براساس گزارش رسمی بانک مرکزی، نرخ بیکاری جمعیت 10 تا 14 ساله از 6.9 درصد در سال 92 به 12.5 درصد در پاییز 95 افزایش یافته است و طبق نظر کارشناسان سیاسی و اقتصادی این ارقام یعنی در دولت یازدهم تعداد خانوادههایی که به سبب تنگی معیشت، فرزندان 10 تا 14 ساله خود را به دنبال کار فرستادهاند و البته موفق به یافتن کار نشدهاند، دوبرابر شده است.
این درحالی است که مسئولان وزارت رفاه معتقدند، با اجرای طرح های حمایتی در این دولت مانند طرح بازگشت به تحصیل کودکان، اکثریت قابل توجهی از کودکان به تحصیل بازگشته اند که در زمره کودکان کار و خیابانی محسوب میشوند.
و عنوان می کنند که با اجرای این برنامه تعداد کودکان کار 6 تا 8 درصد کاهش یافته است.
مسئولان فقط کودکانی را میبینند که در خیابان هستند
فاطمه قاسمزاده عضو هیأت مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان در رابطه با وضعیت کودکان کار می گوید: متاسفانه در جامعه به کودکانی توجه میشود که در سطح خیابان مشغول به کار هستند و برخی میخواهند چهره آنها را از شهر پاک کند در حالی که بسیاری از کودکان در کارگاهها و آشپزخانهها مشغول به کار هستند و شرایط بدتری دارند و دیده نمیشوند.
وی ادامه دا د:ما کودکانی داریم در مزارع کار میکنند، کولبر هستند، کار خانگی که بسیار سختتر از کار در خیابان است و بیشتر دختران به آن میپردازند را انجام می دهند اما گویا مسئولان فقط کودکانی را میبینند که در خیابان هستند.
وی در مورد آمار کودکان کار گفت: چند سال پیش مرکز پژوهشهای مجلس به صورت تقریبی اعلام کرد تعداد کل کودکان زیر 18 سال و تعداد کودکانی که به مدرسه میروند باید محاسبه شود و مابهالتفاوت این دو آمار، کودکان کار خواهند بود.
قاسمزاده تصریح کرد: بنابر این میتوان نتیجه گرفت که با احتساب 15 میلیون و 300 هزار کودک زیر 18 سال و حدود 12 میلیون و 300 هزار کودکی که به مدرسه میروند حدود 2 میلیون و 500 هزار تا 33 میلیون نفر کودک کار در کشور وجود دارد.
عضو هیأت مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان با بیان اینکه همواره انتقاد شده که این آمارها اعلام نشود، گفت: زمینه کار انجمنهای غیردولتی بسیار فراهم شده و در برنامههایی که از سوی وزارت رفاه و بهزیستی اجرا شده هر انجمن 100 کودک کار را شناسایی و حمایت کرده است.
وی گفت: 32 سازمانی که عضو شبکه یاری کودکان کار و خیابان هستند در حال حاضر 12 هزار کودک کار را تحت پوشش دارند.
قاسم زاده با بیان اینکه ما آدمهای سیاسی نیستیم و فقط با کودکان سر و کار داریم،گفت:متأسفانه در سالهای اخیر تعداد ورود مهاجرت به کشور بیشتر شده چرا که سختگیری نسبت به ورود مهاجران افغانی کاهش یافته و در نتیجه کودکان افغانی که در سطح شهر به کار میپردازند بیشتر شده است این در حالی است که در سالهای قبل حتی اجازه نمیدادند به کودکان افغانی آموزش دهیم و انجمن را پلمب میکردند اما اکنون معتقدند کودک مهاجر همانند کودک غیرمهاجر حق آموزش دارد.
عضو هیأت مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان تصریح کرد: بنابر این آماری که اکنون در میان کودکان کار افزایش یافته بیشتر مهاجران افغانی هستند که به دلایل عمدتا سیاسی که به آن مداخله نمیکنیم ورودشان به کشور آسان شده و اینها اغلب خانوادههای پر جمعیتی هستند که از ضعیفترین اقشار افغانستانی محسوب میشوند.
فقط یکچهارم کودکان کار در کشور ایرانیاند
وی ادامه داد: مهاجرت از شهرهای محروم و روستاهای کشور به شهرهای بزرگ اتفاق افتاده اما نسبت به مهاجرت خارجی کمتر بوده است در حالی که قبلا از استانهای محروم مانند سیستان و بلوچستان به پایتخت و شهرهای بزرگ مهاجرت بیشتری صورت میگرفت.
