میگویند تاریخ همیشه تکرار میشود، این روزها نیز میتوان این مَثل معروف را در بین دهها مشکل بیماران به وضوع مشاهده کرد، همین دو سال پیش بود که بیماران از گرانی و کمبود دارو رنجها به خود دیدند، حتی به یاد آوردن آن روزها نیز آدمی را میرنجاند، آدمهای که مُردند و بیمارانی که با لبخند خداحافظی کردند و زجرهای که گفتنی نیست، و به گفته وزیر بهداشت که اذعان داشت زمانی بود که اگر پول هم داشتی دارو نبود.
روزهای که کسی نمیدانست در کشور چه اتفاقی میافتد، روزهای که در بیخبری مردم 400 قلم داور دچار کمبود شده بود، دارو به طُرق مختلفی وارد کشور میشد، حال میخواست از طریق چمدان و یا هواپیما باشد و یا از کشورهای درجه سه؛ مهم آوردن دارو و رساندن به بیمار بود، کما اینکه بیماران بسیاری نیز جان دادند.
بیماران با آمادگی وارد داروخانهها شوند/بیمهها در خواب زمستانی
حال بیماری که وارد داروخانه میشود حال عجیبیست، اگر در خوشبینانهترین حالت دارو موجود باشد، باید مراقب ایست قلبش باشد، این روزها دیدن قبضهای سفید هزینههای دارو سختتر از گذشته شده است،کما اینکه با یک تکذیبیه نیمبند گرانی دارو نیست میشود. در نهایت بهترین توصیه به بیماران این است که بیماران با آمادگی وارد داروخانهها شوند.
دارو گــــــــــــــــــــــــــــــران شد، ولی چراغ خاموش
هنوز دو روز از فصل زمستان نگذشته که سرمای گرانی دارو بر صورت بیماران سیلی میزند، کما اینکه صدایشان نیز به جای نمیرسد، با این حال دُری - عضو هیئت مدیره انجمن داروسازان ایران از گرانی داروها به صورت چراغ خاموش به دلیل عدم تعهد بیمهها خبر میدهد و میگوید: «بیماران که چندی قبل باید 10 درصد فرانشیز دارویی را میپرداختند هماکنون باید 30 درصد پول دارو را از جیب بپردازند».
همین خبر کافی بود تا گفتوگوی ویژه تلویزیونی برای گرانی دارو گذاشته شود کما اینکه در وانفسای مطالبات صنفی داروسازان بار دیگر مشکلات بیماران کمرنگ شد و مطالبه گرانی دارو به دلیل عدم حمایت بیمهها به مسائل دیگر سوق پیدا کرد.
هنوز سیلی دومین روز سرد زمستانی به دلیل خبر گرانی دارو نگذشته است که در دومین هفته دی ماه ناله بیماران به آسمان بر میخیزد کما اینکه هوا نیز صورت خوش نشان نمیدهد و رنگی سیاه به خود گرفته است، باز هم گرانی ولی این بار متفاوتتر از گرانیهای دیگر ...
داروی دیروز صفر ریال؛ امروز یک میلیون
بیماری که رنج دیالیز کشیده و حال؛ پیوند کلیه زده است ارتباط تلفنی با خبرگزاری برقرار میکند و از گرانی عجیب داروی مورد نیازش گلایه میکند: «من بیمار پیوند کلیه هستم، چند ماه بود که خبری از داروی «سلسپت» تولید کارخانه داروسازی زهراوی نبود، (کارخانه زیر مجموعه تامین اجتماعی) حالا در داروخانه آورده اند ولی پول میگیرند! چون قبلاً اصلاً پولی پرداخت نمیکردیم و در نهایت 900 تومان میپرداختیم ولی الان باید 123 هزار تومان برای 240 قرص 500 میلی برای «سلسپت» بپردازم»
او که از مشکلات چند ماه اخیر به دلیل کمبود دارو و تغییرات پشت سر هم داروهای جایگزینش دل خوشی ندارد، ادامه میدهد: « الان ما که نمیتوانیم این مبلغ را پرداخت کنیم، دفترچه خدمات درمانی هم داریم (بیمه سلامت ایرانیان) مجبور هستیم این دارو را تهیه نکنیم، خیلی خوشحال شده بودم این دارو باز هم به بازار آمد ولی چه فایده - دیگه پولی شده و بدی آن هم این است که به ما نمیگویند گران شده؛ چون وقتی رفتم این دارو را بگیرم - آخر کار متصدی داروخانه فیش 123 هزار تومانی به دستم داد و وقتی هم فهمید پول ندارم بهم تندی کرد که چرا وقتش را گرفتم، ما که اطلاع نداشتیم این همه داروهایمان گران شده!»
