برای بسیاری از افراد دوران کودکی دورهای پر از شادی و خاطرات دلپذیر است؛ با این حال، برای برخی از کودکان این دوره ممکن است همراه با ترس، نگرانی و اضطراب باشد و عامل بروز چنین حالتی احتمال جدایی از افراد مورد دلبستگی است.
مطالعات نشان میدهد که اختلال اضطراب جدایی در میان اختلالات دوران کودکی شایعترین اختلال است (SAD).
فائزه مرادی روانشناس درمورد این اختلال روانی گفت: ویژگی اصلی این اختلال، ترس یا اضطراب بیش از حد در رابطه با جدایی از خانه یا اشخاص دلبسته است و این اضطراب فراتر از سطح رشد فرد است و موجب ناراحتی بیش از حد فرد میشود. فرد مبتلا در مورد سلامتی یا مرگ اشخاص دلبسته و در مورد وقایع ناگوار مانند گم شدن، برای خودشان نیز نگران است.
وی ادامه داد: این اختلال که با شکایات و ناراحتیهای جسمانی از قبیل سردرد و تهوع و ... همراه است، باید حداقل به مدت ۴ هفته در افراد کمتر از ۱۸ سال ادامه داشته باشد؛ هنگامی که جدایی رخ میدهد، کودک درگیر ترس از رسیدن آسیب به خود میشود و یا ترس از اینکه پدر و مادر او بر نخواهند گشت.
این روانشناس اضافه کرد: اضطراب جدایی میتواند منجر به ترس از مهد کودک و یا مدرسه شود، که در آن کودک از رفتن به مدرسه به دلیل ترس جدایی از پدر و مادر خودداری خواهد کرد. تحقیقات نشان داده است که وجود اضطراب جدایی در دوران کودکی زمینه ابتلاء به اختلال وحشت زدگی را فراهم میآورد.
این روانشناس با اشاره به اینکه پرخاشگری یکی از واکنشهای هیجانی و طبیعی هر فرد در برابر ناکامی و موقعیتهای ناخوشایند است افزود: کودکان خیلی زود در مییابند که از طریق ابراز خشم میتوانند به خواستهها و نیازهای خود برسند. دامنه پرخاشگری میتواند از اهانت لفظی تا خشونت فیزیکی متغیر باشد. کودکان پرخاشگر سعی میکنند از طریق خشونت فیزیکی یا لفظی بر کودکان دیگر مسلّط شوند؛ آنها ممکن است عصبانی، نگران، آزرده و ناامید از خود باشند، اما قادر به برخورد با این احساسات نبوده و یا رفتارهای خشونت آمیز را از الگوهای شخصیتی خاصی بیاموزند. آنها به دلیل احساس ناامنی سعی میکنند از طریق ناراحت کردن و ایجاد ناامنی برای دیگران به آرامش و امنیت برسند.
وی اضافه کرد: دوران پیش دبستانی سالهای مناسبی برای تشخیص، مداخله بهنگام و پیشگیری از مشکلات عاطفی و اجتماعی کودکان از قبیل پرخاشگری میباشد. در صورت عدم تشخیص به موقع پرخاشگری، ممکن است در دوران نوجوانی و بزرگسالی زمینه برای مشکالت جدیتر از قبیل قلدری کردن، آسیب رساندن به دیگران، افت تحصیلی، تجاوز به عنف، بیکاری، دزدی، قتل و اشکال دیگر بیماریهای روانی فراهم آید که منجر به بار اجتماعی و مالی عمده خواهد شد.
این روانشناس اضافه کرد: یکی از روشهای مداخله روانشناختی کودک، بازی درمانی است که در دنیای امروز تجلی پیدا کرده و به طور روزافزون در دنیای پیشرفته از آن استفاده میشود. بازی درمانی رویکردی با ساختار و مبتنی بر نظریه درمان است که فرآیندهای یادگیری و ارتباط طبیعی و بهنجار کودکان را پایه ریزی میکند. قدرت درمانی که در بازی درمانی نهفته است به طرق گوناگون مورد استفاده قرار میگیرد. درمانگران از این طریق به کودکانی که مهارتهای اجتماعی یا عاطفی شان ضعیف است، رفتارهای سازگارانه تری را میآموزند.
وی افزود: از جمله رویکردهای مؤثر بازی درمانی، رویکرد شناختی- رفتاری است. در بازی درمانی شناختی- رفتاری کودک کمک میکند تا شناختهای خود را شناسایی و اصلاح کند و یا آنها را بسازد؛ او علاوه بر کمک کردن به کودک در شناسایی تحریفهای شناختی خود، به او یاد میدهد که این تفکر ناسازگارانه را با تفکر سازگارانه تعویض نماید. بازی درمانی میتواند به صورت فردی و گروهی انجام شود. بازی درمانی گروهی پیوند طبیعی دو درمان مؤثر است. بازی درمانی گروهی یک فرایند روانشناختی و اجتماعی است که در آن کودکان از طریق ارتباط با یکدیگر در اتاق بازی چیزهایی را در مورد خودشان یاد میگیرند. بازی درمانی گروهی برای درمانگر فرصتی را فراهم میکند تا به کودکان کمک کند که چگونه تعارضات را حل نمایند.
وی تصریح کرد: طبق تحقیقات به عمل آمده، متوجه شدیم که بازی درمانی بر کاهش نشانههای اختلال اضطراب جدایی و پرخاشگری کودکان میشود.
این روانشناس گفت: کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی معمولاً زمانی به متخصص مراجعه میکنند که اختلال اضطراب جدایی موجب امتناع از مدرسه و یا علائم جسمانی شدیدی شده باشد؛ بنابراین شناسایی زودهنگام و طراحی و آزمودن درمانهای متناسب با سن برای کودکان خردسال لازم به نظر میرسد.
وی افزود: بازیهایی که این نشانهها را کمتر میکند بازیهایی است که در ابتدا خلق بچه را تنظیم کرده و سپس در شناخت کودک برای ترس از تنها ماندن تاثیر گذار است.
بازیهایی که باعث ارتباط بهتر کودک با والدین خود میشود شامل:
-بازیهای نمادین مثل عروسکهای نمایشی، حیوانات عروسکی، کتاب و دیگر اسباب بازیها و خاله بازی.
هدف از استفاده از عروسکها، تشویق کودک به صحبت در مورد روابطش با سایرین و کشف نگرانیهای اوست.
-بازی با خمیربازی رنگی موجب کاهش مقاومت کودک و افزایش انعطافپذیری او میشود.
-بازیهای عملکردی مثل جهیدن و تکان دادن و حرکات عضلات بدن است.
-بازیهای قاعده دار مثل لی لی و هفت سنگ که به صورت جمعی اجرا میشود و کودک پیروی از قوانین جمعی و پذیرش محدودیت ها را آموزش میبیند؛ و بازیهایی که باعث کنترل اضطراب جدایی میشود مثل قایم باشک که در کنار مادر انجام میشود و حتی بازی با توپ که گام به گام درمانگر و مادر و بچه از هم دور میشوند.