افزایش تعداد زندانیان، ضرورت حمایتهای مادی و معنوی از زندانیان و خانواده آنها، روند تصاعدی هزینههای مستقیم و غیرمستقیم نگهداری زندانیان، ضرورت توجه به مباحث فرهنگی، بهداشتیودرمانی، آموزشی و اشتغال زندانیان، تبعات سیاسی، اجتماعی افزایش جمعیت کیفری و مسائلی متعدد از این دست، مسئولان ارشد نظام را به سمت اتخاذ سیاستهای کاهش جمعیت کیفری زندانها سوق داده است؛ امری که با وجود گذشت سالها از تصمیمگیری و شاید اجرای برخی از این تصمیمها، نهتنها هنوز به بار ننشسته، بلکه شاید بتوان گفت در مقاطعی جمعیت کیفری زندانها با افزایش روبهرو شده است. تا جایی که در سال گذشته نیز مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان عالی دستگاه قضایی بار دیگر مسئله زندانیان را مورد توجه قرار دادند و با تأسفبار خواندن افزایش تعداد زندانیان، خواستار متمرکز شدن مسئولان بر راههای مختلف برای پیدا کردن علاج این معضل شدند.
در همین زمینه و در ادامه گفتوگوهای قبلی با مسئولان، کارشناسان و برخی قضات، با مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک و مشاور وزیر دادگستری که پیش از این سابقه طولانی مدیریت در سازمان زندانها را داشته است، گفتوگویی انجام دادهایم که در ذیل میخوانید.
**چگونه ارزیابی میکنید؟. بسیاری معتقدند سیاست سیستم قضایی ما در برخورد با مجرمین، حبس محور است و باید به سمت مجازاتهای جایگزین حبس حرکت کرد.
اولا این سیاست، سیاست جدیدی نیست. در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری درباره بخش قضایی کشور، معظمله بندی را تحت عنوان استفاده حداقلی از مجازات حبس داشتند. علتش هم این است که به هر حال حبس یکی از مجازاتهای جدی و سنگین در نظام کیفری محسوب میشود. این مجازات در طول تاریخ فراز و نشیبهایی داشته و برخی مخالف و برخی نیز موافق آن بودند.
در هر صورت، حبس به عنوان یک مجازات پذیرفته شده است؛ هر چند درباره جایگاه حبس به عنوان یک مجازات در اسلام، حرف و حدیث بسیار است. برخی اعتقاد دارند به صورت خیلی جدی در احکام اسلام، حبس وجود ندارد. به هر حال حبس در دنیا به عنوان یک مجازات پذیرفته شده و ما نیز به عنوان یک مجازات اصلی این را پذیرفتیم.
در دنیا این نگاه وجود دارد که حبس، عوارض و مشکلاتی دارد و به همین خاطر نظام کیفریِ خود را به طور مستمر اصلاح میکنند. به تبع آنها نیز یک سری اندیشهها وارد کشور ما شده و صاحب نظرانی هستند که این را مطرح میکنند. در بحث مجازات در یک جامعه، عقلا میگویند مجازات باید هدفمند و موثر باشد و هزینهای که برای مجازات میشود، عقلانی باشد. ما برای چه مجازات را انجام میدهیم؟ برای اینکه یک اثر بازدارنده و رعبانگیزی برای مجرمین داشته باشد و نهایتا جرائم ما یک سیر نزولی پیدا کند. برای همین میگویند مجازات دست حکومت است و باید برای آن هزینه کند.
زندان، یکی از هزینهبرترین مجازاتهاست
برای بررسی مجازات، علم کیفرشناسی به وجود آمد تا در کنار جرمشناسی، مجازات نیز مورد بررسی قرار گیرد و تقریبا یک نگرش اقتصادی و هزینهای نیز در این علم وجود داشت مبنی بر اینکه هزینه برای مجازات چه فایدهای دارد.
