در سالیان نه چندان دور گذشته،اولویت خرید خانوارها مشمول ادوات و وسایل مورد نیاز می شد و در مرتبه بعدی اگر هزینه و دخل و خرج خانواده ها در شرایط مطلوبی قرار داشت تهیه کالاهای غیر ضروری نیز مدنظر قرار می گرفت.
اما در سالیان اخیر،هجمه کالاهی لوکس و افزایش سرسام آور تبلیغات،تغییراتی جدی را در اولویت گذاری های برخی خانوارها ایجاد کرده است و بعضا مشاهده می شود در دایره رقابت ظاهری و چشم و هم چشمی های بی معنا، سیر خرید کالاهای غیر ضروری و لوکس ، با شیبی تند رو به فرونی رفته است.
در علم جامعه شناسی و مطالعات اجتماعی،از این پدیده تحت عنوان مصرف گرایی یاد می شود،البته جامعه شناسان این پدیده و ناهنجاری رفتاری را صرفا و مطلقا،منحصر به ایران نمی دانند و به واقع از قرن نوزدهم به بعد،شاهد رشد فزاینده و تصاعدی جریان مصرف گرایی در کلیت جهان هستیم که تنها تفاوت موجود، متناسب با فرهنگ حاکم بر جوامع به شدت و ضعف این پدیده در میان عموم مردم باز می گردد.
در چنین شرایطی،توانمندی مالی فرد مطرح نیست،بلکه آنچه که در صدر و اولویت قرار می گیرد معطوف به کشش ذهنی فرد در فضای مصرف گرایی است و بس،به واقع در این عرصه احساس نیاز واقعی،فرد را به سمت خرید سوق نمی دهد،بلکه زرق و برق کالا در رقابت داشتن و خریدن کالاهای لوکس است که حرف نخست را می زند و تعیین کننده نوع،شکل و میزان خرید خواهد بود.
در چنین شرایطی،نباید از نوع عملکرد و فعالیت تولید کنندگان نیز به سادگی گذشت،توزیع اقلام و محصولات بی کیفیت از تاکتیک های برخی از تولید کنندگان محسوب می شود تا خریدار را مجددا مجاب به تهیه و خرید کالا نمایند.
به تعبیری می توان گفت اصلی ترین هدف تولید کالاهای بی دوام و بی کیفیت،کسب سود بیشتر در سایه مصرف گرایی و اسراف است.
مصطفی عبدالمجیدی خانزاده،جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران،در تشریح پیشینه و ریشه شکل گیری مصرف گرایی در جوامع عنوان کرد:با صنعتی شدن کشورهای توسعه یافته،میل به کسب سود و درآمد بیشتر به نحو فزاینده ای اوج گرفت و به تبع عموم مردم به عنوان بازار مصرف،در هدفگذاری کشورهای مبتنی بر نظام سرمایه داری،تعریف شدند و برنامه های بسیاری برای جذب افکار عمومی به سمت خرید و تهیه کالاهای تولیدی لوکس و مصرفی تنظیم و طراحی شد.
وی افزود:فن تبلیغات نیز به مدد این جریان آمد و عرصه بگونه ای پیش رفت که در حال حاضر تبلیغات،تعیین کننده نهایی فروش کالاها به شمار می رود نه احساس نیاز واقعی.
عدالمجیدی خانزادی گفت:به تبع چنین جریانی،حرص و ولع مردم برای ثروت اندوزی را تشدید می کند زیرا برخی گمان می کنند در این رقابت مصرفی،عدم توانمندی مالی باعث بازماندن آنها از دیگران می شود.
جامعه شناس و آسیب شناس مسائل اجتماعی عنوان کرد:در چنین شرایطی غلبه ثروت اندوزی بر نوع دوستی، همبستگی،اخلاق و نظام ارزشی را تحت الشعاع قرار می دهد و استمرار و تشدید این روند می تواند جامعه را به مرز تباهی و اضمحلال بکشاند.
