کماکان پس از گذشت چندهفته از ماجرای سقوط هواپیمای بوئینگ 747 خطوط هواپیمایی اوکراین، شبهات و ابهامات پیرامون این موضوع ادامه دارد.
اخبار سیاسی - پرهام فرهنگ وصال، کارشناس حقوق بین الملل با انتشار یادداشتی، به ابهامات مربوط به جعبه سیاه این هواپیما پرداخته و نوشته است: «هنوز قطعیتی وجود ندارد که مقصر اصلی در ماجرای هواپیمای اوکراینی ، خارجی نبوده باشد. اینکه قبل از هرگونه بررسی میدانستند دقیقاً چه موشکی و از کجا شلیک شده، بسیار شک برانگیز است. این شک زمانی تکمیل میشود که میبینیم برای انتقال فناوری خواندن جعبهسیاه به ایران (که قانوناً مسئول بررسی و تحقیق سانحه است) علناً میگویند همکاری نمیکنیم. تازه فشار هم میآوردند که بر خلاف نص صریح قوانین، «ما» جعبهسیاه را بدهیم به آنها!
مگر در این جعبهسیاه چه اطلاعاتی هست که «ما» نباید بدانیم؟ آنها که از همان ساعت اول تمام جزئیات را میدانستند و فیلم هم از زاویهٔ دقیق و حسابشده تهیه کرده بودند، اصلاً الان دغدغهٔ دانستن چه چیزی در جعبهسیاه دارند؟ این «ما» هستیم که باید بدانیم، و آنها نمیخواهند!
«ما» این را میدانیم که آمریکا مثلاً در سری هواپیماهای نظامی RC-135 — که اتفاقاً متعلق به بویینگ هم هست — از این قابلیت برخوردار است که بوئینگ اوکراینی را در فضای راداری ایران به صورتی غیر از آنچه که هست (مثلاً با مشخصات موشک کروز، از قبیل اندازه و سرعت و جهت حرکت) جلوه دهد. آیا آمریکا از این فناوری در این مورد استفاده کرده؟ پاسخ را نمیدانیم، اما اگر برای خواندن جعبهسیاه همکاری کنند، آن هم موبهمو طبق قوانین موجود، شاید چیزهایی معلوم شود!
یا سوال را میتوان به شکلی دیگر هم پرسید: آمریکا اساساً دهها و بلکه صدها میلیارد دلار برای فناوری سری RC-135 — و خدا میداند چه چیزهای دیگری که «ما» اصلاً خبر نداریم — صرف کرده که چه بشود؟ اگر در پاسخ به «بزرگترین حمله به مواضعش پس از پرلهاربر» از چنین فناوریهایی استفاده نکند، دقیقاً کی قرار است این هزینههای چندین میلیارد دلاری به کارش آیند؟ نکند در جعبهسیاه پاسخهایی به این سوالات وجود داشته باشد؟
وقتی اکثرقریببهاتفاق جانباختگان ایرانی هستند (حتی اگر تابعیت مضاعف خارجی داشته باشند، باز هم تابعیت موثرشان ایرانی است) و عمدهٔ خانوادهها نیز ساکن ایران هستند، چرا همراستا با نصوص صریح و واضح قانونی، برای جبران خسارات با دادگاههای «ما» تعامل سازنده نمیکنند؟ «ما» که همهجوره برای این کار آماده هستیم و اساساً هر عدد و رقمی که دادگاهمان به خانوادهها پرداخت کند، از بیتالمال است و در تحلیل نهایی از جیب خود بازماندگان — بماند که اصلاً با اسکناس نمیتوان چنین دردی را تسکین داد. حال در واقعیت ماجرا، آن جماعت نهتنها تن به اجرای قانون ندادهاند، که حتی در نقض فاحش قوانین داخلی خودشان، برای اموال ملت ایران دندان تیز کردهاند. خیال کردهاند «ما» هم حواسمان نیست که جانباختگانمان برای «ما» عزیز هستند، و برای لاشخورها چیزی نیستند جز طعمه!
زمانی که خبر سقوط بوئینگ اوکراینی آمد (قبل از بیانیه ستادمشترک) نوشتم: “میتوان هواپیما را از دور هک/کنترل کرد: ترکیب سوخت و هوا را از آن سوی کره تغییر میدهی (یا هرچه) و بوممم! وقتی در بازار هواپیمای مسافربری انحصار داری، آمریکای ابرقدرت هم باشی، تمام امکانات IT را هم داشته باشی، اصلاً چرا نباید در سیستم ناوبری چنین کدهایی برای «روز مبادا» قرار دهی؟ این هم البته فقط تئوری است؛ اما بسیار بسیار شدنیتر از اینکه یک بابایی وسط نیمهشب، در سیاه زمستان که سگ هم (طبق تصویر!) دارد میلرزد، در حال فیلمبرداری از آسمان باشد. بعد دقیقاً برخورد موشک با طیاره بیافتد صاف وسط قاب تصویرش!“
حرف اصلی هنوز هم همین است و شاهکلید ماجرا در عبارت «هرچه» که در پرانتز قرار داده بودم. «ما» علم غیب نداریم، اما فهم و درک داریم. نمیدانیم آنها دقیقاً سوخت و هوا را در هواپیما دستکاری کردهاند یا در سیستم راداری و مشخصات بوئینگ مسافری دخالتی کردهاند یا «هرچه». الان میدانیم فرض دستکاری در ترکیب سوخت و هوا منتفی است، اما اصل سوال سر جایش است. راهکارمان هم چیزی نیست جز «قانون» برای فهمیدن آنچه در جعبهسیاه شاید باشد و آنها انگار خوش ندارند «ما» بدانیم.
چرا اینهمه سیاسیکاری و استخدام لاشخور؟ بیایند و تن دهند به همینی که متن صریح قوانین لازمالاجراست. اصلاً برای محکمکاری هم که شده کل فناوریهای نظامی و غیرنظامی شرکت بوئینگ را منتقل کنند به ایران. پولش را هم میدهیم، حتی سهم و درصد لاشخورها و پادوهای ارزانقیمت هم محفوظ!»
چندی پیش نیز از نقش وکلای صهیونیستی برای راه اندازی پروپاگاندایی رسانه ای بر علیه ایران و دریافت غرامت سنگین پرده برداری شده بود که با توجه به مسائل مذکور به توجه بیشتر مقامات امنیتی کشور نیاز است.