در بین مجازاتها، یکی از مجازاتهای اصلی زندان است. زندان هم طبق برآوردها، جزو هزینهبرترین مجازاتهاست زیرا نیاز به تاسیسات، امکانات و نیروی انسانی دارد تا بتوان یک مجرم را در آن نگهداری و اصلاح کرد
سالانه 600 هزار نفر وارد بایگانی راکد انسانی میشوند
حالا اینها را با وضع موجود در کشور خود تطبیق می دهیم که چرا به اینجا میرسیم که تصمیم به تعدیل یا تغییر سیاست ها میگیریم. وقتی این نگرش بین قضات و در قوانین جامعه وجود دارد و همه ما زندانگرا و مجازاتگرا هستیم مواجه میشویم با اینکه تعداد زندانیان از حد نرمال میگذرد و هزینههای متعددی که اتفاق میافتد و این سوال در جامعه پیش میآید که اینهمه هزینه میکنیم و به قول آقای شاهرودی «بایگانی راکد انسانی» ایجاد میکنیم، نتیجهاش چه میشود؟ در طول سال 600 هزار نفر وارد زندانها میشوند، این آدمها را از چرخه اقتصادی خارج و هزینه حمایتی دولتی از خانوادههایشان را ایجاد میکنیم. آیا این مجازاتها با این روند به مقصود میرسد یا خیر؟
این فرهنگ جا افتاده بود که قاضی اگر متهم را زندانی نکند، قاضیِ خوبی نیست
این را بررسی کردند و دیدند که این استفادهای که ما در این حد و اندازه از مجازات میکنیم به جز ضرر چیزی ندارد. کسی با استفاده حداقلی از مجازات مخالف نیست. همه جای دنیا به این رسیدند و میگویند ما زندان را باید بگذاریم برای آخرین مرحله مجازات، یعنی وقتی از همه چیز ناامید شدیم، زندان را به عنوان مجازات انتخاب کنیم. ما زمانی این را برعکس کرده بودیم و اولین اقداممان زندان بود؛ هرچند الان هم همینگونه است و بعضی جاها مقداری تغییر کرده است. مثل اینکه میگفتند دکتری که آمپول نزند دکتر خوبی نیست، قاضیای هم که زندان نفرستد، معلوم است که از کارش سر در نمی آورد و متأسفانه این فرهنگ جا افتاده است.
از دوره آیتالله هاشمی شاهرودی، _اولین جلسه با مدیران در قم برگزار شد_ یکی از برنامهها بحث کنترل زندانها بود. خیلی هم تند با این موضوع برخورد کرد و حتی ماها که در زندان کار میکردیم فکر کردیم ماها هم آدمهای بدی هستیم. دکترینی برای این کار داشت که در اسلام ما مجازات زندان نداریم. ایشان به حداقل مجازات زندان اعتقاد داشت و زندان را برای جرایم سنگین و مهم مدنظر داشتند. آن هم وقتی زندان را برای مجازات استفاده میکنیم، شرایط آن زندان نباید خیلی شبیه هتل باشد، بلکه باید برای زندانی کاملا جدی و منظم باشد. اما چیزی که اتفاق میافتاد دقیقا برعکس بود و هنوز هم هست.
تجربه کاهش تعداد زندانیان به 140 هزار نفر
بعضیها ایراد میگرفتند که زندانها هتل هستند، شما خودتان را جای رئیس زندان بگذارید. از زندانی مهریه و سارق و جنایتکار و قاتل در زندان هستند. این رئیس زندان نمیتواند نسبت به همه زندانیان یکسان رفتار کند چون می داند کسی که به خاطر جرایم غیرعمد به زندان آمده، مستحق نگهداری در آن محیط نیست پس با یک تساهل و تسامحی نسبت به این موضوع باید رفتار کند. حالا هم که عناوین مجرمانه زیاد شده است؛ آن زمان حدود 400 عنوان مجرمانه داشتیم که مجازات زندان داشت و عناوین کلی بیش از 1600 عنوان مجرمانه داریم. این واقعا مشکلاتی را به وجود میآورد و هزینههای بالایی داشت تا این که عقلای قوم به این نتیجه رسیدند که موضوع کاهش جمعیت کیفری و سیاست استفاده حداقلی از زندان را ترویج کنند و خیلی شدید هم این را پیگیری کردند و حتی در زندانها ستاد کاهش جمعیت کیفری ایجاد شد. یادم است زمانی در رشت به رئیس زندانی گفته بودم که معتادان را داخل زندان نبرند. یک نفر در زندان بود که وقتی ناجا معتادان را اتوبوسی به زندان منقل میکرد، یک اثر انگشت میگرفتند و سریع آزاد میشدند. یکسری اقدامات اینچنینی انجام شد تا فرهنگسازی صورت گیرد.
