بدون توجه به این علت استفراغ چه باشد، استفراغ کردن میتواند پیامدهای وخیمی داشته باشد، از جمله به هم خوردن تعادل اسید و باز در بدن، کاهش حجم مایعات و املاح در بدن، سوءتغذیه و ذاتالریه ناشی از ورود مواد استفراغی به درون ریهها.
استفراغ کردن نتیجه نهایی رشتهای از سه رویداد است:
تهوع
تهوع تجربه ذهنی و ناخوشایند است که توصیف آن برای افراد مشکل است. از لحاظ فیزیولوژیک تهوع معمولا همراه با کاهش حرکات معده و افزایش تون عضلانی در روده کوچک است. به علاوه اغلب جهت حرکات کرمی (پریستالتیس) معمول بخش فوقانی روده کوچک معکوس و رو به بالا میشود.
عقزدن
عقردن به حرکات اسپاسمی عضلات تنفسی گفته میشود که هنگام بسته بودن گلوت (دریچه نای) رخ میدهد. هنگامی که این حرکات رخ میدهند، بخش تحتانی معده (آنتروم) منقبض میشوند و بخش فوقانی (قله معده) و دریچه فوقانی معده (کاردیا) شل میشوند. فشار منفی که درون قفسه سینه ناشی از حرکات تنفسی در مقابل گلوت بسته، باعث میشود، بخش شکمی مری و کاردیا به طور مکرر به درون قفسه سینه وارد شوند.
استفراغ کردن
هنگامی رخ میدهد که محتویات معده و اغلب روده کوچک به سمت بالا رانده و از دهان خارج میشوند. این حرکت ناشی از رشتهای از رویدادهای کاملا هماهنگشده است که میتوان آن را به صورت این چند مرحله توصیف کرد:
- یک نفس عمیق کشیده میشود، گلوت بسته میشود و حنجره بالا میآید تا دریچه فوقانی مری باز شود. همچنین کام نرم به بالا میرود تا منافذ پشتی بینی را ببندد.
- همزمان با حرکت دیافراگم (پرده عضلانی میان قفسه سینه و شکم)، درون قفسه سینه فشار منفی ایجاد میشود، که باز شدن مری و دریچه انتهایی آن را تسهیل میکند.
- همزمان با حرکت رو به پایین دیافراگم، عضلات شکم به شدت منقبض میشوند، معده را میفشارند و بنابراین فشار درون معده را بالا میبرند. در حالیکه دریچه خروجی معده (پیلور) بسته است و دهانه مری نسبتا باز است، مسیر خروجی برای محتویات معده باز است.
- گرچه رشته رویدادهایی که در بالا ذکر شد، به طور معمول رخ میدهند، اما اجتنابناپذیر نیستند.استفراغ گاه به طور ناگهانی و در غیاب نشانههای هشداردهنده قبلی بروز کند. یک علت شایع استفراغ جهنده انسداد مجرای خروجی معده است که اغلب در نتیجه بلع یک جسم خارجی رخ میدهد.
کنترل عصبی استفراغ
مجموع فعالیتهای پیچیدهای که به استفراغ کردن میانجامد، بیانگر آن است که استفراغ باید تحت کنترل مراکز عصبی مرکزی باشد و همین گونه هم است. درون ساقه مغز دو واحد مجزا از لحاظ ساختمانی و کارکردی وجود دارند که استفراغ کردن را کنترل میکنند:
مراکز دوطرفه استفراغ که در تشکیلات شبکهای بصلالنخاع (پیاز مغز) قرار دارند پیامها را از شمار زیادی از منابع خارجی دریافت میکنند و تحریک آنها نهایتا به استفراغ کردن منتهی میشود.
مراکز مغزی استفراغ پیامهای آوران عصبی را از دست کم چهار منبع دریافت میکنند:
۱- ناحیه آغازگر گیرنده شیمایی(CTZ)
۲- اعصاب آوران احشایی از دستگاه گوارش (اعصاب واگ و سمپاتیک) پیامهای این اعصاب عوارضی مانند اتساع معده و روده (که محرکی قوی برای استفراغ است) یا تحریک پوشش مخاطی آنها را به مغز خبر میدهند.
۳- اعصاب آوران از مراکز خارج بصلالنخاع در مغز- روشن است که برخی از تحریکهای روانی (رایحهها، ترس)، اختلال بخش دهلیزی گوش داخلی (بیماری حرکت یا ماشینزدگی) و ضربه مغزی میتوانند استفراغ ایجاد کنند.
“ناحیه آغازگر گیرنده شیمیایی” (CTZ) مجموعهای دوطرفه از مراکز عصبی در ساقه مغز هستند که زیر کف بطن چهارم مغز قرار میگیرند. تحریک الکتریکی این مراکز استفراغ ایجاد نمیکند، اما داروهای استفراغآور تنها در صورتی که این مراکز سالم باشند، میتوانند عمل کنند.
“ناحیه آغازگر گیرنده شیمیایی” در واقع به عنوان گیرندههعای شیمیایی قیآور برای مراکز استفراغ عمل میکند- تغییرات شیمایی در بدن (مصرف داروهای قیآور، بالا بودن اوره خون، کمبود اکسیژن خون و عارضه کتواسیدوز دیابتی) بوسیله این مراکز حس میشوند، و بعد پیامهای تحریککنندهای را به مراکز استفراغ میفرستند. بسیاری از داروی ضداستفراغ با اثر کردن بر ناحیه آغازگر گیرنده شیمیایی مانع استفراغ میشوند.
به طور خلاصه، دو گروه پایهای از مسیرها-یکی مسیر عصبی و دیگر مسیر شیمیایی- به فعال شدن مراکز استفراغ میانجامند که استفراغ را شروع و کنترل میکنند.
میتوانید مراکز استفراغ در مغز را به عنوان فرمانده ارشدی در نظر بگیرید که تصمیم آخر را میگیرد. این تصمیم بر اساس اطلاعات دادهشده از مجموعهای از مشاوران است، در میان ٱنها “ناحیه آغازگر گیرنده شیمیایی” نفوذ قابلتوجهی دارد.