افکارنیوز _ گروه فرهنگ و هنر:

با اینکه آثار باستانی فراونی مربوط به شش هزار سال قبل در نقاط اطراف تهران مانند چشمه علی، قیطریه، دروس، چیذر و مانند آن بدست آمده، تاکنون هیچ سنگ نوشته ای که نام تهران یا طهران به صورتی که از بدو تاریخ تا این اواخر متداول بوده، بدست نیامده است ولی نام تهران به عنوان روستایی از ری در قرن سوم هجری به بعد در رابطه با نام اشخاص برده شده است.

در میان جغرافیدانان اسلامی قرن سوم به بعد، اول بار نام تهران به وسیله حمداله مستوفی(قرن هفتم هجری) به عنوان یکی از چهار بخش شهر سابق ری برده شده است و از آن تاریخ تا حمله مغول(قرن هفتم هجری) هنوز تهران قریه ای بیش نبوده و براساس مدارک تاریخی دهات دولاب، تجریش و ونک از تهران مشهور بوده اند و یاقوت حموی در ۶۱۷ قمری گفته است که: «تهران یکی از قرای ری است. در میان این دو تقریباً یک فرسنگ فاصله است.

قریه طهران بسیار بزرگ و در زیرزمین ساخته شده و هیچ کس نمی تواند بر خانه های آن دسترسی یابد مگر آنکه خود طهرانی ها بخواهند… به گفته او طهران ۱۲محله داشته و دارای شبستان ها و باغات بسیار بوده است». آثار البلاد و اخبار العباد نیز کتابی است از زکریا بن محمد بن محمود قزوینی(۶۰۵ تا ۶۸۲ ه. ق.) در اصل به زبان عربی و در سال ۶۷۴ ه. ق. به رشته نگارش درآمده‌است.

کتاب به طور کلی در مورد جغرافیای جهان و از مهم‌ترین کتاب‌ها در زمان نگارش خود بوده‌است. سه مقدمه دربارهٔ نیاز به پدید آمدن شهرها و تأثیر شهرها در ساکنان آنها و اقلیم‌های زمین دارد و پس از آن هفت فصل دربارهٔ هفت اقلیم.

در بخشی از این کتاب نیز آمده است: تهران قریه ای است از قرای ری، مشتمل بر بساتین و اشجار بسیار و شمار بی شمار؛ اهل آنجا را به زیرزمین، خانه هاست، چون سوراخ موش دشتی. وقتی که دشمن قصد آنها کند به آن زیرخانه ها پنهان شوند و دشمن چند روزی محاصره آن ها می نماید و برمی گردد؛ و چون برمی آیند از زیرزمین فساد بسیار می کنند از قتل و نهب و قطع طریق و اکثر اوقات آنها از اطاعت ولات و سلاطین عصیان ورزند، و حیله برای ضبط آنها به جز مدارا نیست. در آن قریه دوازده محله است که پیوسته با همدیگر در محاربه و مخالفه باشند.

و چون به اطاعت سلطان درآیند و متفق شوند بر ادای خراج، عامل آنها، کلان سالان قریه را جمع کند و طلب خراج می نماید. یکی از آنها مرغی را به دیناری در خراج می دهد و دیگری تغاری را به دیناری حساب نماید و بر این وجه ادای خراج می نمایند و اگر در مقام عصیان آیند، هیچ تلاش سود ندارد و منتظر فتنه و فسادند.

در زراعت گاو را کار نفرمایند از خوف آن که اگر از اطاعت بیرون روند و عساکر و افواج برای اسر و نهب آنها از سلطان وقت برسد، عوامل آنها به تاراج می رود و همه زراعت را به کلند (کلنگ) کنند و دواب و مواثی نگاه دارند، از آنکه اعدای بسیار در کمین دارند و فواکه آنجا بسیار خوشگوار باشد، خصوصاً انار که مثل آن در هیچ یکی از بلاد موجود نیست. ترجمه محمد مراد ابن عبدالرحمن (قرن یازدهم)