آندرو پیک، مشاور اسبق شورای امنیت ملی کاخ سفید در سه ماه اول ریاست جمهوری ترامپ، در تحلیلی با عنوان «چهار برداشت از سفر مصطفی الکاظمی به واشنگتن» در وب سایت مطالعاتی شورای آتلانتیک ایالات متحده نوشت:
این دیدار حاوی پیامی برای مخاطبین عراقی بود. الکاظمی که همزمان خواهان تعامل آمریکا با ایران است، نمی خواهد که با شبه نظامیان، برخوردی نظامی داشته باشد و مهمتر اینکه نمی خواهد ایران و آمریکا در خاک عراق با هم درگیر شوند. همین مقدار معمولا برای منافع امنیت ملی آمریکا کفایت می کند.
این دیدار نه یک امتیاز از طرف آمریکا به الکاظمی بود و نه پاداشی برای گام هایی که او برداشته بلکه ابزاری بود در رقابت برای نفوذ سیاسی میان آمریکا و ایران در عراق. تصادفی هم نبود که الکاظمی ماه قبل دیداری سطح بالا از ایران هم داشت. آن دیدار هم پیامی داشت برای همان مخاطبان عراقی درباره نفوذ ایران بر نخست وزیر تازه عراق همانطور که ایران در نوامبر گذشته هم از دیدار مقتدا صدر، روحانی عراقی برای ارسال پیام به معترضانی سود برد که علیه نفوذ ایران در امور عراق تظاهرات می کردند. ایران می خواست که معترضان بدانند که صدر برای محافظت از آنها دخالتی نخواهد کرد حال آنکه رهبری یکی از چندگروه شبه نظامی را برعهده دارد که می تواند از معترضان دفاع کند. در این گونه دیدارها، پیامی نمادین وجود دارد و نه لزوما نتایج فوری ای از حیث رویکرد سیاسی.
دومین ملاحظهای که باید در ذهن داشت اینکه دولت ایران، صاحب اختیارِ نخست وزیر عراق نیست، آمریکا هم نیست. من سالهایی که در وزارتخارجه آمریکا بودم (2017 تا 2019) با الکاظمی کار می کردم و همیشه عملگرایی او را می ستودم و نیز حمایتش از ملی گرایی عراقی و نیز گرایش های اصیلش به آمریکا را، ضمن اینکه اذعان داشتم که او هم همانند هر سیاستمداری دیگر در عراق، یک واقع گراست.
عراق به عنوان کشوری با اکثریت شیعه که اقتصادش با ایران در هم تنیده، بعید است رهبری داشته باشد که نگاهش به ایران همانند نگاه کشورهایی چون امارات و عربستان سعودی باشد. با این حال، اگر آمریکا با کارت های خود به درستی بازی کند، بعید است که عراقی ها، نخست وزیری از میان نیروی بسیج مردمی و متحدان سیاسی آن، انتخاب کنند. همین اندازه کفایت می کند تا تهدید عراق نسبت به شرکای آمریکا را محدود کرد و محیط سیاسی عراق را به گونه ای شکل داد که در هنگامه رقابت ما با ایران در عراق و منطقه، پیامدهای داخلی این رقابت در عراق هم کنترل شود. به همین دلیل است که ما نباید برای کاظمی شرط و شروط اضافی بگذاریم که نمی گذاریم.
سوم، عراقیها هم این دیدار را بیشتر بعنوان یک سرمایه شخصی برای الکاظمی می بینند تا پیامی درباره مناسبات دو جانبه. درعراق،آمریکا باید سیاستش را به نسبت افراد و نه نهادها تنظیم کند چرا که بازی سیاسی در عراق بر همین شیوه جریان می یابد. آمریکا نمی تواند مشکلات این دولت نوین عربی را حل کند همانطور که جنگ آمریکا در عراق به روشنی نشان داد که تلاشش شکست می خورد. اما آمریکا می تواند بر نتایج ضروری کوتاه مدت تمرکز کند بویژه آن دستاوردهایی که همزمان به سود آمریکایی ها و عراقیها است. بنابراین نباید رویکردهایمان را بر پایه چشم انداز بیست ساله عراق بنا کنیم. بی گمان در دهه های پیشرو نیز، سیاست در عراق همچنان تا حد زیادی بر مدار افراد می چرخد و رهبران نیرومند سیاسی به دنبال حامی خواهند بود.
دست آخر، تقریبا هر سیاستمدار ارشد عراقی، نوعی حمایت از یک یا چند قدرت منطقه ای دریافت خواهد کرد. در یک محیط سیاسی مرگ و زندگی، این یک ضرورت است. آمریکا باید بر همین روش بازی کند چرا که روش بازی همین است. ابزارهای این کار هم عبارتند از دیدارها، روادیدها، سرمایه گذاری، کمک و تحریم. هرچه که از این ابزارها در سطوح فردی بهتر استفاده شود تا افراد در محدوده خاکستری سیاست در عراق تنبیه شوند و پاداش ببینند، دستاوردهای بهتری نصیب آمریکا خواهد شد.
چهارم، همیشه خط قرمزهایی وجود دارد. حادترین مشکل راهبردی آمریکا، عناصری از نیروهای بسیج مردمی هستند که به ایران پاسخگویند. الکاظمی در مصاحبه مشترک مطبوعاتیاش با ترامپ، بطور کامل از پاسخ به پرسش های مربوط به شبه نظامیان شانه خالی کرد و در عوض بر کمک آمریکا علیه داعش و نیاز به تعامل اقتصادی تاکید گذاشت. ماه گذشته هم که در ایران بود، همین کار را کرد و متعهد به چیزی نشد.
سیاستمداران عراقی می خواهند در برابر نوک تیزتر رقابت آمریکا- ایران در عراق، سیاستی را دنبال کنند که شیطان نگر نیست. تابستان گذشته، به رغم انفجارهایی که در تاسیسات بسیج مردمی رخ داد، نه پارلمان عراق یک رای الزامی به خروج نیروهای آمریکایی داد و نه حمایتی سیاسی از اقدام های تلافی جویانه صورت گرفت، چرا که جنگ داخلی در عراق یک باخت سیاسی است. هم ایرانی ها و هم نیابتی هایشان این را می دانند که دست آخر، هیچ عراقی ای خواهان جنگ نظامی ایران و آمریکا در خاک عراق نیست. این برای آمریکا، یک پیروزی است که می شود شبه نظامیان را که موثرترین ابزار ایران هستند، محدود ساخت. الکاظمی نمی تواند مشکل هفده ساله ناشی از شبه نظامیان را چاره کند همانطور که خود آمریکا هم نتوانست. پس باید واقع بین بود.
در واقع در چهل سال رویارویی با ایران، آمریکا هرگز نتوانسته با موفقیت، مشکل حمایت ایران از شبه نظامیانی که بعنوان یک دولت در دولت عمل می کنند را چاره کند. پس آمریکا باید در محدوده خاکستری و برای موفقیت های محدود با تمام ابزارهایی که در اختیار دارد، رقابت کند. این دیدار، یک شروع خوب بود.