خشخاش خانمان برانداز، گلی متفاوت و زیبا

به گزارشافکارنیوز،از جمله مشکلاتی که همواره کشورمان با آن دست به گریبان بوده و اثرات شوم بسیاری بر جامعه گذاشته، مقوله اعتیاد است. مشکلی که عوامل گوناگون، به ویژه همجواری کشورمان با کشوری بیشترین سطح زیر کشت خشخاش در جهان را دارد، در پدید آمدن آن نقش به سزایی دارد و موجب شده که همواره احتمال بازار یافتن مخدرهای جدید در کشورمان داغ باشد.

به عبارت بهتر، شیوع بالای اعتیاد به محصولات تهیه شده از شیره خشخاش در سالیان دور و دراز، همواره احتمال ابتلای بسیاری از مردم کشورمان به دیگر مخدرها را افزایش داده و به نوعی قبح اعتیاد را شکسته تا شاهد آن باشیم که شبیه دیگر کشورهای جهان، مخدرهای صنعتی به فاصله کوتاهی از کشف(!)، در کشورمان هم رایج می‌شوند و قربانی می‌گیرند.

این در حالی است که آگاهی بخشی به جامعه در این باره، در حد تولید چند برنامه تلویزیونی و نصیحت های مکرر و البته تکراری باقی مانده و تغییری در یان شیوه حاصل نیامده است تا به عنوان مثال، آگاهی بخشی در مدارس یا آموزش آکادمیک در دانشگاه ها، حکم تجویز واکنسی برای افراد در معرض خطر داشته باشد.

نمونه آن را به وضوح در محتوای خبری که درباره کاشت ماری جوانا در گلدان مقابل یک مجتمع مسکونی زدیم می‌توان یافت یا سراغ آن را از کامنت های درج شده ذیل خبر گرفت که اگر بخواهیم به سان یک محقق با آن برخورد کنیم، جامعه آماری خوبی برای استقرا گرفتن و نزدیک شدن به واقعیت های بطن جامعه به دست می‌دهد.

کافی است ببینم در شرایطی که برخی بر سر شاهدانه بودن یا نبودن گیاه در کامنت ها بحثداشتند و حتی اصالت آمریکای جنوبی این گیاه برایشان بحثبود(غافل از آنکه گیاهی مانند گوجه فرنگی هم سالهاست در کشورمان کاشت می‌شود ولی این موضوع تاثیری در اصالت آن که آمریکای جنوبی است، ندارد!) کم نبودند شمار کسانی که برای نخستین بار تصویر گیاهی را می‌دیدند که خیلی درباره آن شنیده‌اند.

شاید اگر نیم نگاهی به تصویر فوق بیاندازیم که از فروشگاهی در هلند گرفته شده، شگفتی مخاطب ایرانی از دیدن گیاه ماری جوانا برایمان قابل درک باشد؛ همان گونه که دیدن خشخاش برای هلندی ها در زندگی روزمره شاید سوالی در ذهنشان پدید نیاورده و پیرو آن درنیافته اند که این گل متفاوت و چه بسا زیبا، چه زندگی ها که بر باد نداده است!

این در حالی است که وقتی می‌بینیم میزان شیوع مخدری در کشورمان زیاد است، منطق حکم می‌کند درباره آن روشن گری کرده و به جای نصیحت کردن، کاری کنیم که جامعه خود به جنبه های افیونی آن پی برده و با این مکانیزم به مقابله با آن برویم ولی تا چه اندازه این مسیر را پی گرفته ایم؟

اکنون اگر توجه کنیم که کارشناسان، ناآگاهی را یکی از دلایلی می‌خوانند که موجب سوق دادن افراد به سمت اعتیاد می‌شود، درخواهیم یافت که آگاهی دادن در این باره تا چه اندازه می‌توان مهم باشد و چه بهتر که این آگاهی دادن از جنس معرفی، ارائه نتایج علمی و واگذاردن نتیجه به مخاطب باشد.

اینجاست که اگر رو به دور و اطرافیان خودمان کرده و از ایشان بپرسیم که به عنوان مثال شیشه چیست یا کراک چه اثراتی به همراه میآورد، خواهیم دید اغلب جز کلیاتی مبهم، چیزی نمیدانند، نظری درباره ظاهر آنها ندارند، چگونگی استعمال آنها را نمیدانند و قادر به تشخیص مصرف کنندگان آن نیستند و در نتیجه درکی از اثرات آنها هم ندارند؛ با این همه ناآگاهی، آیا توقعی غیر از این میتوان داشت که روز به روز مهار غول اعتیاد سخت تر و سخت تر شود و شمار مبتلایان به آن افزون گردد؟!