مدتهاست که موضوع فرزندآوری و افزایش جمعیت مطرح شده است آهنگ رشد جمعیت از دهه ۶۰ شروع شد و تا آخرین سرشماری که در سال ۱۳۹۵ انجام گرفت به ۱,۲۴ صدم درصد رسید؛ اما از آن سال تاکنون همان روند کاهشی ادامه پیدا کرده بهطوریکه الان به زیر یک درصد حدود ۰.۷۷ صدم درصد رسیده و این خود هشداری برای کشور است.
براساس آنچه از تحقیقات مشخص است ساختار غالب جمعیتی کشورمان را ساختار میانسالی تشکیل میدهد درحال حاضر حدود ۲۴ درصد از جمعیت کشور را کودکان و نوجوانان زیر ۱۵ سال تشکیل میدهند، ۲۵ درصد از جمعیت کشور شامل جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله و ۴۴ درصد میانسال و مابقی هم سالمندان بالای ۶۵ سال هستند.
علاوه بر سالمند شدن جمعیت کشور از سال گذشته تا الان آمار موالید در برخی مناطق افزایش و در مناطقی هم کاهش پیدا کرده و سن امید به زندگی در ایران هم اکنون به ۷۴ سال رسیده است.
کاهش سن امید به زندگی و تعداد موالید بیانگر هشدار جدی برای سالهای آینده است و بر همین اساس توجه به فرزندآوری و عبور از تک فرزندی موضوعی است که بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد.
تکفرزندی اساساً یک مسئله مدرن است
حجت الاسلام والمسلمین محمد امین نخعی کارشناس تعلیم و تربیت و عضو میز تعلیم و تربیت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرنگار مهر و با اشاره به مورد آسیبهای تک فرزندی گفت: مسئله تکفرزندی اساساً یک مسئله مدرن است و در سنت ایرانی و اسلامی ما هیچوقت یک پدیده قابلاشاره نبوده است نه اینکه بگویم ما در تاریخ ۵۰۰۰ سال گذشته کسی را نداشتهایم که تکفرزند باشد اما هیچوقت تبدیل به یک رویه نشده است.
وی ادامه داد: این رویه کاملاً مدرن است و دو دلیل هم دارد اگر شرقی به آن نگاه کنیم، شدت توسعه انسانی در کشورهایی مثل چین، فیلیپین و اندوزی باعث شده است که سیاستمداران و حاکمیتها تصمیم بگیرند که بیش از یک بچه را از جهت اجتماعی پشتیبانی نکنند گاهی سیاستها به نحوی سختگیرانه است که اصلاً اجازه بیش از یک فرزند را ندارید.
نخعی با بیان اینکه با پدیده جدی تکفرزندی در جامعه شرقی مواجه هستیم اظهار کرد: در جامعه غربی نیز مقتضیات سرمایهداری و صنعتیشدن، باعث شده است تا ما به سمت تکفرزندی برویم یعنی اولاً پدیده ازدواج اصلاً پدیده رایجی نیست و خیلی سخت اتفاق میافتد که زوجین بخواهند به هم تعهد بدهند و اگر هم تعهدی باشد، تنظیم روابط اقتصادی خانواده خیلی سخت است زوجین وقت چندانی ندارند و تمام وقتشان را درگیر مسائل اقتصادی هستند و عملاً به بیشتر از یک فرزند نمیتوانند فکر کنند. ازدواج در سنین بالا هم میتواند به این مسئله دامن بزند.
تکفرزندی یک آسیب و یک اشتباه است
این کارشناس تعلیم و تربیت با بیان اینکه در ایران هم این اتفاق زمینه غربی دارد گفت: ما در فرایند مدرنیزاسیون که قبل از انقلاب با اصل ۴ ترومن خیلی مطرح شد و با سیاستهایی مثل کنترل فرزند، با یک پدیدهای مواجه هستیم به نام تکفرزندی که باید راجع به آن صحبت کنیم و از این جهت که ما نمیتوانیم در سنت و آیات و روایات به دنبال مسئله تکفرزندی بگردیم اصلاً مسئله مطرح نبوده و خیلی نادر بوده است مثل یک بیماری که از هر ۱۰۰ هزار نفر یک نفر به آن دچار شوند.
