در زیر به سه چیزی اشاره میکنیم که اکثر افراد آنها را با عشق اشتباه میگیرند.
شهوت
شهوت حسی است که معمولاً با عشق در نگاه اول اشتباه گرفته میشود. حس شدید و ناگهانی جذب شدن به سمت کسی است که او را خوب نمیشناسید. به این دلیل با عشق اشتباه گرفته میشود که جاذبه آن بسیار زیاد است.
احساساتی که با شهوت در فرد ایجاد میشود، واقعی به نظر میرسد اما برمبنای خیال است. برای اینکه عاشق کسی باشید، باید او را خوب بشناسید اما خیلیها بااینکه برای هم کاملاً غریبه هستند، در دام شهوت گرفتار میشوند. چیزی که در شهوت افراد را اسیر خود میکند، خیال این است که چه خواهد شد و فرد در آن هیجان گم میشود.
این افراد که شدیداً گرفتار جاذبه فیزیکی شدهاند به هیچ وجه نمیتوانند از هم دور شوند. مدام به هم فکر میکنند و همیشه درمورد هم حرف میزنند. شهوت احساسی شاد است که با شور و جاذبه همراه میشود. اگر درمورد اینگونه مسائل کمتجربه هستید، احتمال اینکه شهوت را با عشق اشتباه بگیرید بسیار زیاد است.
تفاوت عشق با شهوت دقیقاً مثل تفاوت روز و شب است. شهوت در مراحل اولیه یک رابطه اتفاق میافتد که افراد هنوز خوب همدیگر را نمیشناسند. شهوت برمبنای خیال پایهگذاری میشود و خیال و واقعیت هیچوقت با هم جور نمیآید.
بااینکه جاذبه جسمی یکی از مولفههای اصلی هر رابطه عاشقانه است، اما عشق فقط به آن محدود نمیشود. اگر رابطهای فقط بر مبنای جاذبه فیزیکی باشد، پس بر مبنای شهوت است. اینکه واقعاً عاشق همدیگر باشید زمان میبرد و فقط نمیتواند بر پایه جذابیت فیزیکی باشد.
علاقه وسواسی
علاقه وسواسی معمولاً به این دلیل با عشق اشتباه گرفته میشود که مردم معمولاً احساسات بی اساس خود را تحلیل منطقی میکنند. آنها تصور میکنند که اگر فردی مدام در ذهنشان است پس حتماً عاشقش هستند. علاقه وسواسی شبیه به شهوت است اما خیلی از آن گمراهکنندهتر و مخربتر. بااینکه شهوت وقتی افراد کمکم با هم آشنا میشوند، محو شده و از بین میرود اما علاقه وسواسی همچنان میماند.
هرچه زمان و تلاش بیشتری را صرف یک علاقه وسواسی ناسالم کنید، این علاقه بیشتر و بیشتر خواهد شد. افرادیکه گرفتار این حس میشوند معمولاً تا جایی پیش میروند که کمکم خودشان را فراموش میکنند. از دست دادن هویت فردی چرخه شومی از رفتار ایجاد میکند که باعث میشود فرد بیشتر و بیشتر به طرفمقابل خود وابسته شده و خود را نابود کند.
حتی عشق یکطرفه هم میتواند به علاقه وسواسی تخریبکننده تبدیل شود. وقتی فردی باور دارد در رابطهای است که اصلاً وجود ندارد، یا فردی انرژی بیشتری را نسبت به دیگری در رابطه صرف میکند، پایه و اساس علاقه وسواسی شکل میگیرد.
عشق واقعی به افراد کمک میکند رشد کنند اما علاقه وسواسی تضعیفکننده است. اگر تصور میکنید خودتان را گم کردهاید، اگر همیشه سعی دارید طرفتان را خوشنود کنید درحالیکه او مثل شما رفتار نمیکند. و اگر میبینید که همه تصمیمات زندگیتان را براساس احساسات و نیازهای آن فرد میگیرید، احتمالاً گرفتار علاقه وسواسی شدهاید.
روابط برگشتی
رابطه برگشتی رابطهای است که خیلی زود بعد از تمام شدن یک رابطه دیگر شروع میشود. چنین روابطی ندرتاً براساس عشق هستند و افراد برای از بین بردن حس تنهایی بعد از تمام شدن رابطه قبلی به سراغ آن میروند.
رابطه برگشتی به این دلیل حسی شبیه به عشق دارد که فردی که آن را تجربه میکند، دوست دارد عاشق باشد. آنها به امن بودن در یک رابطه عاشقانه عادت کردهاند و دوست دارند دوباره آن امنیت را احساس کنند. خودشان را متقاعد میکنند که عاشق هستند درحالیکه درواقعیت امنیت و راحتی رابطه قبلی را از دست دادهاند.
اگر یک رابطه قدیمی مدام جلو پیشرفت یک رابطه جدید را میگیرد میتواند به این معنا باشد که آن رابطه درحال برگشتن است. وقتی کسی درگیر برگشت رابطه شده است، به طور کامل رابطه قبلی را تمام نکرده است. هنوز هم سعی در حل مسائل و مشکلات حلنشده رابطه قبلی دارد. روابط برگشتی حسی شبیه به عشق دارند اما هنوز تحتتاثیر احساسات ناراحتکننده رابطه قبلی است.