درمقابل شماری دیگر با تعمیم روابطی که بیش از هر چیز بر محوریت همکاری دو کشور در موضوع سوریه شکل گرفته است آن را نشانه شکلگیری رابطهای استراتژیک تفسیر میکنند. فارغ از صحت و سقم هر یک از این دو دیدگاه دلایل و شواهد متعددی را میتوان در تبیین حرکت رو به فراز رابطه ایران و روسیه مورد اشاره قرار داد. دلایلی که بخشی از آن در چرخشهای سیاست خارجی ایران ریشه دارد و بخشی دیگر در منازعات بینالمللی پدید آمده در روابط خارجی مسکو.
روسیه به عنوان بازمانده فروپاشی ابرقدرت شرقی دوران جنگ سرد اگر چه همواره تلاش داشته است تا آن سروری از دست رفته را از نو بنا کند، با این حال دست کم در بخش عمدهای از روابط با همسایگان خود از جمله ایران شیوه جدیدی را در پیش گرفت که بر اساس حسن همجواری بنا شده بود. هرچند برخی ایرانیان بیاعتماد به این رابطه این حسن همجواری را با ملغمه ای از فرصتجویی و بهرهگیری از کارت ایران همراه میدانستند. از سوی ایران نیز در دولتهای روی کار آمده پس از جنگ تحمیلی همواره نوعی تمایل به بهبود رابطه با مسکو به چشم میخورد. تمایلی که در دولتهای نهم و دهم آشکاری بیشتری یافت.
منزوی شدن سیاست خارجی ایران در دولت گذشته و کاهش معنادار رابطه با کشورهای اروپایی از جمله دلایلی بود که نظریه نگاه به شرق را مطرح کرد و در این منظومه شرقی مشخص بود که تقویت رابطه با روسیه میتوانست از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. رئیس جمهوری وقت ایران که مهر سال 86 به مناسبت اجلاس کشورهای ساحلی دریای خزر از ولادیمیر پوتین در تهران استقبالی استثنایی انجام داده بود، پنج سال بعد بهعنوان عضو ناظر سازمان شانگهای و میهمان این اجلاس در مسکو مورد استقبال رئیس جمهوری روسیه قرار گرفت. با این حال وجود پرونده هستهای ایران و تحریمهای وضع شده به بهانه آن موانع اساسی بودند که مانع از تمایل معنادار مسکو به گسترش رابطه با تهران میشدند، که روسیه خود یکی از طرفهای اساسی حاضر در گروه کشورهای 1+5 بود و روند مذاکرات نیز کند و بینتیجه پیش میرفت.
از این نظر تغییر در سیاست خارجی ایران در دولت یازدهم و در مسیر حل و فصل قرار گرفتن پرونده هستهای ایران را میتوان به عنوان تسریعکننده تغییر در روابط ایران و روسیه ارزیابی کرد. همچنان که در سمت مقابل نیز مداخله نظامی روسیه در اوکراین و تصرف کریمه در سال 2014 میلادی و در نتیجه وضع تحریم علیه روسیه از سوی امریکا و اتحادیه اروپا از جمله دلایلی بود که مسکو را به بازنگری در اتحادهای سیاسی خود ترغیب کرد.نمایش اولیه تأثیر این تغییر رویکرد مسکو بر روابط دو جانبهاش با تهران را میتوان در سفرهای مکرر مقامات دیپلماتیک که با هدف رایزنی در موضوع های مختلف و بویژه مسائل منطقهای انجام شد و به طور خاص در رفت و آمد رؤسای جمهوری دو کشور جستوجو کرد.
پوتین آذر سال 94 برای شرکت در نشست کشورهای صادرکننده گاز به تهران سفر کرد و با رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهوری ایران دیدار کرد. روحانی هم نخستین بار در مهر 93 برای شرکت در چهارمین اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر در آستاراخان و دیگر بار در تیر 94 برای حضور در نشست سازمان همکاری شانگهای در مسکو به روسیه سفر کرد و با همتای روس خود دیدار و گفتوگو کرد. اما فراتر از این رفت و آمدها، نقطه عطف روابط دو کشور را باید در دو موضوع اساسی که یکی عبارت است از همکاریهای دو کشور در زمینه فناوری صلحآمیز هستهای و تجهیزات دفاعی و دیگری همکاری راهبردی برای کمک به حل مسأله سوریه و مبارزه با گروههای تروریستی فعال در این کشور جستوجو کرد.اواخر فروردین سال 94 بود که ولادیمیر پوتین در اقدامی خبرساز و غافلگیرکننده ممنوعیت ارسال سامانه دفاع موشکی اس300 به ایران را لغو کرد. این لغو ممنوعیت درحالی بود که قرارداد فروش این تجهیزات نظامی به ایران با مخالفتهای جدی از سوی غرب مواجه بود و در دوران ریاست جمهوری دیمیتری مدودف به بهانه وجود تحریمهای برآمده از پرونده هستهای به صورت یک جانبه از سوی مسکو لغو شده بود.
هر چند که شکایت ایران به مراجع بینالمللی روسیه را با حکم پرداخت جریمه 4 میلیارد دلاری مواجه کرده بود. اما در نهایت تصمیم پوتین به وفای به عهد و ارسال سامانه موشکی که تاکنون بیش از نیمی از نقل و انتقالهای آن به انجام رسیده است با بازپسگیری شکایت از سوی ایران، مسکو را از پرداخت این جریمه هنگفت رهایی بخشید؛ اجرای تعهدی که پیشتر اگر چه با تأخیر چندین ساله در راهاندازی نیروگاه بوشهر رخ داده بود و ما حصل این بود که ایران در معامله فروش اورانیوم غنی شده و خرید کیک زرد و نیز در انتخاب طرف قرارداد ساخت نیروگاههای جدید اتمی در بوشهر،روسیه را به طرفهای دیگر ترجیح دهد.اما از مهم ترین ابعاد وجه همکاری ایران و روسیه، در همکاری نظامی دو کشور برای مبارزه با گروههای تروریست فعال در سوریه تجلی پیدا کرد.
خبر پرواز جنگندههای روسی از پایگاه نظامی نوژه ایران آنقدر غافلگیر کننده بود که تا چند روز به بحثها و گمانهزنیهای مختلف در میان چهرههای سیاسی ایران دامنزد. این در حالی بود که ایران و روسیه طی بیش از یک سال گذشته با رقم زدن اتحاد چهار جانبهای با حضور سوریه و عراق پایههای یک جبهه متحد در موضوع مقابله با تروریسم را بنا گذاشتند. همکاری ایران و روسیه از نوع آنچه در نوژه اتفاق افتاد اگر چه با بازخوردهای منتقدانه داخلی عمر طولانی نداشت و پس ازآن نیز با مذاکرات امریکا و روسیه بر سر آتشبس عملاً تا پایان آن بلاموضوع تلقی شد، اما بدون شک همکاری غیرقابل تکراری نبود.
ایران و روسیه در این مسیر نه چندان کوتاه از حس کم اعتمادی به سمت همکاریهای راهبردی حرکت کردند. راهی که تا رسیدن فارغ از نشیب و فراز نخواهد بود و بیتأثیر از منفعتهای احتمالی حاکم بر روابط دو کشور با دیگر بازیگران بینالمللی نخواهد ماند.