شانههایش میلرزند. سرما تا جان استخوانش فرو رفته، به ویترین لباسهای بافتنی و کاپشنها خیره شده است. آستینهای لباسی که دیگر برایش کوچک شده را پایین میکشد تا هر طور شده قد دستانش را از سرما بپوشاند. باران کفشهایش را شسته و آنقدر آب خوردهاند که انگشتهایش از سرما بیحس شدهاند. خودش را کشانکشان زیر طاق مغازهای میکشد تا موقع بند آمدن باران کمتر خیس شود و از سرما به دور باشد. فصل آخر سال برای او که سرتاسر زمستان را باید با یکی دو دست لباس نازک و معمولی سر کند خیلی هم شیرین نیست. دخل و خرجش با هم نخوانده تا لباس گرمی تهیه کند اما کوچکترین قدمی میتواند زمستان را برای او هم گرم و شیرین کند. یک همراهی کافیست تا شرایط او و خانوادههای مثل او تغییر کند. هر کمد و قفسهای را بگردیم دستکم یک لباس، کاپشن و شلواری که هنوز پا نخورده اما اندازه هم نیست یا یک جفت کفش اضافه، پیدا میشود. کنار هم که بگذاریم میشود صدها دست لباس گرم، صدها دست شلوار و کفش و کلاه که دلگرمی نیازمندان در این سوز و سرما است و این مشارکت میشود کمپینی با نام طرح «زمستان گرم». طرحی که حالا دو سال است در خیریه «شهر امید» برگزار میشود، از اول زمستان تا عید نوروز.
فاز اول طرح زمستان گرم با آغاز فصل سرما انجام شده است و این طرح تا عید نوروز به فعالیتهایش در فاز دوم ادامه میدهد.
کمی قبل از شروع آخرین فصل سال اطلاعرسانیها درباره طرح «زمستان گرم»، در فضای مجازی شروع شد، وعدهای برای حضور همه شهروندان. خیلیها آمدند، با کیسههای بزرگ و تعداد زیادی لباسهای نو یا لباسهایی که استفاده شدهاند اما خوب نگهداری شده و همچنان قابلیت پوشیدن دارند. پالتو، پلیور، شلوار، کفش و... هر آنچه نیاز بود آوردند. با همراهی تعدادی از داوطلبین و مددکاران خیریه کار تفکیک بستههای مردمی شروع شد. بعد از تلاشهای شبانهروزی و تفکیک اقلام، حالا باید بستهها بر اساس سن و جنسیت افراد خانواده دستهبندی میشدند. بچگانه، زنانه، مردانه و... میان دستهبندیها دستهبندی مختص سالمندی هم اضافه شد، سالمندانی که شاید خیلی وقتها خودشان را فراموششده میدانند اما مردم آنها را تنها نمیگذارند. بستههای لباس را که میآوردند پرسوجو میکردند این لباسها مناسبند؟ به کارتان میآیند؟ اینها را به چه کسانی میدهید؟ وقتی خیالشان راحت میشد که به دست اهلش میرسد با رضایت بستههای لباس را تحویل میدادند و میرفتند.
در این طرح تمرکز کمکرسانیها بیشتر روی خانوادههایی است که در حومه شهر زندگی میکنند.
خانه یکی از ریشسفیدان و معتمدین محله، مکان استقرار مددکاران است. لیستی از خانوادهها و اقلام مورد نیازشان با در نظر گرفتن تعداد نفرات خانواده و فرزندانشان تهیه شده است. خودشان میآیند و بستهها را دریافت میکنند و همانطور که میروند روی لبشان دعاهای خیری برای خیرین و لبخندی از سر رضایت مینشیند. برای حفظ آبروی نیازمندان به جای اینکه بستهها خانه به خانه تحویل داده شوند از آنها درخواست شده تا به خانهای که مددکاران در آن مستقرند بیایند. از همه سن و جنسیتی بینشان دیده میشود. یکی از محلهها، کوره آجرپزی شاهغلام است، جایی که افغانها هم کنار ایرانیها زندگی میکنند. علی هم یکی از پسربچههای افغان محله است، مادرش نگاهی به قد و بالای علی میاندازد و میگوید: «پسرم حافظ قرآن است، همه آرزویم این است که بتوانم کاری کنم تا استعدادهایش شکوفا شود و سالهای بعد در زندگی فرد موفقی باشد.»