آن وقت آمار ما از روند رو به رشد متوقف شد و حتی کاهش پیدا کرد و یکی از سالها تعداد زندانیان ما به حدود 140 هزار نفر رسید البته آن زمان هم مخالف زیادی وجود داشت و خیلی از قضات مخالف این رویه بودند. بخشی از اینگونه اقدامات ما در زندان تا حدودی تند بود. مثلا باید با یک شیب ملایم انجام میشد اما چون در زندان با تراکم روبهرو بودیم دوست داشتیم زودتر مشکل خودمان را حل کنیم. رویههای شبه قانونی زیادی داشتیم تا زندانها را از آن وضعیت متراکم خارج کنیم، اشتغال را توسعه دادیم و اقداماتی از این دست انجام شد.
متأسفانه در سالهای اخیر روند به آن سمت برگشت که زندانیان داخل باشند. وضع به این شکل شد که مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان عالی قضایی، بحث زندانها را به صورت جدی مطرح کردند خواستند که راهکاری برای این وضعیت پیدا شود.
ظرفیت فعلی زندانها حدود 2 برابر ظرفیت اسمی
این بحث کلی مربوط به زندانهاست، منتهی چه کارهایی باید بشود تا از این وضعیت خارج شویم. ما یک زمانی روی این قسمت خیلی فکر کردیم که حتی این جمله «کاهش جمعیت کیفری» که گفته میشد حساسیت ایجاد میکرد که بعضا هم درست بود. مردم توقع داشتند مجرمان دستگیر شوند، ناجا وطیفه ذاتی داشت که دستگیر کند و قاضی هم براساس همان وطیفه باید حکم میداد. از طرف دیگر زندان، محلی شده بود که همه این افراد را در آنجا نگه دارند. ما یک ظرفیت اسمی در زندان داریم و یک ظرفیت رسمی که الان با آن روبهرو هستیم. زندانهای ما شاید همین ظرفیت اسمی آنها انقدر نیست که الان در آنها زندانی حضور دارد، شاید واقعا یک سوم ظرفیت فعلی زندانها، ظرفیت استاندارد باشد در حالی که شاید دو برابر زندانی داشته باشند. بعد که این بحث مطرح شد، یک پیشنهاد دادیم که به جای «کاهش جمعیت کیفری» از جمله و عبارت «تنظیم جمعیت کیفری» استفاده کنیم. تنظیم جمعیت کیفری یعنی این که در هر شهری که زندان وجود دارد، سه مقام میتوانند در این زمینه موثر باشند؛ دادستان، رئیس دادگستری و رئیس زندان. اینها جلسات منظمی داشته باشند و همیشه با آمار و اطلاعات کار کنند. رئیس زندان بگوید مثلا 100 گنجایش داریم و بیشتر از این هم نمیتوانم نگهداری کنم و در غیر اینصورت مشکلاتی به وجود میآید. آنجا مقام قضایی میداند که وضعیت به چه شکلی است و مهمترین و خطرناکترین مجرمان را به زندان بفرستد.
این یک راهی است که در بعضی از کشورها تجربه شده است. حتی خودم یک گزارش میخواندم که یک هیئتی از ایران به سوئد رفته بودند و یکی از زندانها را بررسی کرده بودند. رئیس آن زندان گفته بود که زندان ما ظرفیت مشخصی دارد و امکان ندارد که حتی یک نفر بیشتر از گنجایش وارد شود. هر یک نفری که خارج میشود یک نفر هم میتواند وارد شود. این فرد گفته بود که آن زمان قاتل نخست وزیرشان هم به خاطر کمبود جا، دیر به زندان رفت چون رئیس زندان گفته بود ظرفیت ما پر است و جا نداریم مگر اینکه یک زندانی خارج شود تا این متهم وارد شود.
