نمونه این اتفاق را دو روز پیش در تهران شاهد بودیم. اسیدپاشی در منطقه نصر (گیشا) در روز عید غدیر خم که طی آن صورت یک دختر 24 ساله با اسید چاه باز کن سوخته و پرونده ای جدید با این موضوع دردناک گشوده شده است. اتفاقی که ظاهرا از درگیری دختر جوان و پسری که دوستش بوده نشات گرفته است.
پس از این رویداد، خبر رسید که متهم متواری شده و پلیس به دنبال یافتن سرنخی از محل وی است تا خیلی سریع ماجرای اسیدپاشی های مرموز اصفهان و متواری بودن متهم/متهمانش در ذهن ها بازخوانی شود. نگرانی ای که عصر دیروز رفع شد و سرپرست دادسرای جنایی تهران با اعلام دستگیری متهم در منطقه یافت آباد تهران، به آن خاتمه داد.
این خبر از این رو خوشحال کننده است که میدانیم اسیدپاش این حادثه در شهر آزادانه زندگی نمیکند و فرصت برای ارتکاب اعمالی از این دست از او گرفته شده است. رویکردی که بر مبنای آن، نگرانی از شناسایی و دستگیر نشدن متهم/متهمان حوادث سریالی اصفهان شدت مییابد. به ویژه آنکه میدانیم حتی شمار اسیدپاشی/اسیدپاشانی که تا مدت ها امنیت کلانشهر اصفهان را زیر سوال برده بودند نیز مشخص نشده و کسی نمیداند آن همه اتفاق شوم را یک تن رقم زده یا یک باند در پس پرده ماجرا بودند.
سلسله اتفاقات بسیار دردناکی که در مهرماه سال 93 رقم خوردند و علاوه بر برهم زدن آرامش عمومی در این شهر، استان اصفهان و دیگر نقاط ایران، زندگی شماری از هموطنانمان را به مسیری دردناک هدایت کردند و هنوز نه به دستگیری خاطیان منجر شده و نه شناسایی انگیزه ایشان و تدارک راه های مقابله با آن.
آن هم در شرایطی که دو سال از تشکیل این پرونده میگذرد و حتی هیچ کس سریالی بودن این حوادث و رقم خوردن آن به دست یک فردیا یک گروه با انگیزه مشابه را تایید نمیکند و برخی مسئولان اصرار دارند که سریالی نیست اما چه سریالی باشد و چه نباشد، امیدواریم به نتیجه منجر شده و به مجازات عامل/عاملان آن گره بخورد؛ اتفاقی که تا زمان رسیدنش، توضیح مسئولان درباره پیگیری هایی که در این پرونده صورت دادهاند، خواسته زیادی به نظر نمیرسد.