وی ادامه داد: بنده بهعنوان یک بیماری عرفی با این مسئله مواجه نمیشوم من معتقدم تکفرزندی یک آسیب و یک اشتباه است سیاستگذاران تربیتی باید این را بهعنوان یک اشتباه به زوجین تفهیم کنند زوجین نباید فکر کنند که تکفرزندی مثل افسردگی و… یک اتفاق طبیعی است میل به تکفرزندی در مادر و پدر قطعاً یک مشکل است پشتیبانی نکردن از چند فرزند برای یک پدر بیماری است و این افراد باید درمان شوند. بهترین درمان هم این است که بچه بیاورند.
نخعی گفت: والدین باید بدانند با تکفرزندی به یک تمدن و یک جامعه ایمانی ضربه میزند ومشاعا در این گناه اجتماعی شریک هستند اگر ملیگرا باشند باید به ایرانی بودن فکر کنند و اگر مسلمان هستند به کمشدن از لشکر مؤمنین فکر کنند. مخاطب من فکر میکند این حرفها خیلی قدیمی و پوپولیستی است من با یک ادبیات مدرن از آسیبزا بودن پدیده تکفرزندی حرف میزنم اگر مسلمان هستیم، برای تکثیر یک مؤمن متدین ایدهآل باید یک ملکات نفسانی داشته باشد و یک رذائل ی را هم نداشته باشد اگر هم این فرد غیرمسلمان است، من میگویم که هر آدمی باید به عنوان عضوی از جامعه یک استانداردهای رفتاری را با خود داشته باشد.
وی گفت: در هر مکتبی شاخصههایی وجود دارد تمام ملکات اخلاقی در روابط اجتماعی ایجاد میشود؛ شما تا در موضع دعوا کردن قرار نگیرید، نمیفهمید که صلح خوب است. تا وقتی که در یک بازی قرار بگیرید و از طریق خودکنترلی، موفق به دروغ نگفتن بشوید، آن وقت اهمیت راست گفتن را درک خواهید کرد. هر فعل و کنشی را که هنجار یا فضیلت اخلاقی، نام دارد، باید با مهارت اجتماعی به دست آورد.
زمینه کرامت در حالت تکفرزندی محقق نمیشود
این کارشناس تعلیم و تربیت گفت: فرد تکفرزند تا زمانی که به سن مدرسه رفتن و وارد شدن به گروه همسالان نرسد، طرز معمول جامعه ما که خانوادههای تکفرزندی در آپارتمانهای کوچک هست را به مانند خانههای بزرگ و ارتباطگرفتن با عمو و دایی و خاله و عمه را جز در عید نوروز نخواهد دید و لذا این بچه روابطش صرفاً با پدر و مادرش خواهد بود.
وی ادامه داد: همه میدانند که تفاوت نسلی میان پدر و مادر با بچه، فرصت بودن در رابطه اجتماعی بهمنظور کسب مهارت اجتماعی یا فضیلت اخلاقی را از او گرفته است. مادر و پدر هر چه که او بخواهد را در اختیارش میگذارند و دائماً نسبت به او ایثار میکنند و بچه دچار مسئله تعارض منافعش با دیگری نمیشود. مثلاً کریم یا بخیل بودن اساساً در نسبت با دیگران محقق میشود. زمینه کرامت در حالت تکفرزندی محقق نمیشود. شکوفا شدن بسیاری از استعدادها در روابط اجتماعی است.
نخعی گفت: دو چیز را در تکفرزندها میبینیم چون نمیتوانند دوستان جدیدی پیدا کنند و از امکانات آنها استفاده کنند لذا کاملاً در یک گوشه امن انزوا قرار میگیرند و یا این که وارد رابطه میشوند اما چون فرعون مآبانه رفتار میکنند و مانند حالتی که در خانه تجربه کردهاند توقع دارند که همه به حرف آنها باشند، لذا معمولاً در آغاز رابطه با سد محکم تعارض منافع مواجه میشوند.
این کارشناس تعلیم و تربیت گفت: قصه این است که حاکمیت بهصورت قهری در مدرسه یک فرصت ایجاد کرده است اما بهواسطه آموزشندیدن برای مهارتهای اجتماعی دوباره این بچه ضربه میخورد ظاهراً در جمع است اما در واقع در جمع نیست. ما با پدیده گوشهگیری تکفرزندها به دلیل نداشتن مهارتهای اجتماعی مواجهیم. داخل پرانتز عرض کنم که با وجود تفاوتهای مختلف در مکاتب روانشناسی رشد، گیتهای یادگیری هر چیزی اگر از سنش بگذرد دیگر بسته میشود. مثلاً باید در ۲ تا ۴ سالگی زبان را یاد بگیرید و اگر در این سن بچه به حرف آمد که هیچ؛ اما اگر سن آموزش زبان گذشت دیگر لکنتزبان در این کودک خواهد ماند من ندیدم کسی را که از کودکی لکنتزبان داشته و بعداً کاملاً درمان شده باشد.
