شیتو سعی کرد تمساح دیگری را به جای تمساح خود "پوچو" بیابد، که ۲۰ سال تحت مراقبت او زندگی میکرد و دارای دوستی عمیقی بودند.
او گفت که آن تمساح بزرگ را در یکی از رودخانهها با جراحات گلوله در نقاط مختلف بدنش پیدا کرده و به او کمک کرده تا گلولهها را درآورد و او را برای ترمیم زخم هایش از آب بیرون آورد.
شیتو توضیح داد که تمساح عظیم الجثه پس از بازیابی دوباره قدرت و بهبودی در ابتدا با او برخورد خشونت آمیز و وحشیانهای داشته، اما او موفق شده او را اهلی و رام کند و تمام روز در کنارش باشد. شیتو نشان داد که همسرش به رابطه او با این تمساح حسادت میکرد تا آنجا که او را ترک کرد، اما شیتو به غیبت او اهمیتی نمیداد و از عشقی که تمساح به او میداد راضی بود.
در ادامه "شیتو" توضیح داد که او سعی کرده است تمساح عظیم الجثه را از خود دور کرده و او را به رودخانهای که از آنجا آمده بود بازگرداند، اما او متعجب بود که تمساح جلوی خانه منتظر او میماند.