قصه با ماجرای فرزانه، دختر خانواده شروع میشود که برای مقطع دکتری در شهر تهران قبول میشود و به همین دلیل خانواده به تهران نقل مکان میکنند تا مراقب فرزندشان باشند. اما ورود به پایتخت، خواسته یا ناخواسته خانواده را درگیر موضوعات مختلفی میکند و دیگر خانوادهها هم پایشان به قصه باز میشود.
اخبار چهره ها - همین اتفاقات دستمایه قصه سریال تلویزیونی « پرگار » شد که شهرام شاهحسینی کارگردانی آن را بهعهده دارد و این شبها از شبکه یک پخش میشود. این سریال به تهیهکنندگی امیر پوررحمانی تولید شده که سابقه ساخت مجموعههایی با محوریت تعلیم و تربیت دارد. حالا او در تازهترین ساختهاش تلاش کرده از زاویهای تازه به این موضوع نگاه کند که مستثنا از کارهای قبلیاش نیست، اما اینبار بیشتر سراغ خانوادهها رفته است. در مجموع سریال تلویزیونی پرگار به نقش خانواده و تاثیرگذاری آنها بر فرزندان پرداخته کرده است. یکی دیگر از ویژگیهای سریال، پیچیدگی قصه است که شخصیتها را در معرض موقعیتهای متفاوت قرار داده است. گرچه برخی شخصیتهای قصه سر و شکل منسجمی دارند، اما برخی دیگر رها شدهاند. به همین دلیل در گفتگو با مرجانه گلچین بازیگر نقش محبوبه از این سریال و ویژگیهایش پرسیدهایم.
محبوبه مثل همه اشتباه میکند
شما قبل از شروع سریال در فضای اینستاگرام پستی مبنی بر اینکه نقشی متفاوت، جدید و جالب را در سریال پرگار داشتید، منتشر کردید. خودتان این شبها بیننده سریال هستید تا این تفاوت را بعد از تدوین به تماشا بنشینید؟
متاسفانه سریال را ندیدهام. به غیر از شب اول که پخش شد. زمانهایم را نتوانستم برای تماشای سریال هماهنگ کنم.
سر پروژه دیگری بودید که ندیدید؟
نه، کمی درگیر کارهای شخصی خودم بودم که نتوانستم ببینم.
شما در یک دهه اخیر با بازی در سریالهای طنز به عنوان بازیگری کمدی شناخته شدهاید و غیر از نفس گرم که تجربه نقش جدی بود، مرتب طنز بازی کردید، تا اینکه این طلسم را با بازی در سریال پرگار شکستید. خودتان فکر نمیکنید در طنز به تکرار رسیدید و بهتر است دوباره به نقشهای جدی ورود پیدا کنید؟
بعد از دههای که پشت سر هم کمدی بازی کردم، بسیار دلتنگ نقشهای جدی بودم و هستم. ضمن اینکه ورودم به بازیگری با کارهای جدی و ملودرام اجتماعی و عاشقانه بود، اما بعد از ۱۰ سال سکوت تصویری و بازی در سریال طنز بزنگاه، خط و مسیر بازیگریام تغییر کرد و به سمت ژانر کمدی رفتم.
این تغییر در خط مسیر بازیگری تعمدی بود یا اتفاقی؟
نه، کاملا اتفاقی بود، چون هر دو کار را دوست دارم چه جدی و چه طنز؛ ولی در مجموع دلم میخواهد متنوع بازی کنم، نه اینکه پشت سر هم سریال طنز.
پس با این تعریف خیلی هم علاقهمند نیستید به عنوان بازیگر کمدی شناخته شوید.
مسلما بازیگر علاقهمند است در کارش تنوع داشته باشد. من هم دلم نمیخواهد پشت سرهم کار طنز بازی کنم و به عنوان بازیگر کمدی شناخته شوم. واقعا کار من چیز دیگری بود و همانطور که تاکید کردم با نقشهای جدی فعالیتم را در این عرصه شروع کردم، اما این چند سال اخیر باعث شد بیشتر کمدی بازی کنم.
حتی آخرین سریالتان در تلویزیون هم با نام زوجیافرد که نوروز۹۷ پخش شد، طنز بود. پس دلتان میخواست برگشت به فضای جدی داشته باشید، اما فکر کنم، چون در بزنگاه نقش کمدیتان را خوب بازی کردید، پیشنهادها در همان مسیر بود.