وی با بیان اینکه رفاقت و مدارا با هم سن و هم جنس اگر از سنش بگذرد دیگر برگشتن و درمانکردن آن به این راحتی نیست اظهار کرد: لذا بعداً این فرزند گوشهگیر در ازدواج هم دچار آسیب خواهد بود. او همیشه در رابطههای یک طرفه که به او محبت بشود عادت کرده است. یکی از مشکلات ازدواجهای تکفرزندی، زوج، زوجه را مادر خود میداند و این مسئله در روابط زناشویی و…هم تأثیر میگذارد. به دلیل طبیعت ازدواج، مادر، فرزند خود را رقیب خود میبیند و این آسیب جدی تکفرزندی در ازدواجهاست. اگر دختر خانم مایل باشد که برای شوهرش مادری کند، تبدیل به فاجعه میشود.
والدین که دلشان برای فرزندشان بسوزد
نخعی با اشاره به زندگی تک فرزندان گفت: همه هنجارها و مهارتهای اجتماعی تمرین و تکرار محور و ملکات اخلاقی در تکفرزندها اساساً به نسبت همسالان خود که در خانوادههای چند فرزندی هستند یا کند است یا اساساً هیچوقت اتفاق نمیافتد. این آسیب طبیعی نیست؛ لذا توصیه میکنم به والدین که دلشان برای فرزندشان بسوزد و جلوی این مشکل را بگیرند.
این کارشناس تعلیم و تربیت تصریح کرد: خیلی طبیعی است که افراد تکفرزند بهواسطه این که پناهی ندارند، مستعد جذب به مواد مخدر هستند. این آرامش باید در جامعه و در همسالان پیدا شود که نمیشود. این که این بچه فضای آرامتری دارد و احتمالاً از لحاظ اقتصادی هم بیشتر تأمین است، دانشگاه خوبی میرود و مدرک بالایی هم میگیرد اما به سرعت فریب میخورد. انسان زمانی که در کودکی چند بار فریب خورده باشد، با احتیاط و دستبهعصا حرکت میکند. انگار که یک واکسن از بچه تکفرزند منع شده و او ناخودآگاه دچار برخی از انواع بزه میشود.
نخعی درباره میزان آمار این دست از مشکلات گفت: من آماری ندارم؛ اما تحلیلم این است که در محیطهای پسرانه، اگر فرد گوشهنشین باشد، در جمع پسرانه او با حالتهای دخترانهای مثل ناز دیده میشود. پسر باید اظهار نیاز کند نه این که ناز داشته باشد؛ حالا اگر این فرد صورت زیبایی هم داشته باشد و خانواده لباسهای زیبایی بر تن او کنند، مستعد آسیبهای جنسی هم خواهد بود. او مثل کرم بر سر قلاب است. در مدرسه و دانشگاه و محل کار اصلاً متوجه نمیشود اما مدام در محل سوءاستفاده قرار میگیرد. مثل یک انبار باروت مستعد ترکیدن هستند.
وی با اشاره به کیفیت زندگی و رشد کودکان تک فرزند بیان کرد: امروز پدرها نقش عابربانک را برای خود پذیرفتهاند و یک پدر خوب در تأمین رفاهیات بیشتر تلاش میکند. پس این موضع، حرف یک مادر است. من از این مادر میپرسم که شما از تربیت چه میفهمید؟ مگر این یک گاو است که باید در دامداری چاق بشود؟ تربیت به معنای ایجاد یک ملکه نفسانی و یا هنجار اجتماعی است. من منکر تمرکز نیستم ولی میگویم که با آوردن چند فرزند اجازه بدهیم که بچه ما مهارتها را در رابطه یاد بگیرد.
نخعی گفت: رابطه یعنی زندگی و زندگی انسانها بهصورت اجتماعی است. باید یک فضایی ایجاد بشود که فرد بتواند دروغ بگوید و وقتی که دروغ نگفت به او بگوییم: آفرین!
تشویق و تنبیه ابزار هر مربی است؛ حالا آیا مربی میتواند فرزندی که اصلاً امکان دروغگویی را ندارد، تنبیه یا تشویق کند؟ خیلی از ملکات نفسانی در اجتماع شکل میگیرد احدی از علمای تربیت، پروار کردن بچه را تربیت نمیدانند.