخوی آنها به صورت ذاتی میشویم که برخی پرخاشگر، تحریک پذیر، اضطرابی، ترسو، اجتماعی و انزواطلب هستند.
این درمانگراعتیاد اضافه کرد: خلقوخوی ذاتی همراه میشود با سبک فرزندپروری والدین که عبارتند از سبک مستبد، این سبک فرزندپروری خانوادههایی را شامل میشود که قانون مدار ولی خبری از محبت و پذیرش نسبت به فرزند در آنها وجود ندارد، سبک دوم آسانگیر، که قانون و مقررات در خانه نیست و فرزندانی رها شده را پرورش میدهند و سومین سبک مخرب، غافل یا طرد کننده است که در خانوادههایی دیده میشود که قانون، پذیرش و محبت به فرزندان وجود ندارد.
این روانشناس عنوان کرد: خلقوخوی کودک به همراه سبک فرزندپروری والدین در کنار رویدادهایی که فرد در طول زندگی از زمان کودکی تا به امروز تجربه کرده مانند طلاق، فقر، خیانت و تجاوز منجر به شکلگیری خاطرات، هیجانات، باورها و در نهایت طرحواره هایی برای فرد میشود که آنها را با کوله باری در سرتاسر زندگی به دوش میکشد.
وی اضافه کرد: کودکی که خلقوخوی ترسو دارد این ویژگی همراه میشود با سبک سختگیرانه و انتقاد گرایانه والدین که در طول زندگی خاطرات زیادی از تحقیر، ناتوانی و سرزنش برای فرد ایجاد میکند که در نهایت این باور و اعتقاد برایش ایجاد میشود که انسانی ترسو، ناتوان و بی ارزش است.
قندهاری ادامه داد: این باور و احساس بد بر آمده از این باور دلیلی میشود برای اینکه فرد به مواد مخدر به عنوان راهی برای فرار از مشکلات، خاطرات و احساسات بد پناه بیاورد به همین دلیل مشاهده میکنیم افراد دارای اختلال اعتیاد بارها مصرف مواد را ترک کردهاند ولی نتوانستند بهبود پیدا کنند چرا که هنوز کوله باری از خاطرات، رویدادهای ناگوار و باورهای غلط را به همراه دارند.
این روانشناس بالینی تاکید کرد: ریشه و علل اعتیاد فرد باید از زمان کودکی تا به امروز با در نظر گرفتن عوامل متعددی مورد بررسی و واکاوی قرار بگیرد. در ابتلاء فرد به اعتیاد موارد زیادی به عنوان عوامل مداخلهگر نقش بازی میکنند که نپرداختن به آن عوامل باعث شده تا با درمانهای پزشکی متعدد نتوانیم نتایج قابل قبولی در فرایند درمان و نگهداری این افراد داشته باشیم.
وی در خصوص راهکارهای پیشنهادی کاهش عوامل مداخلهگر و کنترل اعتیاد گفت: به کارگیری مشاورین مجرب و آموزش والدین در زمینه تاثیر سبک فرزندپروری صحیح در زندگی آینده فرزندانشان به ویژه درمقاطع پیش دبستانی، دبستان، مقاطع متوسطه اول و دوم بسیار حائزاهمیت است که آموزشها به صورت مداوم ادامه یابد.
قندهاری با اشاره به لزوم به کارگیری مشاورین و روانشناسان در مدارس جهت شناسایی افراد در معرض خطر، برنامههای حمایتی و درمانی مناسب گفت: این مسئله نیازمند حضور مداوم و همیشگی مشاورین مجرب در مدارس است که متاسفانه توجه زیادی به این امر نمیشود.