بنابراین شروع به خرید غذاهای سالم می کنیم، وارد یک برنامه ورزشی می شویم، مکمّل می خریم و شروع به دویدن می کنیم. همه چیز بسیار هیجان انگیز است، صبر نداریم تا به بدن جدیدی که می خواهیم برسیم. اعتماد بنفسمان آنقدر بالا رفته که با خود می گوییم این بار دیگر همه چیز درست می شود.
دو روز بعد، تقریبا تصمیم خود را برای تسلیم شدن گرفته ایم. دیگر حتی کوچک ترین هیجانی برایمان ندارد. خسته و گرسنه ایم و خود را سرزنش می کنیم. این حالت برایتان آشنا است نه؟
حقیقت این است که کاهش وزن سخت است. تمام مدت می گوییم که چقدر ساده است، اما این فرآیند به خودی خود بی رحمانه و دشوار است. راهی برای موفق شدن وجود دارد، اما باید راهی برای عبور از زمان هایی که کار برایمان دشوار می شود پیدا کنیم. ما باید حقیقت این فرآیند را قبول کنیم.
در ادامه می خواهم چهار درسی که در طول این فرآیند آموختم را با شما درمیان بگذارم:
1- باید در زمان حال بمانید و لحظات را پیروز شوید.
کاهش مقدار قابل توجهی وزن زمان بر است. اگر در میانه ی مسیر خود هستید و یا اگر در اوایل آن قرار دارید ممکن است زمان را مانند دشمن خود ببینید. بدنی که به دنبالش هستید، آن سوی پرتگاهی است که رسیدن به آن روزها، هفته ها و حتی سال ها به طول می انجامد.
کاهش وزن قرار است وقت گیر باشد. یکی از شایع ترین راه هایی که باعث می شود در مسیر کاهش وزن با شکست مواجه شویم زمانی است که در میانه ی راه تصمیم می گیریم متوقف شویم و فرآیند را به زمان دیگری موکول کنیم. سناریویی است که اغلب تکرار می شود: یک برنامه غذایی یا ورزشی را شروع می کنیم، دو روز یا حتی یک هفته در آن باقی می مانیم و سپس تصمیم می گیریم آن را رها کنیم، مخصوصا زمانی که شروع به سخت شدن می کند. به صورت ذهنی کاملا تسلیمش نمی شویم، فقط تصمیم می گیریم برای مدتی متوقفش کنیم و بعدا دوباره ادامه دهیم. درباره تصمیمی که گرفتیم احساس خوبی داریم چون خودمان را قانع کرده ایم که همچنان به این کار ادامه می دهیم، فقط زمانی دیگر – مشخص است این زمان دیگر با زمان حال فاصله زیادی دارد.
مشکل اینجاست که ما این سناریو را تمام مدت تکرار می کنیم. برنامه ی که داریم را به زمانی دیگر موکول می کنیم. از زمان حال پرهیز می کنیم. خود را قانع می کنیم تا زمانی که به خود می گوییم بعدا دوباره شروعش می کنیم همه چیز روبراه است.
اما اگر جداً می خواهید وزن کم کنید، گاهی اوقات باید تصمیم بگیرید که در زمان حال باقی بمانید و پیروز شوید. با کنار گذاشتن برنامه و راهی که پیش گرفتید هیچ چیزی تغییر نمی کند. اگر دوباره شروع کنید، باز هم مجبورید با همین تصمیمات روبرو شوید. کاهش وزن تنها یک اتفاق واحد نیست بلکه از هزاران موقعیت تشکیل می شود که تصمیم می گیرید انتخاب درستی انجام دهید، علی رغم آنچه ذهنتان می گوید انجامش دهید.
2- کاهش وزن همیشه احساس خوبی ندارد.
دلیلِ اینکه هنگام کاهش وزن از زمان حال دوری می کنیم این است که احساس خوبی نداریم. غذاها باعث می شوند احساس خوبی پیدا کنیم. آن شکلات یا بستنی باعث می شود حداقل برای مدتی احساس خوبی داشته باشیم. یک سالاد نمی تواند همین تاثیر را داشته باشد.
می دانیم که باید انتخاب درستی بکنیم و از غذاهای پر کالری و بی ارزش بگذریم اما به نظر می رسد مغزمان می خواهد با ما مبارزه کند، افکارمان تلاش می کنند متقاعدمان کنند تا به سراغ غذایی برویم که احساس خوبی به ما می دهد. ما مغز را آموزش داده ایم غذاهایی طلب کند که بلافاصله باعث احساس خوب شوند. به خود آموخته ایم که این حالت طبیعی است. تغییر دادن ذهن کار ساده ای نیست. ذهن، تغییر را دوست ندارد.
بنابراین زمانی که به خود فشار می آوریم قوی بمانیم و اسیر پرخوری نشویم، در واقع مغز را از آن مواد شیمیایی مانند دوپامین که باعث می شود حس خوبی پیدا کنیم محروم ساخته ایم. احساس دیگری جایش را می گیرد و ما این احساس جدید را دوست نداریم. نکته جالب اینکه همان چیزهایی که غذاهای دلخواه را برای شاد شدن به ذهنتان وعده می داد، در ابتدای تصمیم به کاهش وزن برایتان ایجاد انگیزه می کنند. به خاطر همین است که با گذشت یک مدت، انگیزه تان افول می کند.
