محرم که فرا میرسد، جهان جانی دوباره مییابد؛ شوری بزرگ برپا میشود؛ گویی تمام ذرات عالم نام حسین (ع) را زمزمه میکنند. یاد سیدالشهدا (ع)، همچون غریوی در زیر سقف دنیایی که آکنده از مادیگری و غفلت است، میپیچد، خوابآلودگان را بیدار و بیداران را هوشیار میکند.
اخبار مذهبی - گویی با گذر قرنها از آن رویداد بزرگ، هنوز هم فریاد سالار عاشورا را میشنویم که ندا در میدهد: «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»؛ بدانید که امیر بدنسب شما، مرا میانه دو امر مخیّر کرده است؛ پذیرش ذلت یا مرگ؛ ما و تن به ذلتدادن؟! هرگز! محرم سرآغاز یک دوره آموزشی فشرده است؛ فراگیری آزادهزیستن در ۱۰ روز؛ اینکه بیاموزی خون بر شمشیر پیروز است و بدانی که عذری برای در راه ماندن نیست؛ وقتی کارنامه حسین (ع) پیش روی توست.
به همین دلیل است که آغاز محرم، میتواند برای من و تو، یک شروع دوباره باشد؛ یک بازسازی بنیادین، یک خانهتکانی اساسی در ذهن و دل؛ فرصتی باشد برای چشیدن طعم واقعی انسانبودن و تمرینی باشد برای انسانیزیستن که حسین (ع)، با شهادت خود، راه را از بیراهه آشکار کرد و خواب خفتگان را بر هم زد؛ «و بَذلَ مُهجَتَهُ فیکَ لیَستَنقِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالةِ وَ حَیرَةِ الضَلالة».
کسوت عزاداری
در عزاداری بر سالار شهیدان (ع)، برکات فراوانی نهفته است؛ خود را شناختن و به خدا رسیدن، نخستین نعمتی است که عزادار حسین (ع) از آن برخوردار میشود. عزادار را باید سالکی دانست که در مسیری مقدس گام برمیدارد و هر لحظه از انوار قدسی بهرهای میبرد.
گریستن بر مصیبت حسین (ع)، آغاز یک تحول درونی است که بهتدریج، اطراف و جامعه را نیز، در برمیگیرد؛ تغییری که از درون میجوشد و پیرامون را از جلوه خویش آکنده میکند؛ عزادار در عاشورای تاریخی متوقف نیست؛ خود را در معرکهای میبیند که هر روزش عاشورا و هر مکانش کربلاست.
حسینیبودن، به یک روز و یک دهه خلاصه نمیشود؛ عزادار حسین (ع)، همیشه حسینی میماند و حسینی میمیرد. عزادار، عزاداری را تنها در ماتم و سوگ نمیبیند؛ خود را در ورطه رخوت رها نمیکند؛ از گریهکردنهایش بهانهای برای شانهخالیکردن از مسئولیت اجتماعی خویش، نمیتراشد؛ عزادار، داغ حسین (ع) را بر دل دارد؛ سالار تشنگان، سرور شهیدان و آزادگان، و حسین (ع) خود شهید راه عدالت و حقیقت است.
پس عزادار نمیتواند نسبت به عدالت بیتفاوت باشد و باید که آن را از خود آغاز کند؛ اینکه آیا در زندگی فردی و خانوادگی، اهل عدالت است؟ اینکه آیا در حیات او، هر چیزی در جای خود قرار گرفته است؟ آنگاه به اصلاح بپردازد و سپس، دیگران را به اصلاح تشویق کند.
عزادار، امر به معروف و نهی از منکر میکند؛ زیرا به یاد دارد که دلیل قیام حسین (ع)، چیزی جز این نیست و مگر میشود اهل امر به معروف و نهی از منکر باشی، اما از مسئولیت اجتماعیات، در قبال همکیشان و همنوعانت غافل شوی؟! عزادار حسین (ع) لباس خودبینی را از تن به در کردهاست؛ دیگر منیتی در کار نیست؛ عزادار از شهرت و مقام میگذرد تا امر سیدالشهدا (ع) را زنده کند؛ امری که در واقع، امر خداست.
اگر لباس عزای حسین (ع) را پوشیدهایم و خود را عزادار او میدانیم، باید از یاد نبریم که عزادار آلپیامبر (ص) بودن، مقامی است که به سادگی از آن هرکسی نمیشود؛ قبایی است که برازنده قامت هر مدعی نیست و آن ثوابی که معصومین (ع) برایش نقل کردهاند، آسان به دست نمیآید؛ مگر آنکه در مسیر حسینی بودن، حسینی زیستن و حسینی از این جهان رخت بربستن، حرکت کنیم و از خداوند بخواهیم که توفیقِ داشتن عنوان عزادار حسین (ع) را نصیبمان کند. شاید این محرم، آخرین محرم زندگی ما باشد.
عزاداری در کلام امامان (ع)
ابنقولویه به سند صحیح از امام باقر (ع) نقل کردهاست که فرمود: «در روز عاشورا باید بر [مصیبت]امام حسین (ع) گریست و هرکس در خانهاش باشد، به اهل آن توصیه کند که بر این ماجرا بگریند و به این دلیل، به هم تسلیت بگویند. چون این سنت را بهپا داشتید و در استمرار آن کوشیدید، در پیشگاه خدا ضمانت میکنم که ثواب دوهزار حج و عمره و جهاد در رکاب پیامبر اکرم (ص) به شما عطا شود.» (کاملالزیارات؛ ص ۱۷۴)
امام صادق (ع) در روایتی، صورت گریهکننده بر ماتم حسین (ع) را از آتش دوزخ ایمن میداند. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۵).
از امام هشتم، حضرت علی بن موسیالرضا (ع) نقل شدهاست که فرمود: «محرم ماهی بود که [حتی]مردم در زمان جاهلیت، قتال و جدال را در آن حرام میدانستند و این جفاکاران، حرمت محرم را نگه نداشتند و خون ما را حلال و احترام ما را نادیده گرفتند و اهلبیت ما را اسیر کردند، خیمههای اهلبیت را آتش زدند و اموال آنان را به غارت بردند و هیچ حرمتی برای رسولاکرم که سلام خدا بر او باد، در حق ما لحاظ نکردند.
روز شهادت حسین (ع) چشمهای ما را مجروح و اشک ما را جاری و عزیزان ما را شهید کردند. پس گریهکنندگان باید بر مثل حسین (ع) بگریند؛ زیرا گریستن بر او، گناهان را محو میکند.» (امالی صدوق، ص ۱۳۰)
دعبل، شاعر دلسوخته اهلبیت (ع)، نقل کردهاست که یکبار، بر امام رضا (ع) وارد شد، هنگامی که ماه محرم فرا رسیده بود. امام (ع) با دیدن دعبل، به وی فرمود: «آفرین بر تو! مرحبا بر یاریکننده ما با دست و زبانش ...ای دعبل، دوست دارم برایم شعر بخوانی که این ایام، زمان حزن ما و شادی دشمنان ماست.ای دعبل، کسی که بر مصائب ما، بگرید و بگریاند، حق تعالی، روز رستاخیز، او را در زمره ما محشور خواهد کرد.» (کاملالزیارات، ص ۱۱۲)