در بحث تنظیم جمعیت کیفری باید یک چنین کارهایی انجام شود و این کار خیلی میتواند به قاضی و نیروی انتظامی کمک کند که براساس این مدل رفتار کنند و این آمار و اطلاعات وقتی با هم هماهنگ باشد، میشود این کارها را انجام داد. حالا یک زمانی گفته می شود که ناچار هستیم و ناگزیر از مجازات هستیم که آن بحثش جداست.
قانونگذار، مسئول و خانواده؛ همه باهم به سمت حبس گرایش داریم/تفکراتمان مجازاتگرایانه است
موارد دیگری هم است در نگرشها و اصلاح قوانین که باید مورد توجه باشد؛ در قانونگذاریهای ما، بعضا حتی بدون اجازه قوهقضاییه، قوانینی عادی تصویب میشود که در آنها مجازات حبس هم وجود دارد و نگرشها به سمت حبسزایی زیاد است؛ چه در قانونگذار، چه در مسئولان مختلف و حتی در فرهنگ عرفی هم نگرش حبس داریم و مثلا برای تنبیه، به بچه میگوییم اگر اذیت کنی زندانی میشوی و در اتاق باید حبس شوی. باید این نگاه و نگرش تغییر کند.
** قانون هم خیلی مشکل دارد. به عنوان مثال آنطور که آقای اسفنانی گفته تقریبا تمام بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی تقریبا تمامش حبس محور است
کلا تفکر ما مجازاتگرایانه است. بهترین، آسانترین و راحتترین مجازات را حبس میدانیم. حالا باید چه کار کرد؟ یک کار، اصلاح قوانین و کار دیگر اصلاح فرهنگ است. زمانی هم که سیاستها ابلاغ شد، کارهای خوبی انجام شد، قضات را آموزش میدادند، سفرهای مطالعاتی انجام میشد. یکسری اقدامات موردی هم هست که اصلا نیازی به قانون ندارد. الان خود قوه قضاییه اگر بخواهد کاهش جمعیت را انجام دهد خیلی راحت می تواند بدون اصلاح قانونی، این کار را انجام دهد. آمارهای خودشان این را میگوید و آن این است که حدودا بین 30 تا 40 درصد ورودی به زندان به خاطر عدم تودیع قرار است. مثلا بنده به خاطر اتهامی به دادسرا میروم در چهارشنبه عصر، قرار کفالت می زنند، نمی توانم تودیع کنم و به زندان می روم. در حالی که وقتی بنده به مرجع قضایی جلب میشوم، اگر قوه قضاییه یک کار ساده انجام دهد، هم حقوق شهروندی رعایت شده و هم مشکلاتی را کم کرده است و آن این است که به متهم بگوید شما به این دلیل و اتهام باید در مرجع قضایی حضور یابید و چون احتمال دارد منجر به بازداشت شود، وثیقه و کفالت را با خود به همراه بیاورید.
خب با همین کار میتوان این 30 درصد را کاهش داد و نیازی به انجام کار سنگینی نیست.یک زمانی ما آمار میگرفتیم و میدیدیم از چهارشنبه عصر به بعد، میزان زندانیان افزایش مییافت. یک آمار دیگر هم مربوط به کسانی است که کمتر از یک ماه در زندان هستند. خب معلوم است این آدم میتوانسته به زندان نیاید و آمده است. مگر این یک ماه حبس چه مشکلی را حل میکند و قطعا این امکان وجود داشته است که از مجازات جایگزین استفاده شود.
خب اگر همین الان با همین قوانین موجود این اصلاحات را که نیاز به شعار دادن و تشکیل ستاد ندارد، انجام شود، خیلی از مشکلات حل میشود. نیاز به همفکری و همگرایی مسئولان قضایی با سیستم زندان و نیروی انتظامی دارد.
