این جوان که ٢٥ سال دارد در اعترافاتش گفت وقتی دست به قتل زد که صحنه گلاویزشدن مادرش با مقتول را دید. شهریورماه سال جاری مسئولان حراست بیمارستانی در شهرستان عنبرآباد به پلیس خبر دادند جسد مرد جوانی را جلوی بیمارستان پیدا کرده‌اند. وقتی مأموران به محل رسیدند، تیم پزشکی گزارش دادند بعد از پیداکردن مرد جوان در ماشینی مقابل بیمارستان، کار امداد‌رسانی را آغاز کردند اما ضربات مهلکی بر بدن این مرد وارد شده و او جانش را از دست داده بود و عملیات احیا هم نتوانست به این مرد کمک کند.  افرادی که در محل پیداشدن جسد زندگی می‌کردند به پلیس گفتند جوانی را دیده‌اند که ماشین را در محل رها کرده و رفته ‌است اما نمی‌دانند چه کسی بوده تا اینکه تحقیقات بعدی پلیس نشان داد مقتول مدتی بود به خانه زن جوانی رفت‌وآمد داشت.

 

آن‌طور که شواهد نشان می‌دهد او پیش از این رفت‌وآمد، با شوهر این زن دوست بود اما بعد از مشکلاتی که برای خانواده به وجود آمد، رفت‌وآمد مقتول نیز به خانه آنها بیشتر شد.  همچنین مأموران متوجه شدند روز حادثه درگیری شدیدی بین مقتول و پسر خانواده اتفاق افتاده‌ است بنابراین احتمال قتل به دست پسر جوان خانواده برای پلیس قوت گرفت. در بازجویی از اعضای خانواده متهم تحت تعقیب، مأموران فهمیدند ظن آنها درست و قاتل، پسر جوان خانواده‌ است.

 

مادر خانواده در بازجویی‌ها گفت: مقتول قصد تجاوز به من را داشت و پسرم به کمکم آمد و من را نجات داد. او بعد از این حادثه فرار کرد و من نمی‌دانم کجاست.  درحالی‌که تحقیقات پلیس ادامه داشت، ردیابی‌ها به نتیجه رسید و آنها متوجه شدند متهم بعد از قتل به تهران فرار کرده و در یکی از محله‌های جنوبی شهر ساکن شده‌ است. با شناسایی مخفیگاه این جوان، پلیس در یک اقدام غافلگیر‌کننده او را بازداشت کرد. مرد جوان در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل پدرم به دلیل یک تصادف منجر به فوت به زندان افتاد. پول دیه‌ای که باید می‌دادیم را نتوانسته‌‌ بودیم تأمین کنیم و گرفتاری‌های زیادی داشتیم. مقتول از دوستان پدرم بود و زمانی هم که پدرم بیرون از زندان بود، به خانه ما رفت‌وآمد می‌کرد. از وقتی پدرم به زندان افتاده‌ بود او بیشتر به خانه ما می‌آمد و به قول خودش می‌خواست مشکل ما را حل کند. با اینکه من و برادرم بزرگ بودیم و می‌توانستیم از عهده مشکلات خانواده برآییم اما دست‌بردار نبود و می‌گفت می‌خواهد کمک کند.  متهم گفت: روز حادثه من سر کار بودم که مادرم زنگ زد و گفت کمک لازم دارد و مقتول می‌خواهد به او تجاوز کند. صدای درگیری می‌آمد بلافاصله به سمت خانه حرکت کردم و وقتی وارد شدم دیدم مقتول به مادرم حمله کرده و با او گلاویز شده ‌است.

 

او می‌خواست به مادرم تجاوز کند. وقتی این صحنه را دیدم دیگر معطل نکردم، اسلحه شکاری که متعلق به برادرم بود را برداشتم و به سمت مقتول نشانه گرفتم. او وقتی این صحنه را دید ترسید، به من حمله و تلاش ‌کرد اسلحه را از دست من بگیرد اما من مقاومت کردم. در این درگیری نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که اسلحه شلیک و تیر به قلب مقتول برخورد کرد. خودم از دیدن این صحنه خیلی ترسیدم و ناراحت شدم. چون قصدم این نبود که او را بکشم می‌خواستم بترسانمش تا مادرم را رها کند و به او تجاوز نکند. به‌همین‌خاطر هم مقتول را سوار ماشین خودش کردم و به سمت بیمارستان رفتم.  متهم ادامه داد: وقتی رسیدم ماشین را جایی پارک کردم که مرد زخمی را ببینند و کمکش کنند اما خودم فرار کردم چون از بازداشت‌شدن می‌ترسیدم. به تهران آمدم و زندگی مخفیانه‌ای را شروع کردم تا اینکه بازداشت شدم.  با توجه به اعترافات متهم، قرار بازداشت برای او صادر شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.