قاسمزاده گفت: یک چهارم کودکان کار در کشور، ایرانی هستند و بقیه عمدتاً خارجی بوده و بیشتر از کشور افغانستان و گاهی از پاکستان و عراق به ایران مهاجرت میکنند.
عضو هیأت مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان با بیان اینکه کودکانی که در کارگاهها مشغول به کارند بیشتر ایرانی هستند می گوید: ما در بررسیهایی که انجام دادهایم تعداد دختران کار از پسران کمتر است البته شاید به این دلیل است که دختران به کار خانگی بیشتر میپردازند و پسران به خیابان بیشتر میآیند.
سالانه1300 کودک خیابانی در تهران به بهزیستی سپرده می شود
حبیبالله فرید معاون اجتماعی سازمان بهزیستی نیز در این رابطه به فارس می گوید: بسیاری از کودکان کار و خیابان از شهرهای مختلف به تهران مهاجرت میکنند و خیلیها هم که در خیابان میبینیم بیسرپرست نیستند و پدر و مادر دارند.
وی در پاسخ به اینکه آیا این کودکان مبتلا به بیماریهای خاص و ایدز هستند ادامه می دهد: این کودکان در معرض خطرند کودکانی که سر چهارراهها کار میکنند انواع خطرها تهدیدشان میکند،ممکن است تصادف کنند، مورد آزار قرار گیرند یا از آنها سوء استفاده شود.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ادامه می دهد: مطالعهای که قبلا انجام شده نشان میدهد که 4.5 درصد از کودکان خیابانی مبتلا به بیماری ایدز باشند. البته ما در این زمینه مطالعهای انجام ندادهایم و مطالعهای که دو سال پیش انجام دادهایم بر روی رفتارهای پرخطر این کودکان است که نشان میدهد در معرض خطر هستند.
وی می گوید: در حوزه کودکان خیابانی باید روی جذب آنها کار کنیم و اعتمادشان را جلب کنیم. تنها نگرانی ما برای نگهداری قهرآمیز و جمعآوری با زور این کودکان این است که ممکن است پدر و مادر آنها این کودکان را به سمت کارگاههای زیرزمینی ببرند. کارگاههای کاری که مجوز ندارند و قابل رویت هم نیستند. مثلا زیرزمین یک خانه مسکونی را تبدیل به کارگاه کردهاند که اصلا فضای مناسبی ندارد.
فرید ادامه داد: همین کودکان کار خودشان میگویند که خیابان از کارگاه برایشان بهتر است چون ممکن است در این کارگاهها کتک بخورند و رفتارهای بدی با آنها بشود.
وی درمورد شناسایی این کارگاههای زیرزمینی می گوید: شناسایی آنها خیلی سخت است چون تابلو ندارند مثلا در زیرزمین خانه، ترشی و مربا تهیه میکنند یا کفش میدوزند و از این موارد خیلی زیاد است البته این مشکل مربوط به همه دنیاست و در آن کشورها هم در شناسایی این کارگاهها مشکل دارند و معتقدند مردم باید اطلاع بدهند.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ادامه می دهد: متاسفانه برخی از این کودکان در کارگاههای خانوادگی کار میکنند مثلا مواردی بوده که کودکی 12 سال در خانه قالیبافی میکرده و کارهای سنگین انجام میداده است، بنابراین آگاهسازی خانوادهها و اطلاع دادن مردم بسیار مهم است.
وی با تاکید بر اینکه با افزایش اعتبارات نهادهای حمایتی میتوان حمایت بیشتری از این کودکان کرد می گوید: باید کاری کنیم که نیازی به کارکردن این کودکان نباشد و اگر در جایی که لازم است میبینیم که خانوادهها صلاحیت ندارند کودک به بهزیستی داده شود. با رویکرد کارشناسی باید با خانوادهها در ارتباط باشیم و نمیتوان یک نسخه را برای همه پیچید.
فرید ادامه می دهد: در تهران سالانه حدود 1300 کودک خیابانی از خدمات ما بهره میگیرند که ممکن است به مدت چند شبانهروز یا چند ماه در مراکز اقامتی ما نگهداری شوند.
به اعتقاد کارشناسان وزارت رفاه، دسترسی به عدالت با کلی گویی و هیاهو بدست نمیآید و نمی توان و نباید به نام «عدالت» علیه عدالت عمل کرد.حال باید از دولت پرسید آیا افزایش نرخ بیکاری، ورود بیشتر کودکان مهاجر جویای کار ، افزایش کارگاههای زیرزمینی و سوء استفاده از این کودکان یا افزایش آمار کودکانی که تحت حمایت سازمان بهزیستی قرار می گیرند، «عدالت» است؟!