با حضور ماموران، هویت مقتول کشف شد و ماموران به خانه او اعزام شدند. آنها در همان ابتدا شوهر مقتول را تحت بازجویی قرار دادند و مرد 31 ساله نیز به قتل اعتراف کرد.
صبح دیروز، جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی برگزار شد.
در ابتدای جلسه، مادر و پدر مقتول خواستار قصاص متهم شدند و گفتند: «معاون قوه برای دختر چهار ساله دخترمان (نوه) درخواست دیه کرده، اما ما حاضریم سهم او را بپردازیم تا متهم قصاص شود.»
سپس نوبت به متهم رسید. او گفت: «من در ریختهگری کار میکردم و شبها دیر به خانه میرسیدم، اما نمیتوانستم استراحت کنم چون باجناقم معمولا برای شبنشینی به خانهام میآمد. سر همین موضوع بحث داشتیم تا اینکه یک روز باجناقم مهمانی گرفت، اما ما را دعوت نکرد. همسرم گفت این اتفاق به خاطر رفتارهای تو رخ داده است. گفتم میتوانم تو را با موتور به خانه خواهرت ببرم، اما شب باید خودشان تو را برگردانند. او قبول نکرد و به آشپزخانه رفت. مشغول شستن ظرفها بود که یکدفعه گفت «الحق که چوپانی.»
متهم افزود: «پدر من از عشایر است، برای همین این حرف همسرم مرا عصبانی کرد. گردنش را گرفتم، او را تا پذیرایی کشاندم و بعد رهایش کردم. کمی روی مبل نشستم، سپس به حیاط رفتم و قدم زدم، اما وقتی برگشتم، هرچه همسرم را صدا کردم جوابم را نداد. روی زمین افتاده بود. وقتی صورتش را برگرداندم، دیدم کبود شده و فوت کرده است. دست و پایش را بستم و جسدش را در یک گونی انداختم و در مزرعه بلال رها کردم.»
متهم در آخرین دفاع خود نیز درخواست بخشش کرد. در پایان قضات برای صدور رای وارد شور شدند.