موسسه خیریه شهر امید نیکان در طرح زمستان گرم به 100 خانواده تحت پوشش و نیازمند که هرکدام پنج، شش عضو دیگر هم دارند، بستههای زمستانی گرم را اهدا کرده است. این بستهها شامل انواع پوشاک مخصوص فصل سرما است. اقلامی مثل؛ کاپشن، بلوز، پلیور، شلوار، پالتو و کفش. طرح زمستان گرم به مدیرعاملی سید مرتضی روحانی، همکاری جمعی از مددکاران خیریه شهر امید و مشارکت خیرین حامی موسسه اجرا شده است.
«آن شب بعد از اینکه به خانه برگشتم تا نیمههای شب خواب به چشمم نیامد. چشمهایش با آن صورت معصومانه و لحن کودکانه مدام به یادم میآمد. میگفت: «خانم، من این جعبه کفش را میخواهم، میشه بدید به من؟» نگاهی به داخل جعبه انداختم کفش داخل جنبه مناسب سنش نبود. چشمهای منتظرش را به من دوخت و دوباره تکرار کرد: «خانم من این جعبه کفش را میخواهم» روی جعبه کفش عکس شخصیت کارتونی مورد علاقهاش بود. بین کفشها جفتی سایز پایش پیدا کردم و با جعبهای که دلش میخواست به دستش دادم.» اینها را یکی از خیرین که مددکاران خیریه شهر امید را همراهی کرده بود، تعریف میکند.
هر نوع لباسی را فرستادهاند برای کوچک و بزرگ، پیر و جوان اما لباسهای بچگانه، پالتو و پلیور بزرگسالان بیشتر از همه به چشم میخورد. این نیکوکاریها مساحت و دوری و نزدیکی نمیشناسد. هر کس از هر کجا پیام را دریافت کرده بود یا خودش را رسانده یا بستههای مهربانیاش را. وقتی خبر به گوشش رسیده از آذربایجان، مهاباد بسته لباسی را پست کرده است.
یکی دیگر از مددکارها که همراه گروه به حومه شهر رفته بود از پدری میگوید که اگرچه خودش نیازمند است اما کمکش را از دیگران دریغ نمیکند: «پدر خانواده است. شش فرزند دارد، دو دختر و چهار پسر، یکیشان را هم داماد کرده. سر و ته خانهاش اتاقی هفت هشت متری است. گوشه خانه مغازه کوچکی راه انداخته، تجهیزات اولیهای را برای تعمیر وسایل برقی از لالهزار خریده است و وسایل برقی همسایهها و آشناهای نیازمند را رایگان تعمیر میکند. خودش دستش تنگ است اما میداند از هر دست بدهد از همان دست پس میگیرد. اگر بابت تعمیر وسایل پولی بدهند قبول میکند اما اگر خبر داشته باشد که خانوادهای نیازمند است حرف پول را هم نمیزند، چراکه معتقد است: کَرَمِ حیدر هرچه باشد همان است، خدا خودش روزی رسونه.» فضای خانهای که در آن مستقر شده بودیم پیوندی از شادی و غم داشت خانوادهها شاد از اینکه این زمستان لباسهای مناسبی دارند تا از سرما در امان باشند و مددکاران غمگین از اینکه که کاش زودتر آمده بودند.