ناله از بیمار - تکذیب از مسئول
این بیمار از گرانی دارو و داشتن دفترچه بیمه سلامت ایرانیان سخن میگفت و نکته جالب این بود که چقدر سخن مسئولان ما با گفتههای مردمانمان تضاد دارد، حکایت عجیبی است، هنوز چند روزی از گفتوگوی ویژه خبری در تلویزیون نگذشته، برنامه ای که در آن "کیوان تاجبخش" مدیرکل دفتر امور بیمههای تکمیلی، دارو و تجهیزات پزشکی سازمان بیمه سلامت ایران با چنان صدای رسایی در خطاب به سئوال مجری برنامه درباره گرانی دارو به دلیل کاهش پوشش بیمهای، این مسئله به شدت تکذیب کرد! حال سخن چه کسی را باید باور کرد؟ گرانی دارو و یا تکذیبیههای که رنجی از درد بیماران نمیکاهد.
تأمین اجتماعی در خواب یا بخواب
عدم پوششهای تامین اجتماعی نیز حکایت خود دارد، مسئولان این سازمان هم که اصلاً زحمت این تکذیبیهها را به خود نمیدهند و کمتر مواقعی است که مسئولی از این سازمان به خود زحمت دهد و درباره مشکلات بیمه ای بیماران و کاهش پوششهای بیمهای صحبتی کند، ولی پای مباحث سیاسی که شود همه پا به کار میشوند، از پایگاه اطلاع رسانیشان گرفته تا نشریه تامین اجتماعی که پروندهها در موضوعات ذینفع خود میبندند، البته برخی مواقع تکذیبیههای نیز صادر میکنند به مانند عدم قطع بیمه تاکسیرانان؛ ولی در نهایت وقتی مطالبه مردمی را پیش روی خود میبینند به ماده و قانون متوصل میشوند که ای داد پول نداریم و قانون به ما اجازه نمیدهد.
با این وجود بار دیگر به سراغ رسول دیناروند معاون وزیر بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو میروی تا علت این گرانیهای عجیب و چراغ خاموش دارو را از وی جویا شوی که وی نیز در پاسخ به این مشکلات دست به دامن قسم و آیه میشود و میگوید: «باور کنید ما یک ریال افزایش قیمت نداشتهایم، باز هم کاهش حمایت بیمه هاست!!!»
و وقتی از دیناروند درباره اینکه چرا سازمان غذا و دارو که یکی از وظایفش تعیین و رصد قیمت دارو است به بیمهها اعتراض نمیکند؟ میگوید: «این همه اعتراض رسانه ای داریم مطمئن باشید 100 برابر آن در جلسات این موضوعات را پیگیری میکنیم» ... در نهایت رئیس سازمان غذا و دارو به این نکته نیز اشاره میکند که «نمیخواهیم کارهایی که سودی ندارد و موجب تضعیف دستگاههای اجرایی دیگر میشود انجام دهیم، ما هم مشکلات بیمهها را درک میکنیم!»
حکایت عجیبی است، بار دیگر بیماران باید به جز رنج بیماری، دغدغه و رنج بیپولی و کاهش حمایت بیمهها را نیز به جان بخرند، و ای کاش بیمهها آن جمله و کلام رهبر معظم انقلاب «بیمار جز رنج بیماری، دغدغه و رنج دیگری نداشته باشد» را روزی از پشت دفترچههای خود بزدایند.