شاید کمتر کسی به ذهنش برسد دانش آموزی با استعداد که در مدرسه استعدادهای درخشان تحصیل می کند از زندگی ناامید شود و دست به خودکشی زند.
این دانشآموز در هنگام مرگ یادداشتی با خود به همراه داشت که در آن از مسائل فلسفی گفته بود و اینکه با خلقت و طبیعت مشکل دارد و اینکه دیگر امیدی به ادامه زندگی ندارد را علت خودکشی خود عنوان کرده و در آن اسم شخص خاص و یا مشکلات خانوادگی را عنوان نکرده بود.
نظام تعلیم و تربیت مدت هاست جامه سیاه بر تن کرد و در سوگ نوجوانان محصل نشسته است. پرونده ای که با خودکشی سه دانش آموز در ماه های پایانی سال تحصیلی بسته شد.
مروری بر خودکشی نوجوانان محصل
۳۰ خرداد ۹۴در تهران، مجید ۱۴ ساله دانشآموز مدرسه نمونه دولتی تهران، به دلیل مردود شدن در امتحانات پایان سال، با سیم برق خود را از تراس حلقآویز کرد و روز بعد به دلیل آسیب مغزی جان سپرد.
۳۰ تیر ۹۴ در آذربایجان غربی دختری ۱۸ ساله، دانشآموز رشته تجربی در محله شهرک فرهنگیان شهرستان بوکان پس از اعلام نتیجه کنکور سراسری و قبول نشدن در دانشگاه، با پرت کردن خود از طبقه سوم خانه، به زندگیاش پایان داد.
۱۴ شهریور در لرستان ۹۴، امیر دانشآموز ۱۴ ساله یکی از مدارس لرستان، به دلیل نمره پایین در درس ریاضی و ترس از سرزنش شدن، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.
۱۸ مهر در تهران ۹۴، پریناز ۱۳ ساله خود را از میان نردههای پل عابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و پس از برخورد با اتوبوس جان باخت. بر اساس اظهارات دوست این دانشآموز، او پیش از خودکشی گفته بود از زندگی خسته شدهام.
۴ آبان در آذربایجان غربی «هاوری. ق» دانشآموز ۱۱ ساله، ساکن محله تاجالدین در شهرستان اشنویه، جلوی آینه خود را دار زد و جان سپرد. این نوجوان، دو روز پس از دیدن فیلمی با مضمون خودکشی، دست به چنین اقدامی زده است.
۷ آبان در تهران دانشآموز پنجم ابتدایی در محله خلیجفارس تهران به وسیله روسری، خودش را از میله بارفیکس ـ حلقآویز کرد و جان سپرد؛ دلیل این خودکشی بیان نشد.
۱۷ آبان در مازندران، «مهرشاد. ت» دانشآموز ۱۴ ساله ساکن شهر «رستمکلا» خود را از پنکه سقفی خانه حلقآویز کرد و جان سپرد. در نامه مکتوبی که مهرشاد از خود به جا گذاشته آمده بود: «فردا همهتان به مراسم تشییع جنازهام بیایید».
۲۷ آبان در خراسان جنوبی، دانشآموز ۱۶ ساله مدرسه شبانهروزی شهید مطهری، در آبیز شهرستان زیر کوه که قبلا پدرش او را سرزنش کرده بود وقتی همه خواب بودند، خود را به نردههای پشت خوابگاه حلقآویز کرد و جان داد.
۲۶ آذر در خراسان شمالی، «سجاد. غ» ۱۵ ساله، دانشآموز دوم دبیرستان یکی از مدارس شبانهروزی در روستای کهنه جلگه مانه و سملقان به دلیل احضار والدینش از سوی مدیر مدرسه، خود را در آغل گوسفندان حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
۷ دی در یزد، «الف ـ ع» دانشآموز ۱۳ ساله مدرسه نمونه دولتی بافق یزد به دلیل افت تحصیلی، خود را به میله بارفیکس اتاق حلقآویز کرد و جان سپرد.
۱۹ دی در تهران، پسر ۱۱ سالهای در تهران با حلقآویز کردن، خود را از چارچوب در بالکن به وسیله روسری مادرش حلق آویز کرد و به زندگی خود پایان داد. به گفته مادر او، این دانشآموز که فصل امتحانات خود را میگذراند، اضطراب شدیدی داشت و وقتی در خانه تنها بوده، دست به چنین کاری زده است.
۲۲ دی ۹۴ در یزد، اختلاف خانوادگی باعث خودکشی و مرگ دانشآموز دختر پایه نهم در یزد شد، او از آخرین طبقه آپارتمان خود را به پایین پرتاب کرد.
۳ بهمن در کرمامشاه، دانش آموز پایه هشتم، قبل از آغاز زنگ تفریح اول از معلم برای استفاده از سرویس بهداشتی اجازه میگیرد و قبل از ورود سایر دانش آموزان به محوطه حیاط مدرسه خود را در سرویس بهداشتی حلق آویز میکند.
۲۸ اردیبهشت ۹۵ در مشهد، یکی از خبرگزاریها از خودکشی یک دانشآموز دختر ۱۲ ساله در مشهد خبر داد. این دختر ۱۲ ساله از طبقه چهارم ساختمان به پایین افتاده بود. براساس روایتی که رسانه منتشرکننده خبر، از گفتههای پدر این دخترک داشته، این دانشآموز به دلیل وسیلهای که نباید به مدرسه میبرده به مدت یک هفته از مدرسه اخراج شده و او به خاطر ترس از تنبیه پدر، دست به خودکشی زده است.
۳۰ اردیبهشت ۹۵ در مشهد، به دار آویختگی دختری ۱۸ ساله گزارش شد. او برای کنکور درس می خواند و علت خودکشی وی افسردگی اعلام شد.
۱۱ خرداد ۹۵ در تهران؛ دختر ۱۴ ساله بعد از تعطیلی از مدرسه خود را حلقآویز کرد. ساعت ۴ بعد ازظهر بود که زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از خودکشی دخترش خبر داد. دانش آموز کلاس هشتم وقتی از مدرسه به خانه بازگشت، اقدام به خودکشی کرده بود.
۱۸ خرداد ۹۵ در تهران؛ دانش آموز دوم دبیرستان پس از امتحان ادبیات خود را در سرویس بهداشتی مدرسه حلق آویز می کند.
در این میان هستند دانش آموزانی که اقدام به خودکشی می کنند و خوشبختانه این عملشان موفقیت آمیز نیست؛ اما در عین حال آمار این اقدامها در هیچ کجا هم ثبت نمیشود و کسی هم به آنها رسیدگی نمی کند.