به غیر از محل اعلام شده برای دریافت کمکهای مردمی، تعدادی از خیرین خانههایشان را در اختیار کمپین گذاشتهاند و همینطور بعضی از دارالقرآنها پایگاهی دیگر برای جمعآوری این پوشاک اعلام شدهاند و در نهایت این کمکها باعث شد تا چیزی در حدود 100 بسته برای کمک به100 خانوار در حومه تهران اهدا شود. خانوادههایی که اگرچه دستشان تنگ است اما هنوز هم دستهای نیکوکارانهای به سمتشان میآیند و تنهایشان نمیگذارند.
این طرح که با استقبال فراوانی روبهرو شده است تا عید نوروز ادامه دارد. مددکاران خیریه شهر امید علاوه بر طرح زمستان گرم برنامههایی را هم برای لباسهای عید نوروز این خانوادهها در نظر گرفتهاند. به طوریکه تعدادی از لباسهای فرستاده شده برای طرح زمستان گرم را که برای فصل بهار هم مناسبت فصلی دارند و کاملا نو هستند، در بستهبندیهای دیگری ویژه عید نوروز به خانوادههای نیازمند اهدا میکنند.
اطلاعرسانیها درباره این کمپین از طریق هفتهنامه شهر امید و فضای مجازی مرتبط با خیریه انجام شد. این امر باعث شد تا صدای نیازمندان حومه تهران به آذربایجان هم برسد. فضای مجازی که زمان و مکان را از بین برد، قلبها را به هم نزدیک کرد و دست یاری کل کشور را برای زمستانی گرم به هم پیوند داد، چراکه برای دور هم جمع کردن مردم به نیت فعالیتهای خیرخواهانه، احتیاجی به توضیح و تفسیر نیست. یک چشمانداز مثبت و پایدار میتواند به اندازه یک دنیا تغییر ایجاد کند و مردم را با شرکت در یک کمپین و نیت خیرخواهانه اگرچه از راه دور به همدیگر پیوند زند. همانطور که چندی پیش «محسن براتی»، رئیس اوقاف و امور خیریه شهرستان مهدیشهر درباره تاثیر رسانهها بر تشویق حس نیکوکاری در مردم گفت: «رسانههای جمعی مثل روزنامهها، نشریات و بهویژه وسایل سمعی و بصری مانند رسانه ملی و رادیو و تلویزیون و شبکههای اجتماعی در فهرست ابزارهای مهم در نهادینهسازی فرهنگ نیکوکاری و همچنین وقف در جامعه هستند.» به گفته او امروز شبکههای اجتماعی در جامعه از ساختاری فراگیر برخوردار هستند. فرقی هم ندارد هر کمپینی که باشد از اهدای خون گرفته تا تهیه جهیزیه، اجاره خانه، کمک به سرپرست خانوار، تهیه لباس گرم برای زمستان سرد، مردم دست پُر میآیند. حتی برای آنهایی که دور از مرزهای ایران هستند هم کم نمیگذارند. مانند کمکهایی که در سال جاری برای مدافعان حرم حضرت زینب(س) صورت گرفت. کمکهایی بهصورت مستمر برای تامین اقلام مورد نیاز مدافعان حرم مثل «پوشاک گرم، پتو، کمپوت، کنسرو، پوتین، گرمکن و....» حتی کودکان و دانشآموزان هم نامهها و تصاویر نقاشی شدهشان را برای مدافعان حرم میفرستادند تا غیرنقدی هم که شده باعث دلگرمیشان شوند که تنها نیستند.
خیریه شهر امید نیکان در زمستان گذشته در حالی که اولین روزهای فعالیت نیکوکارانهاش را آغاز کرده بود به محلات جنوبی تهران و روستای قاسمآباد ورامین رفت. به دنبال فعالیت سال گذشته امسال هم این طرح ادامه دارد. علاقهمندان جهت شرکت در این طرح میتوانند با شمارههای زیر تماس بگیرند یا از طریق شبکههای مجازی از اخبار فعالیتهای خیریه شهر امید نیکان مطلع شوند.