بهنوش طباطبایی با انتشار عکس دوم نوشت:
صبورى تا تولد..............................
در این صَعب روزى و پریشان عالمى...
در این خانه نشینى و همدلى با خود...
در این همصحبتى درباره ى خود،
با خود و این همسایه ى جدید پشت پنجره،
که هر روز منتظر دیدن تولد بچه هایش هستم،
که در این بى امانى امان خانه نشینى مى دهد و صبورى تا تولد...
به این مى اندیشم که اگر شهابى،
در اردیبهشتى زیبا، در سالى به زیبایى ٩٩
انسان را به ذرات کوچک معلق در کهکشان تبدیل کند و بتواند نسل به اصطلاح "آدم" را منقرض کند
و یا ویروسى،
این به اصطلاح "انسان" را از پا در بیاورد...
من تا آن دم...
هر روز صبح...
با تلخى قهوه و شیرینى عسل متولد مى کنم آرزوهایم را و برایش آن روز را زندگى...
از دیروزها تا همین هنگام،
براى هر قدمى تا رسیدن ، هر تلاشى و هر جان کندنى تا شدن و هر جان سپردنى تا بودن... براى هر آنچه که حدم بوده و هست از بزرگترین تا کوچکترینش مى توانم با دل آرام رو به آسمان شرافتم را قسم دهم،
که به مصلحت وقت ، هیچ دروغ نبودم براى نامى و جایى بهتر ...
اگر دوست و یار بودم ، دوستى و یارى کردم و اگر نه ، فقط دورى کردم...
به مصلحت خوشبختى هیچ مفسَدت نکردم...
و این تمام آرامش من است تا فرا رسیدن روز موعود که شاید همین هنگام باشد...
اى همسایه !
من هم با تو صبورى مى کنم براى تولد.