بله، ۱۰سال پیدرپی نقشهای کمدی پیشنهاد شد و فقط در بین این نقشها، نقش آفرینیام در سریال نفس گرم، برگشت به فضای جدی بود. تا اینکه نقش متفاوت و جدی محبوبه در سریال پرگار به من پیشنهاد شد که کاملا با شخصیت ملیحه نفس گرم تفاوت داشت، به همین دلیل خیلی استقبال کردم.
به نظرتان چرا کارگردانان و تهیهکنندگان این اعتماد را به شما نداشتند که بیشتر نقشهای جدی به شما پیشنهاد شود؟
دو شخصیت متفاوت زنانه و جدی را در سریالهای نفس گرم و پرگار بازی کردم. امیدوارم این اعتماد وجود داشته باشد و دوستان بگذارند بازیگران تجربههای متفاوت داشته باشند و نخواهند در یک بعد کار از بازیگران ببینیم.
شما در سریال پرگار نقش زنی به نام محبوبه را بازی کردید که در قسمتهای اول مخاطب حق را به او نمیدهد، زیرا همسر و فرزندش را رها کرده و از ایران رفته و حالا بعد از گذشت سالها برگشته است، اما بعد از چند قسمت مخاطب به او حق میدهد و او را یک زن قربانی میبیند. این بازی دو پهلو برایتان سخت و همراه با چالش نبود؟
طبیعی است کار را برای بازیگر سخت میکند، زیرا باید روی لبه تیغ بازی کند. من برای ایفای نقش محبوبه باید دوپهلو بازی میکردم که هم مخاطب به او حق بدهد و هم حق ندهد و همین بازی را سخت میکرد. در ابتدا مخاطب با دیدن محبوبه و کارهایش به او حق نمیدهد و حتی او را گناهکار میداند که چرا فرزند و همسرش را رها کرده و بعد ازدواج دوم داشتهاست، اما وقتی سکانس به سکانس همراه زندگی محبوبه میشود، متوجه میشود او یک زن قربانی است و او هم مثل هر آدم دیگری اشتباه میکند و زندگی باعث شده تا او خطا کند وگرنه محبوبه آدم بدی نیست.
معمولا بازیگران برای ایفای چنین نقشهایی که دوپهلو هستند با کارگردان به مشکل میخورند، زیرا او سلیقه خودش را دارد و بازیگر هم نظرات خودش را. شما با کارگردان به مشکل نخوردید؟
آقای شاه حسینی، کارگردان به هیچ وجه کوتاه نمیآید و در کار بسیار سختگیر است. خوشحال هستم با هم در یک مسیر بودیم که هم با سلیقه او هماهنگ بود و هم با سلیقه من. در طول کار سعی میکردم مواردی را که او تاکید دارد در کار اجرا کنم و همسو با هم حرکت کردیم. البته تفاوتهای زیادی بین ملیحه نفس گرم و محبوبه پرگار هست. گرچه ملیحه زنی محجبه و صبور است، اما او هم مرتب رفتارهایش را در کفه ترازو میگذاشت که آیا اشتباه کرده یا نکردهاست.
در سریال پرگار گاهی مخاطب دچار سردرگمی میشود. به عنوان مثال، منعم همسر محبوبه به او ابراز علاقه میکند، اما محبوبه میخواهد از او طلاق بگیرد. از سوی دیگر پسر منعم هم اوردوز کرده که دلایلش خیلی مشخص نیست. گرچه دیالوگهایی مطرح میشود، اما خیلی مبهم است. شما درباره این بخشهای مبهم چه نظری دارید؟
با پیشرفت قصه میبینید که محبوبه در گذشته به مواد مخدر اعتیاد داشته، اما ترک کردهاست. او به خاطر مشکلات زندگیاش وابسته به داروهای اعصاب و روان شدهاست. البته این بعد از شخصیت محبوبه مشخص است. دلیل آن سردرگمی این است که ابتدا قصه با سمت و سوی دیگری نوشته شده بود، اما به هر حال هر سازمانی ممیزیهای خودش را دارد و رسانه ملی هم به دلیل این که اقشار مختلف در ردههای سنی متفاوت بیننده سریال هستند، ممیزیهایی دارد، به همین دلیل برخی سکانسها به این خاطر از قصه حذف شد و داستان سمت و سوی دیگری به خودش گرفت.
البته با پیشرفت قصه متوجه این مسائل خواهید شد که چرا محبوبه میخواهد طلاق بگیرد. در مجموع محبوبه مشکلات زیادی در زندگی شخصیاش داشت و بعد از ازدواج متوجه میشود همسر اولش موجی است و همین او را تحت فشارهای عصبی قرار میدهد و از او جدا میشود و بعد در ازدواج دوم هم با ماجراهای دیگری رو به رو میشود. در واقع اگر دقیقتر نگاه کنید، متوجه میشوید محبوبه زندگی سختی داشته و پر از چالش. از سوی دیگر برخی سکانسها بهخاطر فضای غمناک حذف شدهاست. به نظرم آقای شاه حسینی به عنوان کارگردان کارش را بلد است و فیلمنامه آقای رفیع زاده هم قرص و محکم بود و کار با بازیگران حرفهای انجام شدهاست.