همه اینها منجر می شود به مرحله ای برسید که دیگر برای مغزتان زیاد جالب نیست. احساس عجیب و غریبی پیدا می کنید و همین احساس، به راحتی تصمیم به تسلیم شدن را تقویت می کند، اما باید پیش بروید. باید هر طوری که شده از این قسمت اعتیاد به دوپامین عبور کنید. مدتی طول می کشد اما پس از این دوره به جای اینکه هوس کنید به سراغ غذا بروید، هوس یک ورزش درست حسابی می کنید.
3- غذا را تبدیل به یک هدف نکنید.
سم زدایی از مغز و بازآموزی آن بخشی از فرآیند است. برای اینکه کاهش وزنی پایدار اتفاق بیفتد، مغز باید ساختار خود را تغییر دهید. دوباره می توانید همان احساس خوب را دریافت کنید اما این بار از منبعی غیر از غذا. در اینجا باز هم یک مانع وجود دارد و آن معده ی قاچاقی نام دارد.
تمام کسانی که رژیم های خیلی سخت و محدود می گیرند می دانند این وعده ی قاچاقی چقدر می تواند هیجان انگیز باشد. تمام هفته در انتظارش هستیم و درباره اش فکر می کنیم. طوری که این وعده را تبدیل به انگیزه ی خود برای ادامه دادن پروسه کرده ایم.
یک چیز را بدانید: وعده های این چنینی بد نیستند. خوردن آنچه دوست دارید، یک بار در هفته بسیار مورد حمایت قرار گرفته. مشکل زمانی پیش می آید که این وعده تبدیل می شود به بهانه ای برای خوردن هرآنچه دلمان می خواهد.
وقتی شروع به سالم غذا خوردن می کنیم پدیده ی عجیبی رخ می دهد. تمام غذاهایی که از آنها پرهیز می کردیم سرو کله شان همه جا پیدا می شود. وقتی رژیم می گیریم ناگهان همه چیز با هم اتفاق می افتد: تولد، عروسی، دعوت به ناهار، رفتن با خانواده به بیرون و خرید پیتزا! ما می دانیم که باید از این غذاها اجتناب کنیم اما تصمیم می گیریم آنها را جزء وعده آزاد خود حساب کنیم. سپس روز بعد یکی دیگر از این وعده ها را خواهیم داشت. به مرور زمان، این کار تبدیل به یک عادت می شود و بدون اینکه مشکلی حس کنیم به خوردن غذاهایی می پردازیم که قرار بود کمتر خورده شوند. ترس از دست دادن چنین موقعیت هایی باعث می شود رژیم خود را به کلی فراموش کنیم.
این نوع طرز فکر نمی تواند برای مدت زمان طولانی دوام بیاورد و می تواند در یک برنامه پایدار ایجاد اختلال کند. نباید غذاها را به عنوان عامل انگیزه دهنده برای کاهش وزن قرار دهیم. درست مانند این است که بگویید پاداش من برای سالم غذا خوردن و تغییر سبک زندگی، خوردن غذاهای ناسالم و بازگشت به همان طرز فکرِ قبلیم است.
4- وقتی به هدف کاهش وزن خود می رسید چه اتفاقی می افتد؟ همین حالا تصمیم بگیرید.
کاهش وزن دشوار است. نگه داشتن وزنی که کم کرده اید برای بلند مدت نیز به همان اندازه سخت است. فکر کردن به روزی در آینده که به وزن ایده آل رسیده ایم بسیار هیجان انگیز است. روزی که بتوانیم به آن وزن دست پیدا کنیم دیگر زندگی کامل می شود نه؟ می توانیم هرچه دوست داریم بخوریم و درتمام لباس هایی که قبلا آرزویش را داشتیم جا شویم و بدرخشیم.
اما بعدش چه؟
افراد بی شماری تا به حال وزن زیادی را کم کرده اند و سپس آرام آرام همان وزن را دوباره اضافه کرده اند. آنها به هدفشان رسیده اند و سپس نمی دانستند بعدش باید چکار کنند. تمام موفقیت های کاهش وزن تبدیل می شوند به بهانه هایی برای پرخوری های بیشتر و جا انداختن ورزش.
حقیقت این است که شادی و سرخوشی که انتظار داریم در پایان کاهش وزن حس کنیم، آن چیزی نیست که قبلا فکر می کردیم. برای مدتی احساسی فوق العاده ای داریم اما زندگی واقعی همچنان به همان شکل قبل است. بدون داشتن نقشه ای مناسب دوباره به همان جای ابتدایی باز می گردیم. می خواهیم از آن پس چه نوع غذایی بخوریم؟ چه ورزش هایی می خواهیم انجام دهیم؟ چه دلیلی برای حفظ وزنی که کم کرده ایم خواهیم داشت؟
این تصمیمات باید همین حالا و قبل از اینکه حتی یک کیلو هم کم کرده باشید گرفته شود. بگذارید با حقیقت روبرو شویم، کاهش وزن فرآیندی طولانی مدت است که هر چیزی می تواند باشد اما آسان نیسن. اگر با دیدگاهی درست وارد این مسیر شویم، می توانیم به موفقیتی که دنبالش هستیم برسیم. می توانیم همه ی وزن اضافی را کاهش دهیم. می توانیم عکس ” بعد ” باشیم.
دشوار است اما ارزشش را دارد. به هدف خود بچسبید، حقایق دشوار را قبول کنید و از آنها بیاموزید. این بار واقعا وزن کم کنید.