مجازات مربوط به موادمخدر باید مورد بازنگری قرار گیرد
یک بحث دیگر هم مربوط به موادمخدر است که هیچ جای دنیا، این افراد را اصلا داخل زندان نمیآورند _البته مجرمان مربوط به قاچاق بحثشان جداست_ چون از این کار جواب نمیگیرند. شما مطمئن باشید که هیچ معتادی نمیتواند اعتیاد را ترک کند زیرا امکانات به خوبی فراهم نیست و عملا صورت نمیگیرد و بسیاری از مجرمان ما خودشان معتاد هستند. زمانی یک پروژه عملیاتی را انجام دادیم و در یک زندان مرکزی، ابتدای ورود زندانی، کیت آزمایشگاهی قرار دادیم. به ما اتهام میزدند که در زندان، زندانیان معتاد میشوند و ما برای رد این اتهام، این کار را انجام دادیم. حدود دو ماه هر فردی با هر جرمی را در بدو ورود مورد آزمایش قرار دادیم و در همان مراحل اول به این نتیجه رسیدیم که بین 70 تا 75 درصد زندانیان ورودی در تمام جرایم، معتاد بودند. بعدا در زندانهای دیگر هم این نمونهگیری انجام شد و به نتایج ما رسیدند و مشخص شد که عمده مجرمان، آن زمان معتاد بودند. همه اینها را یک طرف بگذارید، بعد توقع داشتند که معتاد واقعی را هم در زندان نگهداری کنیم.خب با اینکار چه مشکلی حل میشد؟
واقعا در بحث موادمخدر باید واقعا بازنگری صورت گیرد. اگر قرار است اردوگاه هم درست کنیم نباید تحت پوشش زندان باشد و باید با یک مدیریت مجموعه دیگری صورت بگیرد که نیاز به اصلاح قوانین دارد.خب اینها هم جمعیت قابل توجهی از زندانیان را تشکیل میدهند و حدود 45 درصد مجرمان مربوط به موادمخدر است. ما همیشه تاوان نگهداری اینها را در زندان می دهیم و مسائل حقوق بشری و بهداشتی و درمانی و سایر معضلات وجود دارد، متهم به زندان میرود و یک ماه بعد می آید بیرون.
** سرانه هر زندانی چقدر است؟
همین امسال فکر میکنم اعتباری بالغ بر 500 میلیارد تومان هزینه جاری زندانهاست. محاسبات فرق میکند. یک محاسبه برای تغذیه است، یک محاسبه برای بهداشت و یک محاسبه برای نگهداری تأسیسات و مسائل دیگر است ولی واقعا هزینههای بالایی دارد. یک زمانی هزینه شبانهروز یک زندانی حدود 15 هزار تومان بود که در ماه حدود 500 هزار تومان میشد اما در حال حاضر میزان دقیق را نمیدانم. حقوق پرداختی و نگهداری تأسیسات و امکانات و سایر هزینهها بالای 500 میلیارد در سال است، پروژه های عمرانی را هم به این مسائل اضافه کنید که اینها فقط هزینه های آشکار است، هزینههای معنوی هم وجود دارد که نمیتوان آنها را محاسب کرد.
فراوانی استفاده از زندان، مجازات را سست میکند و قبح زندان را میریزد
برگردیم به بحث اصلی؛ فراوانی استفاده از زندان، مجازات زندان را سست میکند و قبح آن ریخته میشود. یک اصلی در مجازات وجود دارد که میگوید مجازات باید قطعیت و جزمیت داشته باشد. بعضی از کشورها به این دلیل مجازاتشان اثرگذار است که دقیق و قاطع مجازات میکنند. هم دقیق مجازات میکنند و هم حتی یک روز هم از اجرای مجازات و محکومیت کوتاه نمیآیند و زندانی هرکاری کند مجازاتش کم نمی شود مگر اینکه از سیستمهای تخفیفی با امتیاز استفاده کند. زندانهایشان هم واقعا از نظر بهداشتی ممتاز هستند؛ من خودم حدود 15 کشور را بازدید کرده ام. البته در کشورهای پیشرفته و از نظر انظباطی و امنیتی کاملا مناسب هستند.