شنیده بودم محبوبه به مرور به قصه اضافه میشود، اما از همان قسمتهای اول وارد داستان شد و حجم بیش از اندازه شخصیتها در قصه به ویژه در قسمت یک و دو مخاطب را به شدت گیج کرده بود و سر از قصه و شخصیتها در نمیآورد. نظر شما چیست؟
چون فقط یک قسمت از سریال را دیدهام، نمیتوانم نظر بدهم، اما جواب این سؤال شما را میدانم.
اتفاقا قرار بود شخصیتهایی مثل من و خانم کوثری کمکم به داستان اضافه شوند، اما به خاطر حذف برخی سکانسهای غمناک و به دلیل اینکه به ناچار زمان بندی سریال به هم نریزد، در قسمتهای اول وارد قصه شدیم، اما از قسمت سوم به بعد مخاطب متوجه شخصیتها شد و بازتابهای خوبی هم دریافت کردهایم. همچنین مخاطبان نظرات متفاوتی درباره سریال ارائه کردند. البته مخاطبان از من انتظار داشتند یک کار کمدی نگاه کنند، چون شرایط اقتصادی بد است و مردم به دلیل این شرایط و وضعیت کرونا حالشان خوب نیست و توقع دیدن یک کار طنز دارند. اما وقتی قرار است یک اثر تراژدی ببینند، انتظارات کار کمدی باید کنار گذاشته شود و بیننده یک کار تراژدی باشند. البته فضای سنگین و غمناک سریال مخاطب را اذیت نمیکند، چون روایت قصه و پردازش شخصیتها خوب است. مخاطبان هم بعد از گذشت چند قسمت از سریال ارتباط خوبی با قصه و شخصیتها برقرار کردند.
پیچ و تاب پرگار
سریال پرگار به لحاظ فیلمنامهنویسی، پچیدگیهای خاص خود را دارد که نسبت به تصور بسیاری از ما درباره سریالهای تلویزیونی ایرانی متفاوت است. مشهور است که میگویند با دیدن یک قسمت از سریال ایرانی میتوان ادامه آن را حدس زد، اما پرگار شروع قدرتمندانهای داشت و از همان ابتدا معماهای زیادی را برای مخاطبان ایجاد کرد. این رمزآلود بودن هم به شیوه روایت بازمیگردد و هم شخصیتپردازیها و تعدد آدمهای قصه. تعداد خانوادههایی که در این سریال ماجرایی برای گفتن دارند، کم نیست و شخصیتها هم غالبا بهسادگی همه چیز را لو نمیدهند.
برای مثال نقش علی عمرانی در این مجموعه با سکوتی که دارد به این ابهام دامن میزند. میشود گفت این سبک سریالسازی محبوب شهرام شاهحسینی است؛ کارگردانی که شیوه کارش در سریال تاوان هم شباهتهایی به پرگار دارد.
از قصه که بگذریم، اینکه بازیگران سریال از نسلهای مختلف هستند به خودی خود یک ویژگی مثبت است، چهرههای تازهای با این سریال به مخاطبان شناسانده شدهاند و علاوهبر آن بازیگری همچون بابک کریمی که در سینما حضور داشت نیز با پرگار برای نخستینبار به تلویزیون آمده است. بهرهبردن از بازیگران مسنی، چون فاطمه مرتاضی نیز نکته قابلتوجهی در کنار این ترکیب است، زیرا بسیاری از همنسلان او این روزها پیشنهادی ندارند و در بیکاری بهسرمیبرند. جدای از درنظرگرفتن تنوع نسلی در بازیگران، گزینش هنرپیشگان و اینکه هرکدام از پس نقششان برآمدهاند یا خیر، جای بحث دارد. انتخاب فریبا کوثری در نقشی که از او میبینیم به دور از خلاقیت است، چون تا پیش از این بارها کوثری را در چنین نقشهایی دیدیم و بازی این بازیگر نیز در پرگار ارزشافزودهای برای نقش نداشتهاست. در مقابل او مرجانه گلچین پس از سالها دوباره در یک نقش جدی دیده میشود و برخلاف تصوری کمدی که از بازی او در این سالها شکلگرفته، خوب توانستهاست از پس باورپذیر کردن نقش برآید.