کشور روزهای سختی را از نظر اقتصادی پشت سر می گذارد و به خاطر تحریم های ظالمانه، هر روز محدودیت های تازه و هر ماه فشارهای بیشتر، موجب شده تا اوضاع معیشتی برای غاطبه مردم سخت و سخت تر شود. این شرایط مسئولان وزارتخانه های مختلف را بر آن داشته بنا بر فرمایشات مقام معظم رهبری با بکارگیری نیروهای ایرانی، محصولات وطنی و توان داخلی در هر زمینه ای رو به جهتی حرکت کنند تا هر چه بیشتر، وابستگی کمتری به کالاهایی ایجاد شود که به دلار و یا ارتباط با خارج از کشور نیاز دارند.
اخبار ورزشی- اما باعث تأسف است که در یکی از مهمترین وزارتخانه های کشور که با "روح و جسم" مردم ارتباط مستقیم دارد کمترین توجه به این مقوله اساسی شده است! در روزی که به هر دلیلی کارلوس کی روش تصمیم می گیرد ایران را ترک کرده و به همکاری اش با تیم ملی پرطرفدارترین رشته ورزشی در ایران پایان بدهد، مدیر روابط عمومی این وزارتخانه خبر از به خدمت گیری کلینزمن، زیدان و مورینیویی می دهد که هر کس ذره ای از اوضاع دستمزدهای فوتبال خبر داشته باشد می داند قیمت آن ها چند میلیون یورو است! روابط عمومی هر وزارتخانه صدای آنجاست و تصمیمات آن وزارتخانه تنها از این طریق به سمع و نظر مردم می رسد. اما در این وزارتخانه این معاونت، فضای مجازی را عرصه شوخی ها و آرزوهای خود کرده است.
از این گذشته، افتضاح اصلی و بزرگتر در دو باشگاه وابسته به وزارت ورزش است که باز هم هر تلنگری به آنها مستقیما با روح و جسم میلیونها ایرانی فوتبالی ارتباط دارد. دو مجموعه ای که یک رییس مجمع مشترک دارند و او کسی نیست غیر از مسعود سلطانی فر!
همین حالا شکایت برانکو ایوانکوویچ و ۱۰ مورد دیگر از قراردادهای بازیکنان و مربیان خارجی در تیم پرسپولیس روی دست باشگاه مانده و به احتمال خیلی زیاد تیم را با کسر امتیاز، بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی و قطعا با ادامه این بی پولی ها به سقوط به دسته پایین تر سوق می دهد.
در سوی دیگر استقلال هم دقیقا دچار همین معضل است. بدهی به شفر و گروهی از مربیان قبلی تیم از یکسو و بازیکنانی که هر یک با حکم فیفا در دست، هر روز عرصه را بر این باشگاه تنگ تر می کنند از سوی دیگر، تازه بخشی از ماجرایی است که البته هنوز به شکایت آندره آ استراماچونی نرسیده است.
وزارت ورزش باید یکبار برای همیشه به این پرسش اذهان عمومی پاسخ بدهد؛ بر اساس چه متر و معیاری مدیرانی کارنابلد را در رأس این دو باشگاه می نشاند؟ مدیرانی که تا این اندازه دو باشگاه پرطرفدار و در نهایت یکی از وزارتخانه های مهم کشور و سرانجام آبروی ایران را زیر سئوال میبرند؟
وزیر ورزش که طی همین دو سال اخیر دهها مدیر را در رأس باشگاه و در جمع اعضای هیأت مدیره برده یا آورده، باید پاسخ بدهد چرا مدیرانش در ماجرای فسخ قرارداد با برانکو، شفر و استراماچونی و کالدرون مصالح کشور و نظام جمهوری اسلامی را در نظر نگرفته و بالعکس هر راه غلط و اشتباهی بود را پیش از همه برگزیدند؟
این مسئولیت بر دوش کدام نهاد نظارتی است که مسببان این آبروریزی های بین المللی را به دادگاه بکشاند تا درباره آبرویی که وینفرد شفر، پسر و دخترش در رسانه های کشور امارات متحده عربی از نظام ورزش و البته باشگاهداری در ایران بردند جواب بدهد؟ چطور چنین سوء مدیریت هایی نادیده گرفته میشود؟
آیا سلطانی فر نباید بابت منصوب کردن مدیرانی به نام ایرج عرب و امیرحسین فتحی و ... جواب پس بدهد؟ فتحی کسی است که باعث شد همه رسانه های تصویری، شنیداری و مکتوب ایتالیا حتی رسانه های محلی آن کشور هم به استهزای باشگاه استقلال بپردازند؟ هرگز از یاد طرفداران فوتبال نمی رود روزهایی که اوضاع پرداخت پول به استراماچونی به گونه ای بود که پای وزارت امور خارجه و ریاست بانک مرکزی در همان ماجرا باز شد و ماجرای رفتن مرد ایتالیایی نقل محافل شده بود!
شک نداریم، تعطیلی این دو باشگاه در چنین وضعیتی به مراتب سوددهی بیشتری برای کشور دارد. وقتی قرار باشد هر ساله میلیونها دلار، سرمایه ارزی مملکت که از دشوارترین راهها به داخل می آید را دودستی تقدیم وکلا و دلالان مربیان و بازیکنان خارجی کنیم که به اندازه نصف آن هم ارزش نداشته و یا خدماتی ارائه نکرده اند!
سلطانی فر که حالا با اندیشه خصوصی کردن سرخابی ها ، در رویای ارث و میراث گذاشتن برای ورزش این مملکت است با نگاهی به پشت سرش، اگر تنها جای پاهایش در رشته فوتبال را ببیند متوجه می شود همان آثار مخربی که از خود برجای گذاشته تا قرن ها به یاد طرفداران دو تیم قرمز و آبی می مانند و نیازی به ارثیه جدید نیست.
صد البته که مقصران اصلی این وضعیت کسانی هستند که وزیری با این همه منتقد را بر این مسند نشانده و تائید کردند و هیچ بازخواستی به خاطر این اوضاع بحرانی فوتبال نمی کنند!