مقایسه جالب زندانهای ایران و ژاپن؛ کابین ملاقات یک کیلومتری قزلحصار در برابر سالن ملاقات فوقالعاده کوچک «فوچو»
ما چند سال قبل یکی از زندانهای ژاپن را بازدید کردیم. زندان «فوچو» که زندان معروفی بود و حدود 2500 زندانی داشت. نگاه ما همش به ساختار زندان بود و در بدو ورود متوجه خلوتی محوطه وسیع اطراف زندان شدیم و برایمان عجیب بود که هیچکس اطراف زندان نبود. از رئیس زندان اولین سوالمان را اینگونه مطرح کردیم که زندان قصر ما صبحها مملو از جمعیت است اینجا چرا اینگونه نیست و این در حالی بود که فقط 5 کابین ملاقات داشت که یکی از آنها هم مربوط به دیپلماتها بود در حالی که زندان قزلحصار ما یک کیلومتر سالن ملاقات دارد؛ رئیس زندان گفت اولا شماها ملتی عاطفی هستید، دوما اینجا یک سیستم رفاهی داریم که هرکسی به مرحله اجرای مجازات رسید، به طور خودکار بعد از صدور حکم، سیستم حمایتیرفاهی ما (ژاپن) برای خانواده زندانی راهاندازی می شود بدون اینکه کسی کاری انجام دهد. میزان پرداختی (حقوق) به خانواده زندانی از حدی که قبل از زندانی شدن بود پایینتر نمیآید و آن حقوق را به خانواده زندانی پرداخت میکنیم.
نه انجمن حمایت زندانیان داشتند، نه سایر نهادهای حمایتی، فقط متصل به دولت و سیستم رفاهی کشورش است. این فرد به زندان میرود، باید مثلا 5 سال مجازات را تحمل کند، همه این اطلاعات به سیستم وصل میشود تا خانواده وی مورد حمایت قرار گیرد.
** اما ما در مواجه با کارکنان مجرم یا زندانی، بعضا تصمیم به اخراج هم میگیریم.
خب ما خیلی داستان داریم در این بخش، اینکه اصلا توان این کار را نداریم؛ در بحثهای حمایتی «آفتابه لگن هفت دست، ولی...؛ اما آنجا وقتی هم متهم به زندان رفت، خانوادهاش ماهی یک بار میآیند و احوالپرسی میکنند و میروند.
شما نظرتان مثبت است درباره این رویه؟ آیا این کار قبح ارتکاب جرم را نمی شکند؟
بله موافقم. اولا مجازات برای کسانی بوده که واقعا باید مجازات میشدند ثانیا خانواده مجرم که گناهی نکردهاند. روند ارتکاب جرم و رسیدگیها به قدری سخت است که انگیزه ارتکاب را پایین میآورد. در آن زندانها از نظر امکانات رفاهی و بهداشتی واقعا در شرایط خوبی بودند اما واقعا به شدت امنیتی بودند و زندانیان خودشان را به هر دری میزدند تا از زندان خارج شوند. مجازاتشان واقعا مجازات بود. صد در صد اشتغال داشتند. در سلول انفرادی بودند، صبح سراغ کارشان میرفتند، در کارگاههای مختلف کار میکردند و شب به سلولشان برمیگشتند. نظرشان از اشتغال هم مثل ما درآمدزایی نبود و فقط کار میکردند. وقتی به کارگاهها می رفتیم به خاطر جو سنگین امینی جرأت نمیکردند سرشان را بالا بیاورند و ما را نگاه کنند اما در زندانهای ما کافی است شما وارد یک بند شوید، به سرعت 30 نفر شما را احاطه میکنند. آن زندانها چنین اصولی داشت و اصلا مثل زندانهای ما نبود. محکوم از در زندان که وارد میشد، می دانست که دیگر هیچ راه کمکی ندارد و باید مجازاتش را تا انتها تحمل کند. خب این مدل بسیار جالبی بود که ما آمدیم به مسئولان گفتیم. میشد یک اقدامی در این مسیر انجام داد. آن سبک و سیاق هم جدی بود هم انضباطی بود، هم حکمشان قطعیت داشت و هم اثرگذار برای جامعه بود. کسی که اسم زندان را می شنید واقعا رعب و وحشت می گرفت اما اینجا شاید وقعا اینجوری نباشد.
ادامه دارد...