**وقتی مصرف گرایی،منزلت اجتماعی را ذبح می کند
برخی کارشناسان معتقدند،شیوع مصرف گرایی در موارد حاد به ذبح منزلت اجتماعی واقعی و انسانی در جامعه منتهی می شود زیرا در جامعه مصرف گرا،منزلت افراد با کالا و محصولاتی که تهیه و خریداری می کنند سنجیده می شود و به واقع گوشی همراه،خودرو،لباس های مارک،فریم عینک،برند،عطر،ادکلن،ویلا و...است که به انسان ارزش و قیمت می بخشد.
حمید روزبهانی،جامعه شناس در این خصوص می گوید:بدون شک،برخورداری و استفاده از محصولات با کیفیت،خوش ساخت و زیبا برای همگان مطلوب و خوشایند است،اما زمانی این اصل به ناهنجاری مخرب مبدل می شود که افراد،فراتر از نیاز خود و در سایه تبلیغات سنگین،در موج هیجانی،احساسی و زودگذر،نسبت به خرید محصولات و کالاهای تولید و عرضه شده در جامعه مبادرت ورزند.
وی افزود:در چنین شرایطی،موج احساسات بر عقلانیت و منطق غلبه پیدا می کند و این تبلیغات هستند که برخی افراد را همچون امواج قلطان به نقطه موردنظر خود سوق می دهند.
** مصرف گرایی،مسیر تحقق سیاست های مقاومتی را ناهموار می سازد
کارشناسان معتقدند،مصرف گرایی با روح و نفس اقتصاد مقاومتی در تضاد است،زیرا تکیه اقتصاد مقاومتی بر بهره گیری از ظرفیت های داخلی است،اما مصرف گرایی،جایی برای حمایت از تولید داخلی باقی نمی گذارد و در چنین عرصه ای تجملات و رقابت برای تصاحب مارک ها و برندهای تولیدی است که افراد را به تکاپوی خرید وا می دارد.
چه بسیار افراد و گروه هایی که شبانه روز تلاش می کنند،اما در نهایت هزینه کرد درآمدی خود را صرف امور حاشیه ای و فرعی می کنند،آنچه که می تواند در این وادی به عنوان عنصر اصلاح گر به مدد اقتصاد مقاومتی بیاید،اصلاح الگوی مصرف در جامعه است.
برخی گمان می کنند اقتصاد مقاومتی به معنای ریاضت کشیدن و دشواری است،اما در واقع امر،اصل اساسی در این عرصه به ظرفیت های درونی واتکای به تولید داخلی معطوف می شود و به تبع در چنین شرایطی،جامعه در حد نیاز خود و نه بر اساس هیجانات به تهیه اقلام ضروری می پردازد.
نقش ارتقای سواد رسانه ای،آموزش و فرهنگ سازی نیز در مقابله با مصرف گرایی بسیار حائز اهمیت و خطیر است،در چنین شرایطی افراد و گروه های اجتماعی خود را در برابر تبلیغات پر زرق و برق رسانه ها،شبکه های ماهواره ای و...نمی بازند و تلاش می کند در چارچوب متعارف خرید و هزینه کند.
پرهیز از افراط و تفریط از ارکان اصلی و حائز اهمیت در تحقق این امر خطیر به شمار می رود و به تبع در این شرایط،جامعه نیز به نحو مطلوب و شایسته ای به سمت پیشرفت،توسعه و شکوفایی در ابعاد و عرصه های گوناگون اعم از اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و...گام بر می دارد.
امید آن می رود در سالی که از سوی مقام معظم رهبری به اقتصاد مقاومتی،اقدام و عمل مزین شده،نهادهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه بستر و زمینه تحقق منویات و تاکیدات معظم له را به نحو شایسته ای،فراهم و هموار سازند که راز و رمز پویایی و بالندگی کشور در تحقق سیاست های طراحی و ابلاغ شده در این حوزه خلاصه می شود و بدون تردید ثمره حصول آن در ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی همچون حفظ آرامش ،جلوگیری از شکاف طبقاتی،حصول حداکثری عدالت اجتماعی،کاهش ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی قابل لمس خواهد بود.