مطب عجیب و غریب در قلب پایتخت

بازهم چشمت به تابلویی می‌خورد که روی آن نوشته است «مطب پزشک»، آنهم متخصص از نوع قلب و عروق، با خودت می گویی شاید این تابلو برای قبل از تخریب و به این روز افتادن بنای مطب باشد، کنجکاو می‌شوی و بازهم جلوتر می‌روی، کافی است سرکی به داخل ساختمان مخروبه بکشی و با این نوشته روی دیوار مواجه می‌شوی «مطب دایر است». 

سری که می‌چرخوانی با یک نوشته دیگر مواجه می‌شوی که با رنگ قرمز روی کچ های نیمه‌ریخته دیوار نوشته است« خطر مرگ»! و تو بازهم کنجکاو تر می شوی که اگر مطب دایر است این خطر مرگ نوشته شده روی دیوار چیست! از آن بدتر اینکه با کلیشه روی دیوار حک شده است«این ملک در حال تخریب است! لطفا از تردد در آن خودداری کنید»

با ترس وارد ساختمان می‌شوی، بوی گل نم‌خورده را به راحتی می‌توانی احساس کنی، گچ‌های دیوارهای ریخته و یک جاهایی هم به آجر رسیده است، تیر آهن زنگ زده سقف هم خطر مرگ را دوباره برایت گوشزد می‌کند، به آرامی پایت را به پله اول می رسانی، سری به بالا می‌چرخوانی و مسیر رفتن را با چشم دنبال می‌کنی، با احتیاط قدم‌هایت را به پله دو و سوم و چهارم می رسانی، دیوارها همچنان پر است از علائم هشدار که می گوید تو نباید وارد این ساختمان بشوی! 

اما برای رسیدن به مطب آقای پزشک و فهمیدن راز این ماجرا چاره‌ای جز رفتن نداری، راهت را در این دالان مرگ ادامه می‌دهی اما حس ترس و وحشت فروریختن ساختمان رهایت نمی‌کند، از کنار دیوارهای خراب و پنجره‌های شکسته و سقف نیمه ریخته می گذری و خودت را به طبقه اول یا همان مطب پزشک می رسانی.

انتظار نداری که واقعا مطب دایر باشد، ولی با کمال تعجب منشی را می‌بینی که پشت یک میز قدیمی بزرگ نشسته است و بی خیال از این ترس و دلهره ها کارش را انجام می‌دهد، فضای مطب بسیار سنگین است و تو هنوز همان حسن غریب و وحشت را در دلت داری؛ نزدیک تر میروی و از منشی سوال می کنی که امروز آقای دکتر هستند؟ منشی هم که ظاهرا ساعتهاست بیماری را ندیده است، صدایی صاف می‌کند و می گوید: منتظر باشید می‌آیند! 

رو صندلی قدیمی اتاق انتظار، منتظر و ضطرب می‌مانی، بازهم میخواهی سر از کار این پزشک عجیب در بیاوری، سری میچرخوانی با نوشته‌هایی چون تزریقات و پانسمان و... بمواجه می‌شوی که همگی نشان از فعال بودن این مطب دارد.

 

 

از منشی پزشک علت این نوشته‌ها و اینکه چرا با وجود قدیمی بودن ساختمان، همچنان در آن مطبی در حال فعالیت است را جویا شدم که او در جواب می‌گوید: این پزشک سال‌هاست که در این ساختمان طبابت می کند و از صاحب ملک حق سر قفلی خود را می‌خواهد اما مالک ساختمان این موضوع را نمی‌پذیرد، از آنجایی که دادگاه نیز به نفع پزشک رای را صادر کرده است، او با نوشتن این مطالب و شکستن شیشه‌ها و باز کردن آب بر روی پشت بام سعی در تخریب ظاهر ساختمان را دارد تا کسی جرأت نکند به این پزشک و ساختمان مراجعه کند.

 

 

 

بیش از این نمی‌توانی منتظر بمانی و ترجیح می دهی از بیرون مطب بقیه ماجرا را پیگیری کنی. آرام از مطب خارج می‌شوی، در راه برگشت نوشته دیگری میخکوبت می کند«مالک ساختمان هیچ مسئولیتی در قبال ریزش ساختمان و آسیب جانی به افراد ندارد!»

و تو تنها جانت را بر می‌داری و می‌گریزی!

 

 

سازمان نظام پزشکی: به ما مربوط نیست!

رضا لاری‌پور مسئول روابط عمومی سازمان نظام پزشکی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در خصوص طبابت پزشک در این ساختمان قدیمی می‌گوید: این مسئله هیچ ارتباطی به نظام پزشکی ندارد. نظام پزشکی تنها مسئولیت بررسی پروانه پزشکان است و نظارت بر محل طبابت آن‌ها به این سازمان مربوط نمی‌شود، یک پزشک می‌تواند وسط خیابان به طبابت بپردازد و این موضوع به ما ارتباطی پیدا نمی‌کند!

 

ویزیت به قیمت خطر مرگ!

هر چند دلیل دعوای بین مالک و پزشک  مشخص نیست اما طبق اعلام سازمان نظام پزشکی یک پزشک می‌تواند در هر مکانی طبابت کند.

حال اینکه آیا آن مکان می‌تواند خطری برای بیماران داشته باشد یا خیر، موضوعی است که به گفته مسولان سازمان نظام پزشکی به آنها مربوط نبوده و نمی توانند آن را بررسی کنند، اما وجود چنین مکانی برای طبابت نه تنها در شأن هیچ پزشکی در این شهر نیست بلکه باعث سوالی می شود که در صورت ریزش احتمالی ساختمان و به خطر افتادن جان بیماران چه کسی پاسخ‌گو خواهد بود؟

از آنجا که نظارت و بازرسی از مطب‌ها و مراکز خدمات درمانی یکی از وظایف مهم معاونت درمان دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور به‌شمار می‌رود، امید است با روی کار آمدن مسئولان جدید وزارت بهداشت، معاونت درمان جدید این وزارتخانه با توجه بیشتر به موضوع نظارت بر مراکز ارائه دهنده خدمات درمانی خصوصأ مطب‌های پزشکان، از بروز چنین مشکلاتی پیشگیری به‌عمل آورد.

«تلاش‌های ما برای گرفتن پاسخ از روابط عمومی معاونت درمان وزارت‌بهداشت بی‌نتیجه بود و مسئول این روابط عمومی حاضر به پاسخگویی و شفاف‌سازی در این خصوص نشد.»